۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۸۶۴۰
تعداد نظرات: ۴۰ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۳ - ۱۱-۰۲-۱۴۰۲
کد ۸۸۸۶۴۰
انتشار: ۰۸:۱۳ - ۱۱-۰۲-۱۴۰۲
«خدا هم کارگر است»

روز کارگر؛ مناسبتی که هم هست هم نیست!/ چرا سال 58 دیگر تکرار نشد؟

روز کارگر؛ مناسبتی که هم هست هم نیست!/ چرا سال 58 دیگر تکرار نشد؟
اینیاتسیو سیلونه در «نان و شراب» می‌نویسد: دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز دولت به همه جا می‌رسد و برای گرفتن است و دست کوتاه برای دادن است و فقط به کسانی می‌رسد که خیلی نزدیک‌اند!

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- روز جهانی کارگر در ایران تعطیل رسمی نیست اما گرامی داشته می‌شود. بر خلاف روز زن یا روز معلم که به جای گرامی‌داشت روزهای جهانی آنان مناسبت‌های داخلی تعیین شده روز کارگر اما یکی است: همان روز جهانی و تنها تلاشی که در سال اول بعد از انقلاب صورت پذیرفت این بود که در این روز از شهدای کارخانه چیت‌چیان در سال ۱۳۵۰ هم یاد شود تا رنگ وبوی ایرانی به خود بگیرد.

 انقلاب ۱۳۵۷ در حالی به پیروزی رسید که گفتمان چپ در جهان هواخواهان بسیار و در ایران صدای بلندی داشت.  از این رو جمهوری اسلامی نوپا از یک سو نمی‌توانست به همبستگی گفتمان‌های سلبی پیش از انقلاب در دوران استقرار هم ادامه دهد و از جانب دیگر نیروهای مذهبی متهم به پیوند با منافع بازار بودند و می‌خواستند این انگ را از خود دور کنند.

 در این فضا و برای آن که مارکسیست‌ها و نیروهای چپ دست بالا را پیدا نکنند حزب جمهوری اسلامی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ راه‌پیمایی سراسری به راه انداخت و بخش کارگری آن توانست نیروهای کارگر را در حمایت از جمهوری اسلامی به حرکت آورد.

روز کارگر؛ مناسبتی که هم هست هم نیست!/ چرا سال 58 دیگر تکرار نشد؟

 این مراسم در تهران و در میدان امام حسین با حضور صدها هزار نفر برگزار شد که البته همه کارگر نبودند ولی در آن فضا هژمونی گروه‌های چپ در تبلیغ روز کارگر را شکست.  دولت موقت متهم به گرایش‌های لیبرالی و سرمایه‌داری بود اما وزیر کار آن داریوش فروهر چنین قضاوت نمی‌شد و مورد احترام همگان بود.  او که به عنوان چهره‌ای ملی‌گرا شناخته می‌شد حاضر به سخنرانی در مراسم حزب جمهوری اسلامی در روز کارگر نشد اما یک چهره ملی دیگر که سودای ریاست جمهوری در سر می‌پروراند این فرصت را فروننهاد و سخنران اصلی شد: ابوالحسن بنی‌صدر. این تنها آیینی بود که دکتر محمد بهشتی و ابوالحسن بنی‌صدر دوشادوش هم حرکت کردند و هر دو هم سخنرانی کردند.

 روز کارگر؛ مناسبتی که هم هست هم نیست!/ چرا سال 58 دیگر تکرار نشد؟

  روز 11 اردیبهشت 1358 روزنامه‌ای منتشر نشد چون کارگران روزنامه‌ها و چاپخانه‌ها قایل به تعطیلی این روز بودند و خبر راه پیمایی‌ها و تظاهرات و خواست‌ها هم در روز بعد عملا تحت‌الشعاع ترور استاد مرتضی مطهری در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ قرار گرفت.

 اگر مطهری را در‌ آن روز فرقان ترور نکرده بود موضوع کار و کارگری و این سخن امام خمینی که «خدا هم کارگر است» بیشتر مورد توجه و تحلیل قرار می‌گرفت اما تنها جلد یکی از مجلات هفتگی با این گفته طراحی شد.

 ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ نیروهای سیاسی در سر دادن شعارهای کارگر-گرایانه از هم پیشی می‌گرفتند تا این تصور ایجاد نشود که حکومت تازه و نیروهای مذهبی از کارگران غافل‌اند.  در آن روز هنوز فناوری‌های امروز نبود که بتوان به سرعت بنر آماده کرد و از این رو مجال تکثیر سخنان امام خمینی فراهم نبود و تنها روی مقواها در دست داشتند:

   -حق تعالی هم کارگر است/ هر روز روز کارگر است و اگر بگوییم یک روز روز کارگر است مثل این که بگوییم یک روز برای نور و خورشید است....

