علی ربیعی در یادداشت «راهبردهایی که نباید فراموش شود»، روزنامه «اعتماد» نوشت: راهبردهای صریح و روشن رهبر انقلاب در نماز عید فطر مبنی بر اینکه خواست و نظر دشمن، ایجاد شکاف و دامن زدن اختلاف میان مردم است و در کشور باید تمام سلایق و نگاهها کنار هم با مهربانی زندگی کنند، میتواند محوری برای مفاهمه و کار بین دولت و ملت و همچنین نهادهای اجتماعی قرار گیرد.
مدتهاست قطبیسازی، از سطح خانواده تا جامعه و از دوگانههای ارزشی تا دیدگاههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در جامعه به چشم میخورد. جامعهای قطبیشده با دوگانههای فراوان هرگز به فهم مشترک نرسیده و در آن تفاهمی برای حل مسائل و پیشرفت حاصل نمیشود.
بدون تردید خواست بدخواهان ایران نیز، پارهپاره کردن کشور از تمامیت ارضی تا تمامیت ذهنی و انسجام فکری جامعه است. فارغ از تلاشهای بیگانگان، این دوگانههای متعدد محصول فرایندهایی است که عمدتا از رفتارهای بالا به جامعه منتقل شده و یا حاصل سیاستهای ناهمخوان با جامعه است.
در این یادداشت قصد پرداختن به دوگانههای متعدد را ندارم ولی بیتردید، ما به گزارههایی ایجابی برای عبوری مسالمتآمیز از شرایطی که مدتهاست جامعه را درگیر و ذهن همه ایراندوستان را به خود معطوف کرده است، نیازمندیم.
به نظرم راهبردهای صریح و روشن رهبر انقلاب در نماز عید فطر مبنی بر اینکه خواست و نظر دشمن، ایجاد شکاف و دامن زدن اختلاف میان مردم است و در کشور باید تمام سلایق و نگاهها کنار هم با مهربانی زندگی کنند، میتواند محوری برای مفاهمه و کار بین دولت و ملت و همچنین نهادهای اجتماعی قرار گیرد.
۱- این سخنان میتواند نوعی تبیین در مورد آنان که در مسیر بدخواهی مردم ایران گام برمیدارند، به دست دهد. کسانی که نمیگذارند سلایق و نگاهها با محبت و مدارا با هم زندگی کنند. بنابراین هرکسی که به دنبال پاره پاره کردن جامعه بوده و آنانی که دائما با برچسب و انگزنیها، دیگران را محکوم و غیرسازی میکردند در همین راستا عمل میکنند. اگر بخواهیم در این چند دهه، تقسیمبندیها و تقسیمسازیهایی که در سخنرانیها، نوشتارها، برنامهسازیها و حتی گزینشهای صورت گرفته را بررسی کنیم به خوبی دنبالکنندگان این مشی، مشخص میشوند.
۲- به نظرم یکی از موضوعاتی که همواره موجب اختلاف میان مردم و دور کردن سلایق و نگاهها از کنار هم بوده، مسأله انتخابات است. نهادهایی که در هر دورهای، خطکشیهای جدید ایجاد کرده و عدهای را به نام غیرخودی، بیخودی و... از مدار مشارکت خارج کرده، و در نتایج حاصل از انتخابات چندگانه شدن جامعه قابل ارزیابی است. بنابراین اولین مخاطب در این مسیر، مسئولان تصمیمسازی و تصمیمگیر در ایجاد محدودههای حضور سلایق در رقابتهای انتخاباتی هستند. صندوقهای رای یک تجربه بشری برای پیشگیری از افراطیگرایی، قطبیسازی و نزاع های خیابانی است و صندوق رای به مثابه یک نهاد میتواند پاسخگوی نیازها و تغییرخواهیها و تنظیمکننده گرایش های جامعه و ایجادکننده جامعه باثبات باشند. بیتردید صندوقها نقشی مهم در پیشگیری از دوگانهسازیها دارند.
