عصر ایران؛ هومان دوراندیش - احمد کریمی اصفهانی، رئیس اتحادیۀ تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران، معتقد است که فرش دستباف ایرانی یک کالای سنتی است و فرایند تولیدش نمیتواند و نباید آن قدر مدرن شود که ماهیت سنتی و هنری آن از بین برود.
وی این فرش را اثری هنری میداند که چون کار دست آدمیزاد است، ارزشی والا و دوستداران و خواستاران فراوانی در سراسر جهان دارد. با این حال رئیس اتحادیۀ تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران تاکید میکند باید با تبلیغات لازم در کشورهای گوناگون، فرهنگ استفاده از زیرانداز را در جهان ترویج کرد تا خریداران فرش دستباف ایرانی صرفا زیباپسندان و هنرشناسان نباشند، بلکه مردم عادی کشورهای دور و نزدیک هم به این کالای مرغوب ایرانی اقبالی گسترده نشان دهند.
چه این اقبال و استقبال، نه فقط به تجار و تجارت ایرانزمین کمک میکند، بلکه به رشد اشتغال و کاهش بیکاری و ارتقای سطح زندگی بسیاری از کارگران و اقشار طبقات پایین در ایران امروز و فردا نیز منتهی میشود.
در واقع اهتمام ورزیدن به رونق بازار جهانی فرش دستباف ایرانی، تیری است که با آن میتوان چندین و چند نشان را نشانه گرفت. لازم به ذکر است که این مصاحبه در تابستان 1395 انجام شده و اکنون با اذن جناب احمد کریمی اصفهانی در عصر ایران منتشر میشود [چرا که با گذر زمان نه تنها تغییر چندانی در موارد اعلام شده رخ نداده بلکه خبرها در بهار 1402 از ادامه سیر نزولی صادرات حکایت می کند.]
*****
در افکار عمومی جامعۀ ایران فاصلۀ زیادی بین فرش دستباف و فرش ماشینی وجود دارد. ابتدا توضیح مختصری دربارۀ تفاوت این دو نوع فرش میدهید؟
فرش دستباف از گذشتۀ دور به عنوان یک اثر هنری در کشور ما شهرت داشته و شاید قبل از انقلاب اسلامی که اهمیت سیاسی ایران کمتر بود، بسیاری از کشورها ایران را به فرش دستباف میشناختند. البته بعدها به تدریج کشورهای دیگر هم تولید فرش دستباف را آغاز کردند ولی سکۀ فرش به نام ایران بود.
در تاریخ دیرپای ایران فرش همیشه یک هنر داخلی و زیراندازی در خانههای مردم این سرزمین بود. در هر منطقۀ ایران که کشاورزی و گلهداری وجود داشت، معمولا فرش دستباف هم در زندگی مردم نقش داشت. تولید فرش دستباف بخشی از هزینۀ زندگی مردم ایلات و روستاها را تامین میکرد.
فرش دستباف امروزه کالایی لوکس است که بیشتر در خانههای اقشار و طبقات بالای جامعه استفاده میشود. در دوران قدیم فرش دستباف تولیدیِ روستاییان ایران، فقط برای فروش به طبقات مرفه جامعه بوده؟
خیر، فرش دستباف در بسیاری از مواقع برای مصرف خود روستاییان بافته میشد. در قدیم صادرات فرش نو متداول نبود. جدیدا چنین چیزی رایج شده است. قبلا هر چقدر قدمت فرش بیشتر بود، قیمتش هم بیشتر میشد. اما اینکه چرا الان فرش دستباف کمتری تولید و مصرف میشود، ناشی از بالا رفتن دستمزدها است. با قیمت کنونیِ کارِ کارگری، قیمت فرش دستباف خیلی گران تمام میشود. الان در تمام دنیا کمترین دستمزد متعلق به صنایع دستی بویژه فرش است.