   نیروهای مذهبی مهم‌ترین رقیب گفتمانی خود را چپ‌ها می‌دانستند و به همین خاطر می‌کوشیدند این مفهوم را القا کنند که در  اسلام هم به کار توجه شده و جمهوری اسلامی در خدمت سرمایه‌داران نخواهد بود. این تصور غالب بود که کارخانه داران پول‌ها را برده‌اند و کافی است بانک و دولت و کارخانه دست خودمان باشد تا ایران گلستان شود. این تصور که ثروت را باید خلق و ایجاد کرد غایب بود و همه خیال می‌کردند پول زیاد است منتها یک عده چپو و چپاول کرده اند و کافی است کار را به دست آدم‌های چشم‌و‌دل‌سیر و پاک بدهیم. ( پاک‌دستی البته حالا یک امتیاز شده و بابت آن منت می‌گذارند. مثل دیروز که‌ آقای رییسی مدام می‌گفت آقای فاطمی‌امین پاک‌دست است. مثل این که بگوییم رییس شعبه بانک خیلی مرد خوبی است. چون شب‌ها پول بانک  را به خانه نمی‌برد. یا رییس کلانتری خیلی آرام است. چون کلت را در نمی‌آورد و این و‌ آن را نمی‌کشد با این که مسلح است).

 در همان راه‌پیمایی سال ۵۸ در یک پارچه‌نوشته بزرگ ترجمه فارسی آیه «لیس للانسان  الا ما سعی» را با خود حمل می‌کردند: نیست برای آدمی مگر آنچه کار کرده.

روز کارگر؛ مناسبتی که هم هست هم نیست!/ چرا سال 58 دیگر تکرار نشد؟

 چند ماه بعد داریوش فروهر حداقل دستمزد کارگران را دو برابر کرد و به ۱۷۰۰ تومان رساند که با دلار ۷ تومانی ۲۵۰ دلار می‌شد و همین ۲۵۰ دلار در سال های بعد هم مبنای محاسبه قرار گرفت اگر چه  در سال‌های اخیر با افزایش قیمت دلار رو به کاهش گذاشته و از ۱۵۰ دلار هم کمتر شده و تازه از یارانه های غیر مستقیم هم خبری نیست. هم ۲۵۰ دلار کم شده هم اقلام غذایی با حذف یارانه‌ها بسیار گران شده‌اند و هم خلق پول به اقلیتی قدرت خرید داده و چون تقاضای آنان فرونکاسته در عرضه‌ها هدف آنان‌اند نه کارگران و کالاها و خدمات بسیاری از دست‌رس کارگران خارج شده و همه این کاستی‌ها را دولت با چندرغاز یارانه نقدی می‌خواهد جبران کند! آقای رییسی هم این طرف و آن طرف می‌رود و به این و آن دستور می‌دهد. 

 هیچ دولتی بعد از انقلاب مانند دولت فعلی بی‌گفتمان نبوده و همین سر در گمی و توهم زدگی و جدی گرفتن شعار برای تصاحب قدرت دامان کارگران را نیز گرفته است و اگر هم بتوان گفتمانی برای دولت فعلی سراغ گرفت نگاه صدقه‌ای و کمیته امدادی است و حالا کار به جایی رسیده که پرسش‌هایی از جنس «ناهار خوردی» که دو سال پیش اسباب طنز شد امروز اما جای طرح واقعی پیدا کرده زیر‌ا چه بسا شخص از عهده تامین یا خرید ناهار برای خود برنیاید.  

 هر چند حداقل دستمزد همه ساله افزایش داشته و از ۱۰۰۰ برابر به نسبت ۴۰ سال قبل هم بیشتر شده اما چون با قدرت خرید بر پایه دلار مقایسه می‌شود چنین احساسی درنمی‌گیرد.

 به لحاظ گفتمانی هم با حذف گروه‌های چپ و بعدتر فروپاشی اتحاد شوروی میدان‌داری آنان در روز کارگر از میان رفت اما ۱۱ اردیبهشت همه ساله گرامی داشته می‌شود منتها کل ماجرا به خانه کارگر سپرده شده و عملا از سندیکاهای مستقل کارگری خبری نیست و در قانون کار جمهوری اسلامی ایران هم شورای اسلامی به جای سندیکا نشسته است.

 ماده ۳۳ قانون کار پیش از انقلاب حق اخراج را به کارفرما می‌داد و در قانون کار بعد از انقلاب این حق از کارفرما ستانده شد و از شگفتی‌های اقتصاد ایران این است که تار و پود آن سرمایه‌داری است و سرمایه بر کار می‌چربد اما قانون کار نسبتی با این نگاه و واقعیت ندارد.

