عصرایران؛مصطفی داننده- سریال «پوست شیر» به نقطه پایان خود رسید. بسیاری از کسانی که پای این سریال در شبکه نمایش خانگی نشستند، از آن راضی بودند و برای سازندگان این مجموعه چه چیز مهمتر از اینکه همه از ساخته آنها حرف بزنند و عزادار ساحل باشند و همراه با نعیم و همسرش، برای این غم اشک بریزند و در جستجوی قاتل باشند.
در فصل اول و دوم پوست شیر، بخشی از مردم در سناریوهای ذهنی خود، «رضا پروانه» دوست صمیمی «نعیم» را قاتل یا حداقل همدست قاتل میدانستند. آنها میگفتند که این همه رفاقت در این زمانه بعید است و حتما پروانه دنبال رسیدن به اهداف خود است و به زودی ضربه کاری به نعیم وارد میکند.
قصه هرچه جلوتر رفت، رضاپروانه رفیقتر شد و در فصل سوم، بخشی با خود فکر کردند که در زندگیشان چقدر احتیاج به یکی مثل رضا پروانه دارد. رفیقی که همه زندگیاش را برایت بگذارد. بزند، بخورد، بایستد، بنشیند، بخرد و بفروشد.
در روزگاری که پول تبدیل به دوست، پدر، مادر، همسر، فرزند و به معنای واقعی بخشی از زندگی مردم شده است، یکی مثل رضا پروانه، دُر نایاب است. حتی آدمی با دیدن او در فیلم هم ذوق میکند چه برسد به دنیای حقیقی.
باید از نویسنده و کارگردان این مجموعه هم تشکر کرد که حرمت رفاقت را حفظ کردند و رفیق را در ذهن خراب نکردند. واقعا اگر دست رضا پروانه به خون ساحل پوست شیر آغشته بود، رفاقت زیر سوال میرفت و آدمها میگفتند دیگر به چه کسی میشود اطمینان کرد؟
رفیق قصه پوست شیر، تلنگری بود برای همه ما که در زندگیمان رفیق داریم و رفیق هستیم. به ما یادآوری کرد که در این دنیا چیزهایی مهمتری از پول هم وجود دارد که یکی از آنها رفاقت است.
خوشبهحال آنهایی که در زندگیشان رفیق دارند. که یکی از آنها خود نگارنده این متن است که لذت رفیق خوب را چشیده است.
به خود سریال برگردیم. پوست شیر نشان داد که یک کار خوب میتواند مردم را درگیر خود کند. بدون شک این سریال مهمترین مجموعه چندساله اخیر ایران چه در شبکه نمایش خانگی و چه در تلویزعنیون بود که توانست یاد سریالهای دهه هفتاد و هشتاد را در ذهنها زنده کند. سریالی که مردم از آن حرف بزنند و شرایط را تحلیل کنند و به شدت منتظر رسیدن قسمت تازه باشند، یی موفق بوده و به خواسته خود رسیده است.
کار خوب ساخته شود، مردم میبینند. نمیشود کار بد ساخت و انتظار داشت که مردم به به و چه چه کنند. سریالهای شبکه نمایش خانگی به خوبی توانستهاند، جای خالی تلویزیون را در میان مردم پر کنند. به امید اینکه در مسیر آنها سنگاندازی نشود.