در قدیم که صادرات چندانی نداشتیم، فرشهای دستباف مردم ایلات و روستاها به پایتخت و دربار و مناطق مرفه کشور ارسال میشد؟
نه، در قدیم عموم خانوادههای ایران فرش دستباف را به عنوان زیرانداز استفاده میکردند و مثل امروز یک کالای فانتزی نبود. البته در قدیم فرش یک کالای سرمایهای بود. من یادم است بسیاری از خانوادهها با فروش فرشها و طلاجات خود خانه میخریدند. یعنی با گذشت زمان قیمت فرش افزایش مییافت. در آن زمان استفاده از فرش ماشینی هم متداول نبود.
الان اکثر فرشهای خانههای مردم ماشینیاند؟
بله، چون وسع مالی مردم به خرید فرش دستباف نمیرسد. فرش ماشینی به علت مواد نفتیاش برای سلامت فرزندان هم خوب نیست ولی مردم ناچارند از فرش ماشینی استفاده کنند.
در جایی گفته بودید که دولت باید در بخش تبلیغات هزینه کند تا مردم سایر کشورهای جهان به استفادۀ بیشتر از فرش دستباف ایرانی راغب شوند.
بله، ولی این هزینه آن قدر ناچیز است که قابل مقایسه با سود حاصله نیست. اینکه من میگویم هزینهای برای دولت ندارد دلیلش این است که مدیریت تولید فرش دستباف بر عهدۀ مردم است. ولی در یک کشور، دولت باید برای ایجاد اشتغال هزینه کند. الان که تولید فرش دستباف ایرانی پایین آمده، حداقل یکی دو میلیون نفر در پروسۀ تولید این کالا فعالیت دارند. از قالیشوی و رنگرز و ریسنده و رفوگر و بافنده و صادرکننده و ... اگر دولت به فرش دستباف ایرانی توجه بیشتری کند، صادرات این کالا افزایش مییابد و تعداد افراد شاغل در پروسۀ تولید فرش دستباف در کشور ما به مراتب بیشتر میشود.
الان فرش دستبافی که در ایران تولید میشود، عمدتا صادر میشود یا در داخل کشور فروش میرود؟
فرش ولو اینکه در داخل هم استفاده شود، صد در صدش صادراتی است. فرش چه نو باشد چه کهنه، بالاخره میتواند صادر شود. مگر اینکه فرش ما بیکیفیت بافته شده باشد یا به مرور زمان در اثر بیاحتیاطی از بین رفته باشد. وگرنه هر فرشی که تولید میکنیم، قابلیت صادر شدن به خارج از کشور را دارد و گذر زمان و استفاده شدن در داخل کشور، چیزی از این قابلیت نمیکاهد.
منهای این قابلیت، فرشهایی که تازه بافته شدهاند، بیشتر صادر میشوند یا در داخل کشور استفاده میشوند؟
زمانی بود که فرش نو خریدار چندانی نداشت، اما امروزه فرهنگ استفاده از فرش تغییر کرده است. اما با این حال، فرش نو هم برای صادر شدن محتاج عملیات است. یعنی اگر رنگش نامناسب است، باید آفتاب بخورد یا از مواد خاصی برای کاهش رنگش استفاده شود.
ظاهرا سالانه بیش از 2 میلیون متر فرش دستباف تولید میکنیم. آیا این رقم شامل تابلوفرش هم میشود؟
تابلوفرش چیزی جدا از سایر فرشها نیست. در قدیم این قدر تابلوفرش نداشتیم اما جدیدا استفاده از تابلوفرش زیاد شده و این عنوان هم برجسته شده است.
در داخل کشور، فرش دستباف بیشتر در خانههای اقشار طبقات بالای جامعه استفاده میشود؟
معمولا طبقۀ متوسط و طبقات بالا. همۀ فرشهای دستباف هم کالاهای اعلایی نیستند که اقشار طبقۀ متوسط قدرت خرید آنها را نداشته باشند. ولی در هر صورت کسی که فرش دستباف میخرد پولش حفظ میشود. فرش ماشینی زود خراب میشود و از بین میرود ولی فرش دستباف به این راحتی از بین نمیرود. شما هیچ وقت نمیبینید کسی فرش دستباف را دور بیندازد ولی با فرش ماشینی این کار را میکنند.