 سرمایه‌داری مولد و صنعتی پیش از انقلاب به وابستگی و مونتاژ و استثمار متهم شد و کارخانه‌ها به دست دولت افتاد و بعد از ورشکستگی و زیان‌دهی به بخش خصوصی سپرده شدند. بخش قابل توجهی از تمایل به تملک اما برای استفاده از زمین‌های مرغوب کارخانه‌ها و به قصد تغییر کاربری بود نه تولید  و اکنون همه مانده‌اند که این اقتصاد را چه بنامند؟ اگر سرمایه‌داری است پس چرا این قدر دولتی است و اگر چپ و مارکسیستی است چرا حقوق کارگران این قدر نازل است و سندیکا ندارند؟

 موسی غنی‌نژاد اقتصاد‌دان هوادار اقتصاد آزاد که در مناظره اخیر پرده توهم مدعیان اقتصاد اسلامی را درید و کوس کم‌سوادی مدعیان را به صدا درآورد از این اقتصاد به عنوان سرمایه‌داری رفاقتی یاد می‌کند و آن را از اقتصاد آزاد کاملا جدا می‌داند.

 هر چند قانون اساسی دولت را از تبدیل شدن به کارفرمای بزرگ منع کرده اما کارگران عملا کارگر کارفرمایی به نام دولت شده‌اند و دولت هم در قالب کارفرما و هم از طریق تشکیلات حکومتی به نام کارگر سخن می‌گوید و هم بین این دو میانجی است و این وضعیت مضحک و اسف‌بار به خاطر آن است که هم خصوصی‌سازی داریم هم قانون کار چپ. هم ارزش کار نازل شده و هم خلق انبوه نقدینگی میدان را به سرمایه غیر مولد و سپرده‌گذاری شده در بانک‌ها یا به طلا و دلار تبدیل شده سپرده و هم مدام از کارگران تجلیل می‌شود.

 این تعارض البته همه جا هست. معلمی شغل انبیاست اما در ابراز نظر و عقیده مثل پیامبران نیستند. بهشت هم زیر پای مادران است اما اگر پوشش رسمی را رعایت نکنند مادری‌شان دیگر هیچ جایگاهی ندارد و آقای زاکانی تهدید می کند ایستگاه مترو را به روی‌شان می‌بندد. عوارض می‌گیرد که خدمات بدهد و شهر را پاکیزه کند اما ناظم شهر شده است.

   به مناسبت امروز هم طی ساعات آتی و  از زبان مجریان صدا و سیما تا شب صد بار خواهیم شنید که پیامبر دست کارگر را می‌بوسید اما نمی‌پرسند کدام یک از حاملان گفتمان رسمی ولو صوری حاضر است دست کارگری را ببوسد؟ دست‌کم دست همان کارگری را که هر روز پشت سر امام‌جماعت کارخانه نماز می‌خواند؟

 اگر در سال ۵۸ هدف این بود که کارگران به دامان گرایش‌های مارکسیستی درنغلتند و آرمان خود را در اسلام و از نیروهای اسلامی جویا شوند اکنون نیز مهم‌ترین دغدغه این است که تبلیغات براندازان بر کارگران کارگر نیفتد. در همان سال ۵۸ هم البته رهبر فقید انقلاب تصریح کرد: می‌خواهند نگذارند چرخ‌های تولید و اقتصاد به گردش درآید و می خواهند کارگران ما را اغفال کنند. ۴۴ سال بعد از آن همچنان دغدغه غالب همین است.

 یکی از پوسترهای مشهور حزب جمهوری اسلامی در راه پیمایی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ این مضمون را تبلیغ می کرد: کار مالکیت می‌آورد نه زور. کار را در آن نوشته در مقابل سرمایه قرار نداده بودند اما به مرور آنچه مالکیت و ثروت و تسهیلات (و حتی تحصیلات) آورد اتفاقا نه کار که نزدیکی به قدرت بود.

 هر چه به قدرت سیاسی نزدیک‌تر بودی از مواهب آن هم بیشتر برخوردار می‌شدی و از دل آن منحط ترین نوع خصوصی‌سازی درآمده که نه اسلامی است نه مارکسیستی  و نه سرمایه‌داری. شلم شوربایی که اسم اقتصاد اسلامی روی آن گذاشته اند و مدرس و مبلغ آن در مناظره تلویزیونی نتوانست در یک سطر توضیح دهد چیست. این فرد ( مسعود درخشان) در ۲۵ سال گذشته فقط یک حرف بلد بوده و آن هم این که همه بانک‌ها باید در هم ادغام شوند و بانک ملی اسلامی درست شود.   وقتی می‌گویند این ایده درخشان چرا در دولت انقلابی مورد علاقه شما اجرا نمی‌شود خود را از تک و تا نمی‌اندازد و می‌گوید چون روحیه انقلابی ندارند!

