زن آشفته انگلیسی تا حد امکان با آن دسته دخترانی که تصویری بیعیب و نقص از زندگی خود به نمایش میگذارند، فاصله دارد و همین باعث شهرتش شده، هر چند اگر در سطح فضای مجازی باقی بماند. او زنی است که میداند چه چیزی در زندگی اهمیت بیشتری دارد.
«خانهام نا مرتب است»؛ این جمله کوتاه شاید بیضرر به نظر برسد، اما همین سه کلمه کافی بود از دهان ماری کوندو، ملکه نظم و ترتیب بیرون بیاید تا غوغایی در فضای مجازی به پا شود.
به گزارش بی بی سی، تقریبا یک دهه از زمانی که ماری کوندو، کارشناس نظم و سازماندهی به سبک ژاپنی دنیا را با مفهوم «خلق شادی» از طریق ایجاد نظم در محیط خانه آشنا کرد، میگذرد. او بنیانگذار سبک مرتبسازی موسوم به «کنماری» است و حتی در مجموعه تلویزیونی ساخت شرکت نتفلیکس با نام «مرتب کردن با ماری کوندو» هم حضور داشته است.
ماری کوندو حالا سه فرزند کوچک دارد که به نظر میرسد به کلی سبک زندگیاش را تغییر دادهاند. به گزارش واشنگتن پست، داشتن خانهای از هر نظر مرتب و منظم دیگر برای او در اولویت نیست: «مرتب کردن را تقریبا کنار گذاشتهام، البته به نحوی که برایم خوب بوده. حالا فهمیدهام هیچ چیز به اندازه وقت گذراندن با فرزندانم برایم اهمیت ندارد.»
مقاله واشنگتن پست موجی از واکنشهای مختلف را به دنبال داشت. از جمله مادران تحت استرسی که این تغییر دیدگاه ماری کاندو را ریاکارانه دانستند و از این که به قول خودشان سرشان کلاه رفته ابراز خشم کردند. با این حال بیشتر واکنشها به این مقاله مثبت بودند و یک نکته در اکثریت آنها مشترک بود: حس آرامش خاطر. این که یک نفر که با آموزش روشهای مرتبسازی تجارتی پرسود برای خود برپا کرده میگوید با تغییر زندگی، اولویتهایش هم عوض شده، خیال خیلیها را راحت کرد.
حرفهای اخیر کوندو در مورد تغییر روش زندگیاش بدونشک واقعی و از روی صداقت است؛ هیچ چیز به اندازه یک کودک نوپا نمیتواند کار مرتب کردن خانه را به ماموریتی غیرممکن تبدیل کند و گذشته از آن هیچ چیز هم به اندازه بازی کردن با همین کودک لذتبخش نیست. اما این را هم باید در نظر گرفت که او احتمالا به شکلی زیرکانه میخواهد با زمان همراه شود و از موج جدید واقعگرایی که نسبت به شکل زندگی به راه افتاده، عقب نماند. گذاشتن نام «ترند» روی این موج شاید کار چندان درستی نباشد، چون احتمالا برای بسیاری از ما شکل پیشفرض زندگی به همین گونه است. نکته، اما اینجاست که حداقل برای اولین بار این شلختگی، به مد روز تبدیل شده است.
ناشران دیکشنری انگلیسی آکسفورد سال ۲۰۲۲ اصلاح «وضعیت گابلین» (Goblin Mode) را به عنوان عبارت سال انتخاب کردند. این اصطلاح که اکثریت آراء مردمی را بدست آورد به حالت رفتاری اشاره دارد که نشانههایی از خودخواهی، تنبلی، شلختگی و حرص در آن دیده میشود و معمولاً در تضاد با هنجارها یا انتظارات اجتماعی است.
اگر در دوران کرونا همگی دچار وسواس داشتن خانههایی دنج و زیبا شده بودیم، سال گذشته انگار به نوعی سال کنار گذاشتن این وسواس و پذیرفتن آشفتگی و شلختگی زندگی معمولی بود.