در تولید فرش دستباف، تفکیکی بین سلیقۀ مشتری داخلی و خارجی هم صورت میگیرد؟
بله. قبلا هر چه که میبافتیم مشتری خارجی استفاده میکرد. بعدها سلیقۀ مشتری خارجی هم موضوعیت پیدا کرد و البته این هم منطقی است چراکه صادرات نمیتواند بیتوجه به تقاضای مشتری خارجی باشد. الان هند و پاکستان که تا دیروز اسمی از آنها در بازار فرش دستباف نبود، چون توجه زیادی به سلیقۀ مشتری خارجی میکنند، جایگاه خوبی در بازار جهانی فرش دستباف پیدا کردهاند.
صادرات ما بیشتر به کدام کشورهای دنیا است؟
قبلا بیشتر به اروپا و آمریکا فرش صادر میکردیم. الان چین و روسیه هم جزو بازارهای ما شدهاند. و نیز برخی از کشورهای آفریقایی. چین برای ما بازار بسیار خوبی است. در چین اقشار نوکیسهای پیدا شدهاند و پولهای کلانی دارند. الان اکثر تابلوفرشهای ما به چین صادر میشود. اگر کار تبلیغاتی بیشتری کرده بودیم، میتوانستیم فرهنگ استفاده از زیرانداز را هم در چین ترویج کنیم.
قبل از تحریمها، صادرات فرش دستباف ایرانی در چه وضعی بود؟
تحریمها اثر چندانی بر صادرات فرش ما نداشت. در این مدت، فرشهای دستباف ایرانی به صورت قاچاق وارد آمریکا میشد که معمولا یکی از بازارهای خوب ما بوده است. البته تحریمها بیتاثیر نبودند ولی مشکل اصلی ما تحریمهای داخلی است.
منظورتان دقیقا چیست؟
یعنی مقررات فراوان دست و پای ما را بسته است. سال 1373 اوج صادرات فرش ما بود. 1 میلیارد و 740 میلیون دلار صادرات فرش داشتیم. صادرات کل کشور در آن زمان حدود 6 میلیارد دلار بود. یعنی بیش از یکچهارم کل صادرات ایران را فرش دستباف به خودش اختصاص میداد. از آن زمان تا کنون جمعیت ایران حدود 20 الی 25 میلیون نفر افزایش داشته است اما صادرات فرش ما چنین رشدی نداشته. امروز قیمت کالاهایی که اظهارنامه به آنها تعلق میگیرد، تقریبا سه برابر سال 1373 است، با این حساب سال 1373 با قیمت سال 1395 صادرات فرش ما نزدیک به 5 میلیارد دلار بود. اما صادرات فرش ما در سال 1394 کمتر از 300 میلیون دلار بود. تازه این رقم بدون احتساب مرجوعیهاست. بعد از سال 1373، تحریمهای سالهای اخیر که وضع نشده بود. پس علت اصلی کاهش صادرات فرش دستباف در کشور ما، تحریمها نیست بلکه عوامل داخلی در این زمینه موثرترند.
پس به این ترتیب از اوایل دولت دوم هاشمی، سیر نزولی صادرات فرش دستباف ایران شروع شد. روند صعودی منتهی به سال 1373، از کی آغاز شده بود؟
از همان سالهای اول انقلاب شروع شد و در سال 1373 به اوج رسید.
از 1373 به بعد، سیر نزولی داشته یا در نوسان بوده؟
تقریبا میتوان گفت که مستمرا سیر نزولی داشته.
با این حساب صادرات فرش ربط چندانی به سیاست ندارد.