 اینیاتسیو سیلونه متفکر بزرگ ایتالیایی در «نان و شراب» می‌نویسد:

   دن پاپولو گفت: شنیده‌ام در این کوه معدنی وجود دارد. بونیفاتسیو با نگرانی واکنش نشان داد: خدا نکند!
   - چرا؟ 
   مرد چوپان در توضیح می‌گوید: مادام که کوه فقیر است مال ماست اما همین که معلوم شود غنی است دولت آن را تصاحب خواهد کرد. دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز دولت به همه جا می‌رسد و برای گرفتن است و دست کوتاه برای دادن است و فقط به کسانی می‌رسد که خیلی نزدیک‌اند!


بر این اساس می‌توان گفت این همه ریاکاری برای ابراز وفاداری و شعارهای توهمی به خاطر نزدیک شدن به قصد برخورداری از مواهبی است که در کف همان دست کوتاه است.  

  به ۱۱ اردیبهشت ۵۸ و ۴۴ سال قبل بازگردیم: داریوش فروهر در مراسم حزب جمهوری اسلامی سخن رانی نکرد در حالی که وزیر کار بود. مرتضی مطهری هم با حزبی شدن روحانیت مخالف بود و عضو حزب نشد و طبعا به سخن‌رانی دعوت نشد یا نرفت در حالی که اگر سخن‌ران مرسم بود از ترور هم جسته بود چون شبانگاهان به خانه بازمی گشت و به جلسه «متاع» در خانه دکتر یدالله سحابی نمی‌رفت.


  دبیر کل حزب اما که به اصول اقتصادی مطابق آموزه‌های سید محمد باقر صدر (‌اقتصادنا) باور داشت سخن‌رانی کرد. هم او که با هوش سیاسی بسیار بالاتر از هم‌صنفان و حتی روشن‌فکران و دیگر سیاسیون رقبا را می‌شناخت و بی آن‌که متهم به گرایش‌های چپ شود قانون اساسی را از گرایش‌های سرمایه‌سالار دور کرد. قبل از او بنی‌صدر پشت تریبون رفت چون با مدعای اقتصاد توحیدی به صحنه آمده بود.

 به مرور اما داستان چنان دگرگونه شد که اصل ۴۴ را به گونه‌ای تفسیر کردند که مفهوم خصوصی‌سازی از آن برخیزد و این مثل آن است که شعر حافظ به ستایش زاهدان برسیم!

 سال‌هاست دیگر عبارت «خدا کارگر است» را نمی‌بینیم. البته عین تعبیر امام این بود: حق تعالی مبدا کار و کارگری است. فعال است. عالم ما بعد‌الطبیعه در جنت و نار همه از کار و کارگری پیدا شد و بهشت و دوزخ از کار انسان است. پس حق تعالی هم کارگر است...

 حال در نظامی که بنیان‌گذار آن چنین نگاهی به کار و کارگر داشته  فقط پول است که حرف می‌زند. تمثیل تلخی است اما واقعیت دارد: دیه خون کارگر اگر به بانک سپرده و سود ماهانه دریافت شود از دستمزد شرافت‌مندانه دوران حیات و کار او بیشتر است!

 به یاد سخنی از یکی از بستگان می‌افتم که میراث پدری را به دلار هزار تومان تبدیل کرد و به کانادا کوچید.  در‌آن سامان به قصد معرفی برای تقسیط مبلغ خودرو به بانک مراجعه کرد اما  درخواست او رد شد. ناباورانه به رییس بانک گفت: موجودی من بسیار بیش از مجموع اقساط است. یعنی چرا نگران توان من در بازپرداخت هستید؟

 رییس بانک گفت: شما در فرم‌تان شغلی ننوشته‌اید. خدمات ما در قبال کاری است که انجام می‌دهید نه پولی که در بانک ما گذاشته‌اید و با انگشت به کارگری که داشت پیاده رو مقابل بانک را رفت و روب می‌کرد اشاره کرد و گفت: اگر شغل داشتید مشمول تسهیلات خرید اقساطی می‌شدید.

 در صداقت خاطره او تردید نداشتم اما پرسیدم اگر واقعا چنین است چرا به بهشت امن پول‌های به تاراج رفته بدل شده‌اند؟ پاسخ داد: به ذهن من هم این پرسش آمد اما نمی‌توانستم با او بحث کنم ضمن این که شاید آن موضوعات در سطح کلان مطرح باشد و در لایه‌های زیرین جامعه نمی‌خواهند تسری دهند.

 چه شد که از شعار «عرق کارگر مثل خون شهید مقدس است» رسیدیم به مشاهده عرق شرم بر گونه کارگران ایران و البته حالا کارفرما هم دیگر دیو نیست چرا که کمر او هم زیر فشار بهره بانک‌ها و اقتصاد رانتی خم شده است.

  آری دولت‌ها دست درازی دارند برای گرفتن و دست کوتاهی برای دادن و تلاش برای نزدیکی به خاطر همین است.