۳- یکی از مواردی که کمتر به آن توجه شده و نقشی مهم در پاره پاره کردن جامعه و بیرون نگاه داشتن بخشی از آن، از فعالیتهای اجتماعی فرهنگی و حتی اقتصاد است، موضوع تعیین صلاحیتها در کارراهه مسیر زندگی، شغلی، تحصیلی و.... آخاد جامعه است.
نهادهایی که سرنوشت انسانها در دست آنهاست در سالهای گذشته، با نگرشها و تصمیمات خود، سرنوشت بسیاری را جابجا کرده، همچنین موجبات دلسردی بسیاری را از مسیر حرکت در جامعه را فراهم نموده و نوعی انسداد اقتصادی_اجتماعی را موجب شدهاند. عدم امکان فعالیت برای برخی از افرادی که وجودشان میتوانست برای کشور موثر و مفید باشد ولی به سمت مهاجرت سوق پیدا کردهاند از همین محذوفان گزینشهای سلیقهای سیاسی و فرهنگی بودهاند. عدم امکان حضور در مراکز دانشگاهی چه در مراحل تحصیلات بالاتر یا حتی اخراج برخی اساتید پیمانی که این روزها قطع ارتباطشان زیاد به گوش میرسد و یا عدم زمینه حضور دانشآموختگانی از این دست در مراکز اجرایی، مصداق این نوع نگاه و رویه هستند. _
نگارنده در ابتدای سال ۹۲، برای ارتقای دانشگاهی و همچنین شرکت در انتخابات شورای شهر تهران به جرم عضویت در گروهکها!! رد صلاحیت شد و کمتر از دو سه ماه بعد با نتایج صندوقهای رای و انتخابات ۹۲ برای وزارت به مجلس معرفی گردید.
۴- گاهی فکر میکنم صداوسیما خود را موظف به پاسخگویی و برنامهسازی صرفا برای بخش محدودی از هموطنانمان میداند و همین امر سبب کوچ مرجعیت رسانهای اعم از خبری و تفریحی شده و آثار زیانبار امنیتی نیز به بار آورده است. این نوع برنامه سازی را به عنوان «عملیات و اقدامات تحکیمی» میتوان قلمداد کرد که صرفا تقویت نظری و عقیدتی یک گروه را مدنظر قرار میدهند. به نظر میرسد برای تحقق دیدگاه رهبری، صدا و سیما باید به کانون چالشهای نظری دیدگاههای مختلف، ایجاد روشنگری از میان گفتگوها و جای داشتن دیدگاه همه ایرانیان برای ابراز نظراتشان تبدیل شود. بدونتردید مصلحت ایران، در این گشایش نهفته است.
از یکسو، روان و ذهن جامعه را از دست رسانههای بدخواه ایران رهانیده و از سوی دیگر، ظرفیت انتخابگری وحرکت درست و مبتنی بر منافع کشور را فراهم میشود.
۵- موضوع اختلافانگیز و دوقطبیساز دیگر در روزهای اخیر، بحث حجاب و بیحجابی است. در گام اول، برای پرهیز از این قطبیسازی عمل به دیدگاه رهبر انقلاب، که با اشاره به مطرح شدن موضوع حجاب خاطرنشان کردند: «در این موضوعات باید بسیار متین و منطقی و به دور از احساساتِ بیمورد، ورود کرد» را باید مدنظر قرار داد.
برخی سخنها از برخی تریبونها و برخی اقدامات مانند پلمپها و استفاده از جملات و کلمات تحقیر و تحریک کننده لجاجتآور به جز عمیق کردن فاصلهها و ایجاد قطبیسازیهای همراه با چالش، فایده دیگری برای جامعه ندارد.
راهها و نکات زیادی برای جلوگیری از شکاف و دامن نزدن به اختلاف وجود دارد. همچنین کارهای زیادی میتوان برای در کنار هم قراردادن محبت آمیز سلایق و نگاهها تدبیر کرد.
من نگرانم این سخنان، مخاطبی در میان سیاستگذاران و کسانی که ابزار اجرای آن را دارند نیابد.