به تصمیمگیریهای دولتمردان ما حتما ربط دارد. تا سال 1374، ما در مقابل صادرات، مجوز واردات داشتیم. آن مجوز قیمت داشت. یعنی قیمت فرش به دلار، به واسطۀ آن مجوز، بالا میرفت. لذا ما میتوانستیم رقبایمان را پشت سر بگذاریم و در زمینۀ قیمت با انها رقابت کنیم. بعد از اینکه آن مجوز لغو شد، لطمۀ سنگینی به صادرات فرش دستباف وارد شد و هر بار نیز به این شکل، صادرات فرش با یک شوک منفی مواجه شد.
زمانی برای صادرات فرش جوایزی پرداخته میشد، ولی بعدا این جوایز لغو شدند؛ چراکه عدهای در اثر تنگنظری فکر میکردند این جوایز به صادرکننده میرسد. در صورتی که منافع این جوایز به صادرات فرش میرسید، نه صرفا به صادرکنندۀ فرش. یعنی هزینهها کاهش مییافت و صادرکننده با پرشدن این هزینهها، میتوانست با کشورهای دیگر رقابت کند و همین موجب میشد که فرش او قابل عرضه به بازارهای جهانی باشد. ما تسهیلات را کم کردیم و رقبایمان برعکس ما عمل کردند. یعنی برای صادرکنندگان فرش دستباف در کشورشان، تسهیلات وضع کردند. ما نباید همۀ مشکلات را به گردن تحریمها بیندازیم. مشکلات داخلی نقش بیشتری در کاهش صادرات فرش دستباف ایران داشته است.
قبل از انقلاب، مثلا در فاصلۀ سالهای 1342 تا 1357، وضع صادرات فرش بهتر از دورۀ 1360 تا 1373 بود؟
در آن دوره مانع چندانی نبود ولی رونق زیادی هم وجود نداشت.
از حیث متراژ، صادرات ما در دهۀ1350 بیشتر بود یا در دهۀ 1360؟
تا سال 1363 تقریبا یکسان بود.
در دوران قبل از انقلاب، از چه سالی وضع صادرات فرش دستباف بهبود قابل توجه پیدا کرد؟
در آن زمان صادرات فرش چندان مطرح نبود. صادرات فرش یک رقم نرمالی داشت و خیلی بالا و پایین نمیشد. تازه در آن دوران قیمت دلار خیلی پایین بود. بعد از انقلاب که قیمت دلار افزایش یافت، مشتریان خارجی هم دیگر نتوانستند به راحتی خرید کنند. اما در فاصلۀ 1363 تا 1373، صادرات فرش در اثر سیاستهای مناسب دولتهای وقت افزایش چشمگیری پیدا کرد.
شما به طور کلی از تکنولوژیک شدن تولید فرش دستباف، یا از استفادۀ بیشتر تکنولوژی در تولید فرش دستباف، استقبال میکنید؟
حتما نه. این کار اصلا یک کار هنری است. فرش دستباف ایران آوازۀ یک کالای هنری را دارد. اگر قرار باشد تولیدش تکنولوژیک شود، شاید بسیاری از کشورهای دنیا در این زمینه از ما سبقت بگیرند. فرشی که محصول تکنولوژی باشد، دیگر فرش دستباف نیست.
اگر یک کشور با استفاده از تکنولوژی، فرش غیر دستبافی تولید کرد که کیفیتش بالاتر از فرش دستباف ما ایرانیها بود، باید چه کار کنیم؟
اصلا کیفیت به این معنا در بازار فرش مطرح نیست. همین الان هم فرشهای ماشینی گوناگونی پیدا میشوند که در قیاس با فرش دستباف ما، شکل و شمایل بهتر و قیمت کمتری دارند. فرش دستباف چرا مهم است؟ چون یک عده اصلا علاقهمند به فرش دستباف هستند. ما این بخش از جامعۀ جهانی را میخواهیم پوشش دهیم. فرش دستباف را باید گره زد. این طور نیست که شب بخوابیم و صبح بیدار شویم، ببینیم با کمک ماشین پنج متر بالا رفته!