  شعار و تکریم برای کارگران ایران آب و نان نمی‌شود و آب و نان هم البته کافی نیست. مادام که کارگران صاحب تشکل و اتحادیه و سندیکا نشوند ادعای توجه به آنان در روز کارگر در حد شعار و تعارف خواهد بود.  کار دولت میانجی‌گری است نه آن که هم نقش کارفرما را بازی کند هم نقش کارگر را. 

  تازه اینها همه در حالی است که جهان فردا با هوش مصنوعی مجال شعارهای مارکسیستی را هم می‌ستاند و از حالا باید تشکل‌ها به فکر آینده باشند. آینده‌ای که انسان و نیازهای او باقی است ولو هوش مصنوعی جای شماری از کارگران  را بگیرد و آموزه‌های مارکس را به چالش بکشد. 

    انسان اما همیشه انسان است و یگانه راه تضمین و تامین عدالت انسانی هم آزادی است. آزادی.... 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴۰
در انتظار بررسی: ۳۹
غیر قابل انتشار: ۰
برنا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
24
احتمالا منظور تشت بی سوادی باشد.
چرا که تشت‌ رسوایی از بام به زیر می افتند.
اما کوس، از نظر تاریخی و فنی مختص جار زنی و به عبارتی زنگ اخبار است. اصلا در بالای بام نیست که به زیر افتد.
عصر ایران ممنون از دقت شما. جمله مورد اشاره تغییر کرد ولی کوس رسوایی هم درست است چون همان تشتی که اشاره کردید چنانچه از بام می افتاد نقش همان کوس را بازی می‌کرد. در برخی آیین‌ها در شب عروسی اگر عروس باکره نبود تشت را از بام به زمین می‌انداختند تا صدا کند و مثل کوش در بازار سر و صدا کند و آبروی خانواده عروس را ببرد و زنان حتی در شب عروسی هم دل شوره داشتند. البته ریشه مثل این است و به مرور معنای وسیع‌تری یافت. علی ای حال به شکل مورد نظر شما تغییر کرد: کوس را به صدا درآورد.
جواد
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
55
در ایران بعد از انقلاب هم هیچ گاه صاحبان اصلی انقلاب که محرومین بودند حاکم نبودند و سرمایه داری در بدترین شکل ادامه یافت....راستی آقای خدیر شما که حافظه تاریخی تان عالی است خوب بود به این نکته اشاره می کردید که از چند سال بعد از انقلاب حتی آیه پنج سوره قصص راهم دیگر نخواندند وحتی کلمه مستضعف راهم حذف و کلمه قشر آسیب پذیر را جایش گذاشتند.اشکالی ندارد ولی خدای مستضعفین هم بزرگ است و سرانجام عدالت را حاکم می کند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
42
تمثیل تلخی است اما واقعیت دارد: دیه خون کارگر اگر به بانک سپرده و سود ماهانه دریافت شود از دستمزد شرافت مندانه دوران حیات و کار او بیشتر است!
اقتصادي كه بناي آن بر دلالي و رانت باشد همين مي شود.
بناي اقتصاد بايد بر اساس توليد بنيان گذاشته شود و چرخ اقتصاد مملكت بر اساس توليدات صنعتي(كارخانجات) و كشاورزي بايد بچرخد كه هر دو الان تقريبا خاموش است و به زور در جريان نگه داشته شده است. كشاورز روستايي دا و ندار خود را فروخته و به شهر كوچيده است و با اندك سرمايه اي كه جمع كرده وارد بنگاه داري املاك يا خودرو شده و به اقتصاد دلالي روي آورده است.كارخانجات صنعتي هم كه مشكلات متعدد خود را دارد. و كلا اقتصاد مملكت شده اقتصاد دلالي و رانت و درآمد بدون زحمت و ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
یکی از همکاران با مدرک لیسانس دانشگاه دولتی و سی سال کار سخت پرستاری دی ماه بازنشته شده حکم زده اند ۷ تومن یعنی سالی۸۴ ملیون. سود ۴۵۰ ملیون تومان پول در بانک دیشب همین موضوع را به یکی می گفتم یعنی یک پرستار بازنشته لیسانس با ۳۰ سال سابقه ۹۰۰ دلار هست پایدار باشید هم شما و هم جنب استاد خدیر
بهرام
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
48
جناب خدیر عزیز افرین بر این نثر زیبا و شیوایتان ..از زیبایی ادبیات تا تلخی تاریخ ایران زمین تا رنج کارگران سرزمینم در ان نهفته است..پاینده باشید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
36
دست دراز و دست کوتاه...
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
37
ظلمی که امسال بر خلاف قانون در تعیین حقوق و دستمزد کارگران با همکاری وزیر کار صورت پذیرفت هرگز از حافظه ی این قشر زحمتکش پاک نخواهد شد!!!
ای کاش رییس جمهور محترم به عنوان حامی حقوق حقه ی مردم دستور اصلاح آن را بر اساس سبد معیشت و نرخ تورم صادر فرمایند
الهی به امید تو
ناشناس
Switzerland
۰۹:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
26
متأسفانه در حال و هوا و فضای انقلابی سال ۵۷ چپها و مارکسیستهای اسلامی بدعتهایی را به انقلاب تحمیل کردند که تا به امروز متصل مانده‌اند. چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی، بد نیست اشاره شود از اورکت تا کروات برای مردان و لجبازی گروهی از مذهبیان در مورد حجاب در مقابل چپها و مهمتر از همه شعار هایی که مانع ایجاد ساختار اجتماعی با ثبات می شود.
محمدرضا
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
3
30
ممنون از نوشته پرمغز ومتن شیوای جناب مهردادخدیر
واقعا که چقدر لذت دارد مطالعه مطالب شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
20
بسیار عالی ، زیبا نوشتید .اما در این نوشته و دیگر نوشته ها شاید باید جای کلمه دولت را با کلمات دیگر عوض کرد. چون همه اقتصاد دست دولت نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
19
ممنون مقاله روشن گر و قابل استنادی نوشتید که انسان رو به تفکر وادار می‌کنه.همان رسالت قلم بدست گرفتن که شور بختانه وقتی دست نا اهلش میفته دنیا رو به تباهی می‌کشه.
خسته نباشید.
البرز
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
26
احسنت!
مقالات جناب خدیر را همیشه می خوانم اما این مطلب و صراحت آن ستودنی است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
31
...روزانه سایت های مختلف اصلاح طلب واصولگرا رو چک می کنم آن هاغرق درتوهم و شما تجسم واقعیت در زمانه ما هستید...این ها اغراق نیست تشکر این هموطن ازجای دوردست را پذیرا باشید...موفق و موید باشید
عصر ایران

