کیهان نوشت: طی هفتههای اخیر، در شبکه نمایش خانگی هم کاهش افت شدید کیفی آثار هستیم و هم محتوای مبتذل و سخیف در آنها بیداد میکند.
از سریالهایی چون «نیوکمپ» و «سرگیجه» و... -که زباله به تمام معنا هستند- گرفته تا رئالیتیشوهایی چون «تی ان تی»، «دست به مهره»، «ناتو»، «ارتش سری» و... گویی نمایشهایی برای تخریب سبک زندگی ایرانی/اسلامی و ترویج سبک زندگی اباحهگر و بیبند و بار هستند.
با توجه به اینکه در شبکه نمایش خانگی سود اقتصادی بر هر چیزی ارجح است و بعضا اهداف سیاسی هم پشت کارها وجود دارد رفتن به سمت ابتذال و ناهنجاریها در اینگونه سریالها قابل پیشبینی بود. به خاطر غلبه سرمایه سالاری در شبکه نمایش خانگی، نمیتوان انتظار بازتولید فرهنگ فاخر و متعالی را در آن داشت. در همان نخستین سریالها و برنامههایی که وارد شبکه نمایش خانگی شدند هم رویکرد به هنجارگریزی وجود داشت. اما هر چه جلوتر آمدیم این وضعیت غلیظتر شد. طوری که امروز میبینیم پلتفرمهای اکرانکننده سریالها و سازندگان آثار در شبکه نمایش خانگی برای جلب مشتری، دست به هر کاری میزنند.
یکی از عوامل موثر بر ترویج خشونت و موضوعات غیراخلاقی در محصولات پلتفرمها این است که برخی از این سریالها با سرمایههای مشکوک و آلوده تولید میشوند. اساسا سرمایهداری غیرتولیدی و رانتی و برخوردار از منابع مالی ناسالم، موجب بازتولید خشونت و ابتذال اخلاقی در جامعه میگردد. مصداق بارز این موضوع نیز، پیدا شدن سر و کله برخی اختلاسگرها و دارندگان پولهای آلوده به عنوان حامی مالی سریالهایی است که اتفاقا طرح عادی سازی ناهنجاریهای اخلاقی و عشقهای چند ضلعی در آنها حرف اول را میزند.
البته باید اهداف سیاسی را هم اضافه کرد. همه میدانیم که کار بعضی از جریانهای سیاسی با تضعیف فرهنگ عمومی پیش میرود. خیلی از فیلمسازهایی که قبلا روشنفکر و سیاسی بودند در سالهای اخیر به سمت هنجارستیزی و آسیب زدن به زیرساختهای تمدنی و فرهنگی رفتهاند. اگر هم دقت کنید، برخی روزنامهها و رسانههای منتسب به بعضی احزاب هم مدافع سرسخت این جریان ابتذال در حوزه فرهنگ و هنر هستند.
این میان، حقوق معنوی و فرهنگی مخاطب هدف دستبرد است. یعنی مخاطبی که به محصول داخلی اعتماد کرده و فکر میکند با پرداخت هزینه به سکوهای نمایش برخط فیلم و سریال در داخل کشور، محصول سالم و استاندارد دریافت میکند، به برنامهها و سریالهایی دست مییابد که بعضا ممکن است کنار خانوادهاش احساس شرمندگی کند و رفته رفته ذائقه و نگاه فرهنگیاش به سمت زوال میرود.
از این نظر، چنین فیلم و سریالهایی فقط به مخاطب آسیب نمیزنند بلکه به خود جریان تولید فرهنگ و هنر هم لطمه وارد میکنند. چون مخاطب عام و طالب سرگرمی را بدون اینکه خودش آگاه باشد به تماشای نوع نازلی از سریالها عادت میدهند و بعدا سریالهایی که از ارزش ساختاری و هنری بالاتری برخوردار هستند کمتر مورد توجه قرار میگیرند.