ولی ظاهرا مشتری کاری ندارد که یک کالا چطور تولید میشود. او به کیفیت کالا کار دارد.
در حوزۀ فرش اصلا این طور نیست. اصولا در دنیا برای کار دستی ارزش قائلاند. صنایع دستی سنتی ما، مثلا در اصفهان، برای بسیاری از مشترین خارجی جذابیت دارد. ما باید این بخش از جامعۀ جهانی را هدفگیری کنیم. ممکن است من ایرانی یک فرش ماشینی زیبا بخرم و کاری هم نداشته باشم چطور تولید شده است. اما در اروپا، برخی از افراد وقتی فرش دستباف میخرند و بخشی از خانهشان را با آن مفروش میکنند (چون آنها مثل ما نیستند که همۀ خانهشان را مفروش کنند)، حتی یک مراسم هم به افتخار خرید آن فرش برپا میکنند. چرا؟ چون معتقدند که یک اثر هنری را وارد خانهشان کردهاند.
اگر فرش دستباف ما در داخل کشور بیشتر از سوی اقشار طبقات بالای جامعه خریداری میشود، با توجه به رسوخ بیشتر فرهنگ غربی در سبک زندگی این اقشار، علیالقاعده خانههای آنها کاملا مفروش نمیشود. یعنی فرش دستباف را در ایران غالبا کسانی میخرند که از فرش استفادۀ تزئینی میکنند؟
کسی که اقتصادی است، اقتصادی فکر میکند. او میداند فرش دستباف از بین نمیرود و با گذشت زمان قیمتش هم افزایش مییابد. ضمنا، چنانکه قبلا هم گفتم، مواد و مصالح غیرنفتی فرش دستباف، سلامتی را تهدید نمیکند. الان چرا برخی کشورها هزینۀ بیشتری میکنند تا کتان را به جای پارچههای دیگر وارد کنند؟ چون میدانند پارچههای نفتی برای بدن مضر است. حتی مردم برخی کشورها حاضر نیستند از زیراندازهای ماشینی استفاده کنند. دلیل کلی کاهش مصرف فرش دستباف در ایران است که توان خرید فرش دستباف کاهش یافته است. حتی مردم فقیر هم منافع فرش دستباف را میدانند و آن را به فرش ماشینی ترجیح میدهند ولی توان خرید فرش دستباف را ندارند.
گفتید که از تکنولوژی استقبال چندانی نمیکنید. از رابطه داشتن با نهادهای علمی استقبال میکنید؟ بین اتحادیۀ صادرکنندگان فرش و نهادهای علمی رابطهای وجود دارد؟
نه آنچنان. ما بالاخره باید به این نکته دقت کنیم که فرش دستباف به صورت سنتی تولید میشود. ولی اگر نهادهای علمی بتوانند در بازاریابی و افزایش تنوع در بازار به ما کمک کنند، ما از این رابطه استقبال میکنیم. ضمنا بعد از انقلاب افراد تحصیلکرده در جامعۀ ما بیشتر شدهاند و همین موجب کاهش بافندگان فرش شده است. یعنی قبلا 90 درصد بافندگان ما خانمها بودند، اما الان یک دختر خانمی که که در روستا درس خوانده و فوق لیسانس یا دکترا گرفته است، دیگر حاضر نیست برود پای دار قالی بنشیند و فرش ببافد!
شما برای جلوگیری از کاهش تعداد بافندگان کار خاصی میتوانید انجام دهید؟
در قدیم تعداد تکبافی ما در شهرها و روستاها خیلی زیاد بود و یک قالیباف فقط مدیریت خودش را با کمی مشورت اعمال میکرد. امروز چون که کمی باید فنیتر و حسابشدهتر کار کرد، مدیریت و نظارتی خارج از خانوادۀ بافندگان هم لازم است. یعنی میشود صد بافنده زیر نظارت یک مدیر قرار بگیرند. زمانی در کشور ما شعار میدادند که قالیباف استثمار میشود. یعنی منافع قالیباف به فروشندگان و صادرکنندگان میرسد. من اصلا اعتقادی به این ادعا ندارم. یک بافنده چون خودش نمیتواند به تنهایی مدیریت کند، قبلا در یک بازۀ زمانی سهماهه، مثلا 3 میلیون تومان نصیبش میشد اما الان در همان بازۀ زمانی مبلغ بیشتری به دست میآورد.