درود و سپاس. کار رسانه جز این نیست. روزنامه نگار با واقعیت سر و کار دارد.

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
روزنامه نگار با واقعیت سرو کار دارد اما باز این تصمیم روزنامه نگار است که با توجه به شرایط حاکم بر جامعه واقعیتها را بیان و یا چشم پوشی کند....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
21
مثل همیشه عالی بود
حسین احمدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
22
در زمان قدیم زغال خیلی گرون بود و ماشین نبود زغال روی شتر ها بار میکردند با اینکه زغال در ان وقت حکم طا را داشت به شتر یه غذا در حسابی نمیدادن و شتر از گرسنگی فقط بوته های خار دار میخورد الان کارگران مزدی که میگیرن فقط یه شکم پر کنی هست بخور نمیر هست والان مسولین محترم سر ۲۷ در صد اضافه حقوق هر روز جلسه میگیرن ایا انها اگر حقوق کارگر میگر فتن با ۲۷ در موافقت میکردن چرا کارمندان بیشتر از کارگران حقوق میگیرند چرا همسانسازی حقوق نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
12
... کارگر را به عنوان برده میبینند که باید برای سرمایه داران کار کنند
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
10
جناب خدیر - قلمتان مستدام - ممنون که ستند و مستدل به واقعیتهای تاریخی و حال و روز فعلی اشاره دارید. کاش گوش شنوایی وجد داشت.
سیامک
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
4
با سلام . عالی بود اما یک نکته جناب خدیر :
آقای غنی نژاد کوس رسوایی کسی را نزد . ایشان با اشاره به اصل 43 قانون اساسی مشکل ساختاری اقتصاد ایران را ناشی از نفوذ اندیشه های چپ در سال تدوین قانون اساسی برشمرد . بر کسی پوشیده نیست که از عهد باستان حکومت ها در ایران مالک الرقاب بوده اند . (به داستان لنبک در شاهنامه رجوع شود) . در قانون اساسی اصول دیگری هم برای استناد و رد نظر دکتر غنی نژاد وجود دارد از جمله " اصل بر برائت است " . اینکه از قانون چگونه استفاده شود محل دعواست . یادمان باشد قانون صورت حقوقی قدرت است .
نریمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
8
دمت گرم مهردادخدیر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
8
2
فرموده اید: «این تصور که ثروت را باید خلق و ایجاد کرد غایب بود و همه خیال می‌کردند پول زیاد است منتها یک عده چپو و چپاول کرده اند و کافی است کار را به دست آدم‌های چشم‌و‌دل‌سیر و پاک بدهیم.» بر خلاف تصور شما و امثال غنی نژاد هیچ کس چنین فکری نمی کرد؛ اکثر انقلابیون 57 (به قول شما شورشیان 57) به درستی عقیده داشتند ثروت خلق می شود ولی آن را کارگر خلق می کند.
عصر ایران نگاه به حکومت این گونه بود دیگر. یعنی همه چیز داریم و فقط آنها را می دزدند و کافی است آدم های خوب را پیدا کنیم تا کلستان شود.
هادی مقدم
Switzerland
۱۲:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
2
5
درابتدا نوشتید که روز کارگر درایران تعطیل نیست ولی به استناد ماده ۶۳ قانون کار درایران نیز روز جهانی کارگر ۱۱ اردیبهشت تعطیل رسمی است لیکن به لحاظ عرفی همه سرکار می‌روند و دوبرابر حقوق می‌گیرند
ناشناس
Switzerland
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
3
برای عبارت «کارگرگرانه« باید یه خط تیره(خط فاصله)بین دو «گرگر» قرار بدهید.به این صورت: «کارگر-گرانه»این را حتی در زبانهای مختلف دنیا هم میتوان دید.(برای عدم ایجاد ابهام)
عصر ایران ممنون از دقت تان. اعمال شد.
حمید کرمی کارشناس اقتصاد وکارشناس ارشد مدیریت
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
9
تشکر از نوشتار قشنگتان وباز تشکر ازیاد کردن مرد بزرگ کارگری آقای داریوش فروهر که نا جوانمردانه توسط یکسری بزدل شهیدش کردن
ناشناس
Switzerland
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
3
1
دلیل اینکه کانادا اینطوری است(یعنی به شغل اهمیت میدهند)بخاطر اینست که امکان دارد کسی ار راه پولشویی(نه چندهزاردلاری بلکه چندمیلیون دلاری)باعث ایجاد باند قویتر از دولتمردان ودرنتیجه باعث جنگ درکشور بشود.لابد میدانیدکه هرکسی که پولش زیاد است میتواند جنگ راه بیندازد.
تاجیک
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
6
آفرین جناب خدیرا.سلامت باشید
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
3
آقای خدیر
تورم دلار از ۱۹۷۹ تا امروز ۳۱۵ درصد بوده است (میتوانید جستجو کنید) یعنی ۲۵۰ دلار انقلاب ایران معادل ۷۶۰ دلار امروز بوده است.
رضا ن.
Germany
۱۳:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