برای درک این مساله که چرا تنها به تازگی به فکر پذیرش این آشفتگی افتادهایم، بد نیست به یاد بیاوریم جنبش ضد شلختگی در سالهای اخیر تا چه اندازه قدرتمند بوده است. کافی است تعداد برنامههای تلویزیونی نظیر برنامه ماری کوندو در نتفلیکس که با مضمون ایجاد نظم و ترتیب در زندگی ساخته شدهاند را بشماریم. اما از سوی دیگر همزمانی این وسواس برای مرتب بودن، نظم، آرامش و پاکیزگی با گسترش محبوبیت اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی هم احتمالا نمیتواند تصادفی باشد. اینستاگرام، یوتیوب و به تازگی اپلیکیشن اشتراک ویدیوی «تیکتاک» - که هزاران ترند مختلف را به راه انداخته - احتمالا در این رابطه بیتقصیر نبودهاند.
تیکتاک ثابت کرده یکی از بهترین پلتفرمها برای به اشتراک گذاشتن خانههای مرتب با چینش هنرمندانه و به شدت مینیمالیستی است که البته هشتگ مخصوص به خودشان را هم دارند. پستها با هشتگ aesthetic (زیباییشناختی) بیش از ۲۰۲ میلیارد بار دیده شدهاند.
حتی اگر عضو این شبکه اجتماعی نباشید هم احتمالا میتوانید تشخیص دهید از چه چیزی حرف میزنیم: تصاویری آرامش بخش از خانههایی به رنگهای سفید و کرم با چیدمانی بسیار زیبا و هوشمندانه همراه با کشوها و کمدهای مرتب که تنها با چند شمع معطر و میزهای شیک تزئین شدهاند. برای تقویت این تصاویر معمولا گلدانهایی هم در آنها گنجانده میشود که معلوم نیست واقعا سالم باشند. نمونهاش تصاویری است که کیم کارداشیان از طراحی داخلی خانهاش در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد یا در کاتالوگهای برخی برندهای لوکس لباس و اسباب خانه میبینیم.
اما این سبک از طراحی داخلی ظاهرا مورد علاقه یک گروه دیگر از فعالان در شبکههای اجتماعی هم هست؛ دخترانی که احتمالا آنها میشناسید: آنها صبح زود از خواب بیدار میشوند، برنامه روزانهشان را در یک دفترچه یادداشت مینویسند و بعد از خوردن یک لیوان نوشیدنی سبز، همزمان با طلوع خورشید یوگا میکنند. بعد از آن هم کاسه صبحانهشان (معمولا متشکل از غلات و میوه و آجیل) را به همراه یک لیوان چای سبز ماچا با شیر میخورند. این دختران غذاها و محصولات آرایشی و بهداشتی سالم و خانههای تمیز و مرتب را دوست دارند و از به اشتراک گذاشتن آن در شبکههای اجتماعی لذت میبرند. آنها به معنای واقعی کلمه نقطه مقابل وضعیت گابلین هستند.
با این حال، این سبک زندگی به تازگی با واکنشهای شدیدی روبرو شده که البته جای تعجب هم ندارد؛ این نوع از اهداف مرتبط با سبک زندگی برای بیشتر مردم غیرقابل دستیابی است. جدای از آن زندگی کردن به این سبک به پول و زمان زیادی نیاز دارد و میتواند خستهکننده هم باشد. مرتب کردن خانه برای همه شفابخش نیست و حتی برای برخی میتواند دردناک هم باشد.
بزرگترین اپلیکیشن در سال گذشته «BeReal» (واقعی باش) بود. این اپلیکیشن کاربران را ترغیب میکرد هر روز، هر کجا که هستند و هر کاری که انجام میدهند، در لحظهای غیرقابل پیشبینی عکس بگیرند و به اشتراک بگذارند. هدف از ساخت این اپلیکیشن ارائه تصویری کاملا متضاد با محتوای غیرواقعی و به شدت صحنهسازی شدهایست که به دیدن آن عادت کردهایم.
اگر چه تیکتاک بیوقفه و با سرعت در حال حرکت است و نباید چندان جدی گرفته شود، اما هنوز هم ابزاری کارآمد برای چنین تغییراتی است. آشفتگی سازماندهی شده در حال رواج است و در تیکتاک شاهد اینفلوئنسرهای دختری هستیم که میزهای پاتختی نامرتبشان را به نمایش میگذارند.
اگرچه این میزها ممکن است نامرتب به نظر برسند، اما جای این شک هم وجود دارد که کاملا طراحی شده باشند. جلوی چشم ما مجموعهای از محصولات محبوب مراقبت از پوست، جواهرات ظریف، کتابهای روی هم چیده شده و چندین شمع قرار دارد و از لیوان قهوه لکهدار یا دستمال کاغذی کثیف خبری نیست.