قیمت کالایش بالا میرود یا تولیدش بیشتر میشود؟
هر دو. فرض کنید یک بافنده یک قالیچۀ ابریشمی را ظرف یک سال میبافد. او اگر خودش بخواهد کل پروسۀ تولید را مدیریت کند، کالایش با مبلغی نه چندان بالا فروخته میشود. اما اگر همین بافنده تحت مدیریت فردی کار کند که بازار جهانی را میشناسد، مدیرش او را از حیث نقشه و رنگ و اندازۀ قالیچه، هدایت و حمایت میکند و در همان بازۀ زمانی کالایی تولید میشود که سودش برای بافنده 50 درصد بیشتر میشود. یعنی بافنده استثمار نمیشود و مدیر هم منافع مدیریتش را میبرد. در واقع بافنده در این شرایط، از مدیریت مدیرش استفاده میکند.
به غیر از این، اتحادیۀ صادرکنندگان و تولیدکنندگان فرش چه کمکی به بافندگان میکند؟
بیمهشدن بافندگان در کارگاههای بافندگی، مهمترین مصوبۀ ما در این زمینه است. هدایت کلی بافندگان در پروسۀ تولید فرش دستباف، مصوبۀ دیگری است که در این زمینه داشتهایم. دولت هم موظف است اقداماتی در راستای تحقق منافع بافندگان داشته باشد.
مسئولیت اصلی دفاع از منافع بافندگان و کارگران با اتحادیۀ شما است؟
بله. قوانین باید به گونهای باشند که منافع بافندگان محقق شود.
بین صادرکنندگان و تولیدکنندگان، اولویت خاصی قائلید؟
اگر صادرکنندگان نباشند، تولید محلی از اعراب ندارد!
ولی همۀ فرشها که صادر نمیشوند. گفتید اکثریت آنها در داخل کشور فروخته میشوند.
نه، بالاخره همان فرشها هم باید صادر شوند. اگر اقشار طبقۀ متوسط یا طبقات بالای جامعه نتوانند فرشهایشان را بعد از مدتی بفروشند تا فرش جدید بخرند، کار تولید میخوابد. بخش قابل توجهی از فرشهای فروختهشدۀ آنها هم توسط صادرکنندگان صادر میشود. اگر امکان این تبادل و جایگزینی وجود نداشته باشد، رغبتی به خرید فرش نو باقی نمیماند؛ و در این صورت، کار بافندگان هم از رونق افتاده و کساد میشود. هیچ چیزی جز صادرات به تولید کمک نمیکند. اگر بازار صادرات رونق داشته باشد، تولید هم رونق پیدا میکند.
دربارۀ نقش منفی قوانین داخلی در ممانعت از رونق گرفتن بازار فرش، کمی توضیح میدهید؟
تاجر باید بتواند کالایش را به سرعت جابجا کند تا آن را به بازار مصرف برساند. شاید گاهی لازم باشد کالا دوباره به مبدأ، یعنی به داخل کشور، برگردد. دولتها باید موانع این امر را برطرف سازند.
مالیات بر ارزش افزوده، مشکل دیگری برای تجار فرش بوده است. چنین مالیاتی، نه ممکن است نه به سود رقابت در بازار فرش است. خوشبختانه این مشکل با پیگیریهای ما تقریبا حل شده است.