11
خوب شد در جمله آخریش جناب خدیر هم بالاخره پی به این مهم و حیات ساز برد که بدون آزادی نمیشه، چون چرخ های دیگر جامعه هم بدون آزادی همیشه لنگ میزنند. البته آزادی که منظور آزادی اندیشه و بیان باشد نه اینکه سرمایه دار در بهره کشی از نیروی کارگران آزادی ( در اینجا آزادی بار منفی دارد!) کامل داشته باشد. به قول برنده جایزه نوبل ادبیات: اگر حق انتخاب بین آزادی یا عدالت را داشته باشم، حتما آزادی را برمیگزینم، چون در آزادی میتوانی فریاد بزنی که عدالت نیست! دعوای بین سرمایه و ارزش نیروی کار و کارگران مثل دعوای موش و گربه ( سرمایه دار) است و تمامی ندارد! ولی موش ها هم اگر متحد شوند با همه کوچکی شان حریف گربه نره جسه بزرگ زورگو میتوانند بشوند؟ البته امروزه با پررنگ تر شدن نقش آتوماتیزه شدن برخی کارها، جایگزینی روباتیک و بیشتر صنعتی شدن کار و ورود کامپیوتر در عرصه کار و کارگری و حالا با آمدن هوش مصنوعی رفته رفته نقش کار و کارگران هم کمتر و کمتر میشود و نقش مهندسان بیشتر. دانشگاه به خدمت کارخانه و سرمایه گرفته میشود با تربیت مهندسین صنعت های نوآور. عجیبه مگر توی ایران سندیکای کارگران اجازه تشکیل و فعالیت ندارند؟ پس چه ارگانی از حقوق کارگران باید دفاع بکند؟ شخصا به عنوان شهرنشین مصرف کننده دست کشاورزان را بیشتر میبوسم که با تولیدادشان شکم ما را سیر میکنند. حالا خدائیش اقتصاد ایران اصلا چی هست؟ دولتی یا نیمه دولتی؟ سرمایه داری لیبرال درنده خو غارتگر؟ نیمه سوسیالیستی فقیر کننده غیر رقابتی؟ اقتصاد دان اسلامی شان هم که بنی صدر بود توزرد از آب در آمد...! هنوز اندر خم یک کوچه اند!؟ با شیره مالی سر کارگر برایش حلوا نمیشه! چون هنوز هم در دنیای اقتصاد مادیات حرف اول را میزند نه شعارهای معنوی! البته سرمایه دار با معرفت هم مثل انگلس داریم که کارل مارکس فیلسوف رهائی کارگران را پرورش داد، هرچند با ایده اش بهشتی ساخته نشد یا نمیشود! نه میشه سرمایه دار زیادی خواه و حریص را خفه کرد، نه میشه کارگران را نابود کرد. اعتدال و سازش منصفانه! آسایش دو گیتی سازش سرمایه و کار، سازش دولت و حکومت با مردم!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
3
بسیار متن عالی و خوب بود . ولی اینکه خدا هم کارگر است فکر نکنم درست باشه چرا که خدا در همه چیز مطلق است و کنایه درستی نیست . همین
عصر ایران تعبیر عرفانی بود و سال های بعد دیگر نقل و تکرار نشد. امام نگاه خاص عرفانی خود را داشت. از جمله به محی الدین ابن عربی یا درباره نظریه بدأ ولی بعد از قرار گرفتن در جایگاه رهبری نظام سعی کردند به موارد اختلافی فکری عرفانی نپردازند. مگر در موارد خاص مثل باور به این که جبراییل بعد از درگذشت پیامبر بر دخترشان هم نازل می شده است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
5
عصر ایران عزیز با تمام اختلاف دیدگاهی که با شما دارم لطفا عصر ایران بمامید و صدای بیصدایان ایران عزیز مان. ...
ناشناس
Germany
۱۴:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
7
تركيه هم تورم بالا دارد شايد در حد آمارهاي رسمي ايران ولي حقوق كارگر سالي دو بار و بيشتر از نرخ تورم افزايش پيدا مي كند
خدا گو با خدا جو فرق دارد / حقيقت با هياهو فرق دارد
عصر ایران بله. اگر رشد اقتصادی مثبت باشد می توان دستمزد را بالا برد و پس از چندی صفرها را برداشت. اما با رشد منفی (کوچک شدن اقتصاد) و تورم ( کاهش قدرت خرید) وضع فعلی اتفاق می افتد ضمن این که دولت هم نقش کارفرما را بازی می کند هم نماینده کارگران را.
ناشناس
Romania
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
7
زنده باشید آقای خدیر جور همۀ دلسوختگان را می کشید و سخن از زبان آنها میگویید. خیلی عالی بود.
مستمری بگیر
France
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
4
برج دو شده و هنوز حکم جدید که خودش از تورم فاصله زیادی داره نزدن برا بازنشسته های تامین ، و هنوز دارن مطابق حکم پارسال مستمری میگیرن ، 25% از متناسب سازی از سال 1400 رو زمین مونده و هنوز اجرایی نشده ، قرار بود قول دادن که تا روز کارگر هم حکم بزنن هم 25% مابه تفاوتشو بدن و دیگه از امسال تو حکم بیارنش ولی بازم نه حکمی و نه خبری از 25%
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
7
"دولت‌ها دست درازی دارند برای گرفتن و دست کوتاهی برای دادن و تلاش برای نزدیکی به خاطر همین است.
انسان اما همیشه انسان است و یگانه راه تضمین و تامین عدالت انسانی هم آزادی است. آزادی.... "