یک ترند جدید دیگر هم در شبکههای اجتماعی راه افتاده که روی ارائه تصویر دست نخورده از واقعیت تمرکز دارد: این ترند شامل ویدئوهایی از خانههای به اصطلاح «غیرزیباییشناسانه» است که با هشتگی به همین نام (nonaesthetic) به اشتراک گذاشته میشوند؛ خانههایی به شدت معمولی، با مبلمان زشت، انبوهی از لباسهای شستهشده، سباببازی بچهها که روی زمین پخش شدهاند، رختخواب حیوانات خانگی، شیرهای آب شکسته و وسایل فرسوده آشپزخانه. این یک تصویر واقعی و قابل درک است و از این واقعیت حکایت دارد که بسیاری از مردم نه توان مالی برای زندگی کردن در این خانههای مرتب و بیکم و کاست را دارد و نه وقت این که همه چیز را تمیز و بی عیب و نقص نگه دارند.
اگر چه بسیاری از این ویدیوها هم همچنان در مورد مرتب کردن، تمیز کاری یا «بازآرایی» هستند، اما دست کم از نمونههای ساختگی و از قبل طراحی شده، واقعیتر به نظر میرسند.
این موج تازه البته فقط به خانههای ما محدود نمیشود. یکی از جذابترین ترندهای مربوط به مد در تیکتاک، ترند موسوم به «زن آشفته انگلیسی» (Frazzled English Woman) است که در چند ماه اخیر رواج زیادی یافته است. با توجه به علاقه شدید نسل زد به مد سال ۲۰۰۰، هیچ کسی انتظار نداشت این سبک لباس پوشیدن دوباره باب شود: کتهای گرم و چسبان، چکمههای بلند تا زیر زانو، لباس بافتنی گشاد و راحت، دامن نه چندان خوشقواره با قد متوسط و یک شالگردن کوچک که به هیچ دردی نمیخورد. این تصویر یادآور شخصیتهای اصلی زن در کمدیهای عاشقانه انگلیسی در دهه ۲۰۰۰ میلادی است: رنه زلوگر در «خاطرات بریجت جونز»، کیت وینسلت در «تعطیلات» و کیرا نایتلی در «در واقع عشق».
با این حال کلمه کلیدی در اینجا «آشفته» (frazzled) است. جذابیت این سبک بیشک کمتر در ویژگیهای ظاهری و بیشتر در روحیات این دست از زنان نهفته است: زنانی پرمشغله، نگران، معمولی و دوستداشتنی که موهای ژولیدهشان را یا با کلیپس و یا به شکل گوجه بالای سر جمع کردهاند و ترکیبی از لباسهای ناهمگون را به تن دارند؛ زنانی که انگار همیشه دیرشان شده و عجله دارند.
اما نباید این نکته را فراموش کنیم که بسیار از این ترندها هرگز از صفحه نمایش تلفنهای همراه فراتر نمیروند و عمدتا فقط در فضای مجازی دیده میشوند؛ که خیلی هم خوب است. مد همیشه ترکیبی از سرگرمی و تخیل بوده و طراحان این حوزه خیلی وقتها سبکهایی دیوانهوار را ارائه دادهاند که هیچ کس در دنیای واقعی از آنها پیروی نکرده است.
زن آشفته انگلیسی تا حد امکان با آن دسته دخترانی که تصویری بیعیب و نقص از زندگی خود به نمایش میگذارند، فاصله دارد و همین باعث شهرتش شده، هر چند اگر در سطح فضای مجازی باقی بماند. او زنی است که میداند چه چیزی در زندگی اهمیت بیشتری دارد. برایش مهم نیست که ظاهرش در ۱۰۰ درصد موارد بیعیب و نقص باشد و خانهاش برق بزند، اولویت او این است که با دوستانش شراب بنوشد و مثل بریجت جونز همزمان دل دنیل کلیور (با بازی هیو گرانت) و مارک دارسی (با بازی کالین فرث) را به دست بیاورد.
این ذهنیتی است که ظاهرا ماری کوندو آن را پذیرفته. اگر چه بعید است به این زودیها او را با یک شال قلابباقی کوچک و به دردنخور دور گردنش ببییم، اما این طور که پیداست او آغوشش را برای شلختگی باز کرده تا وقت بیشتری برای چیزی مهمتر در زندگی، یعنی کسانی که دوستشان دارد، داشته باشد.