مشکل دیگر تسعیر ارز است؛ که صادرکننده در اظهارنامهاش در گمرک قیمت خاصی را اعلام میکند ولی کالایش را به قیمت دیگری میفروشد. در حالی که چنین چیزی اصلا وجود ندارد. بیش از 90 درصد فروش ما، به دلیل رقابت داخلی خودمان، ریالی است. یعنی کالایمان را به صورت ریالی به کشورهای اروپایی و غیره میفروشیم. وزارت اقتصاد و دارایی هم این مشکل را تا حد زیادی حل کرده است. این مشکلات، یعنی مالیات بر ارزش افزوده و تسعیر ارز، تقریبا حل شده است.
الان کف و سقف قیمت فرش دستباف درایران، تقریبا چقدر است؟
تعیین قیمتش آسان نیست و با توجه به گذر زمان، این قیمتها طبیعتا به سرعت تغییر میکنند. البته سقف قیمت از آن فرشهای هنری است و به همین دلیل قیمتش چشمگیر است.
مردم وقتی فرش دستباف میخرند، اکثرا فرش اقتصادی میخرند نه هنری. بله؟
بله.
ظاهرا نسل جوان با فرش دستباف ایرانی تقریبا غریبه است. آیا این طور است؟
به نظرم کار خوبی در این زمینه انجام نشده است. به خصوص صداوسیما اگر عملکرد درستی داشته باشد، نه فقط جوانان بلکه خانوادهها با فرش دستباف ایرانی آشناتر و به آن راغبتر میشوند.
هر سال شهریور ماه نمایشگاه بینالمللی فرش دستباف ایران در پایتخت برگزار میشود. دربارۀ سابقه و بویژه تاثیرات این نمایشگاه توضیح میدهید؟
نمایشگاه فرش در دنیا، بیشتر برای نمایش فرش است. اما نمایشگاه فرش در ایران، تقریبا کارکردش در خدمت فروش فرش است. در واقع هر دو کارکرد را پیدا کرده است. مسئولان ما هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر نمایشگاه فرش محلی برای نمایش و فروش فرش دستباف ایرانی باشد، میتواند به بازار فرش رونق ببخشد. ولی در مجموع چون دولت در ایران توجه کافی را به نمایشگاه فرش نداشته، این نمایشگاه جایگاه لازم را به دست نیاورده است. مثلا ما هر سال متاسفانه در زمینۀ برق و سرویس دادن به مراجعان مشکل داریم!
گفت و گو کننده البته جناب دور اندیش است. اما چون این پاسخ دهنده را مخاطب قرار داده اید: باف، بن مضارع است و بافت بن ماضی. هم با بن مضارع می شود واژه ساخت و هم با بن مضارع اما در این فقره بن مضارع بهتر است و دست باف ارجح است اما دست بافت هم نادرست نیست. همان طور که می گوییم بازبافت و نمی گوییم بازیاب. از ان طرف می گوییم دست ساز و نمی گوییم دست ساخت یا کار شناس ونه کار شناخت. از بن ماضی بافتن برای واژه های دیگر مانند بافتنی و بافته استفاده می شود و تازگی بافتار که البته به فرش و بافتنی ربطی ندارد. در کلمه زیر ساخت اما می بینید که از بن ماضی استفاده شده. بنا بر این نمی توان گفت کدام درست است اما می توان گفت کدام رایج تر است. ضمن این که اگر هم بگوییم دست بافت چون دو حرف ساکن پشت هم قرار گرفته اند عملا در تلفظ حرف آخر (ت) تحت تاثیر حرف قبلی (ف) قرار می گیرد. در واژه هایی که در سال های اخیر ساخته شده به بن ماضی بیشتر توجه شده مثل همان زیر ساخت که اشاره شده یا همان بازیافت یا بازخورد به جای فیدبک و مشهورتر از همه بازدید.
در همین مثال اخیر ملاحظه می کنید که معنی بازدید به کلی با بازبین متفاوت است اما در واژه سازی با بن های پرداختن هم خودپرداز داریم و هم آسانپرداخت. یکی با بن مضارع و دیگری با بن ماضی. از این قابلیت برای واژه سازی بسیار می توان استفاده کرد.