فوق‌العاده بود. از قلم شیوای شما متشکرم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
1
6
از زاویه ی دیگر، روز کارگر تنها روزی است که نامگذاری آن با سایر مناسبت ها موجود در ایران متفاوت است و رنگ و بوی ایدیولوژیک ندارد
ایرج
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
5
احسنتم! واقعاً گل گفتید و حقایق موجود در جامعه کنونی را بیان کردید!
ع ح
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
4
مهمتر ین قشر و انسان ها درجهان در حقیقت کارگران هستند
دلیل اینکه همهی مصنوعات ساخته دست بشر= ساخته دست کارگران زمت کش است.
هرچیزی و همه چیز مثل = جاده. در دیوار ساختمان خودرو هواپیما خودکار لباس پوشاک غذا مسکن و وووووووووو.همهو همه.....
مصطفی
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
0
4
دقت کردید آدم ها قدیما پیرتر به نظر میومدن؟ آقای دکتر بهشتی متولد 7 بود یعنی تو این عکس 51 ساله شه و آقای دکتر بنی صدر هم متولد 12 بیا 13 بود و تو این عکس 46 ساله است ولی از 46 ساله ها و 51 ساله های امروز پیرتر به نظر میومدند. یا خود شاه همیشه پیر بود ولی پسرش که الان سنش از موقع مرگ پدرش بیشتره را کسی نمیگه پیره. میدونم به موضوع خیلی ربطی نداشت ولی به نظرم رسید یه جا باید بگم و تا عکس دکتر بهشتی و دکتر بنی صدر رو دیدم گفتم مطرح کنم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
آره واقعا. مثلا جلال آل احمد 48 سالگی مرده اما عکس آخر انگار 60 سالشه. یا دکتر شریعتی که همش 43 سالشه. علت پزشکی داره یا تیپا فرق کرده یا عکاسی؟
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
تو فوتبالیستا که بیشتره. قدیمیا مردتر بود قیافه شون. شاید به خاطر سبیل بود یا نوع آرایش و خال کوبی امروزیا