عصر ایران؛ مهرداد خدیر- وزیر پیشین امور خارجه ایران که با واقعگرایی در دیپلماسی و توافق هستهای شناخته میشود پس از مدتی سکوت در یادداشتی به آسیبشناسی سیاست خارجی پرداخته و مشکل را در چیدن هدفها بر پایۀ «آرزوها» و بیتوجهی به «تواناییها» دانسته است.
او به این نیز بسنده نکرده و درصدد قبحزدایی از واژۀ «سازش» در ادبیات سیاسی برآمده است. آنچه آقای ظریف میگوید البته در فرهنگ ما تازه نیست. همان است که دکتر احسان نراقی سالها قبل از زبان حافظ هشدار داده بود: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی (یا نگردانی).
یا همان است که مولانا دربارۀ آرزو گفته است: آرزو میخواه لیک اندازه خواه.
زمستان 1375 که علی اکبر ناطقنوری اسب خود را برای ریاست جمهوری زین کرده بود عطاءالله مهاجرانی در هفتهنامۀ بهمن یادداشتی نوشت خطاب به او با این تیتر: آرزو میخواه لیک اندازه خواه. مصراعی از شعری در مثنوی مولانا:
آرزو میخواه لیک اندازه خواه
برنتابد کوه را یک برگ کاه
آفتابی کز وی این عالم فروخت
اندکی گر پیش آید جمله سوخت....
اگر بخواهیم نمونههایی از شعرمعاصر را هم بیاوریم به غزل حسین منزوی نیز میتوان اشاره کرد:
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ازبلندایش به روی خاک کشیدن بود...
آقای ظریف میگوید: «اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیدهایم و به تواناییهایمان توجه نکردهایم. برنامههای توسعه هم به جای ترسیم مسیر جبران عقبماندگیها حدیث آرزومندی رهبران کشور است و عادت کردهایم دنبال کنندگان آرزوها را بستاییم و هر که را که از خسارات آرزومندانه بکاهد سازشکار و خائن بدانیم.»
آنچه او درباره آرزو و توان گفته درست است اما تازه نیست و سخن حافظ کفایت میکند: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نگردانی.
طی این دههها چه ملت و چه حکومت، هزینههای فراوانی صرف کردهاند تا حلقههای اقبال های ناممکن را بگردانند و بجنبانند و نتوانستهاند و بهای این نتوانستن را هم مردم پرداختهاند.
اینها سخنان درستی است و نویسنده این سطور نیز بارها نوشته است که سکه سیاست دو رو دارد: ستیز و سازش.
نیکولو ماکیاولی اما 500 سال پیش گفته است: «برآنم که به جای خیالپردازی میباید به واقعیت روی کرد. شکاف میان زندگی واقعی و زندگی آرمانی چنان است که هر گاه کسی واقعیت را به آرمان بفروشد به جای پایستن، راه نابودی خویش در پیش میگیرد و هر که بخواهد در همه حال پرهیزگار باشد میان این همه ناپرهیزگاری سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت.»
توصیۀ خواجه نظامالمک طوسی هم در سیاستنامه «آهستگی» است.
اینها همه درست و نیکو اما این یادداشت نه به قصد یادآوری اشعار بالاست تا آقای ظریف نوبت بعد به کار بندند و نه در ستایش نسبت میان آرزویا آرمان با واقعیت که به بهترین شکل در بیان مولانا و حافظ آمده، سدهها قبل از آن که ماکیاولی بگوید.
این یادداشت بلکه برای بیان این شگفتی است که چرا آقای ظریف تصور میکند سیاسیون مورد انتقاد او آرزوهای نامتناسب با توان خود دارند و چرا ادعاهای دهان پرکنشان را باور کرده است؟
آرزوشان این بود که قدرت اجرایی را به دست بگیرند و حالا به دست آورده اند و برای حفظ آن واقعنگر هم شدهاند و بیشتر از این هم خواهند شد. توافق با سعودیها مگر جز توجه به همین بیتناسبی بود؟
چرا مثال از سیاست خارجی بیاوریم؟ آقای زاکانی که شهردار تهران شد دستور داد تابلوی « تهران؛ کلانشهر الگوی جهان اسلام» را همه جا نصب کنند و در میدان کلانتری یوسف آباد دیگر بنر نبود و تابلوی بزرگ و دایمی بود. پس از چندی اما او هم دید بهتر است شعار ایدیولوژیک را به سازمان زیباسازی بسپارد و بسازوبفروش ها کار خودشان را بکنند و شعار «تهران شهری برای همه» برگشت و حالا هم هر جا یک خانه قدیمی را خراب کردهاند تا ساختمان 5 طبقه بسازند و کلی به جیب بزنند این شعار تازه را هم روی حفاظ نوشتهاند: تهران، شهر تلاش و سرزندگی.
یعنی ایدیولوژیک ترین شهردار تاریخ بلدیه که از توسلی و کرباسچی- مبارزان پیش از انقلاب- هم مدعای بیشتری در انقلابیگری دارد تلاش و سرزندگی شهر را در کوبیدن ساختمانها میداند! چرا؟ چون شهرداری خرج دارد و با شعار نمیچرخد و برای نصب شعار هم باید از بسازبفروشها پول بگیرد.
میخواهم بگویم اتفاقا آرزوهاشان را زمین گذاشتهاند و اگر قبلا آرمان آرمان میکردند برای این بود که امثال ظریف نباشند و کار دست بچه های خودشان باشد! کما این که تا روحانی رفت به واردات واکسن بالیدند و دو روز دیگر اگر کره پولها را آزاد کند مرغ هم وارد میکنند در سال حمایت از تولید.
نفی برجام هم برای این نبود که در واقع با آن مخالف بودند. به این خاطر بود که امتیازی در دست روحانی و ظریف نباشد تا با کارت آن در 1400 بازی کنند و حالا که روحانی و ظریف نیستند اگر بتوانند بعید نیست احیا کنند. قضیه به همین روشنی است.
در همین داستان حجاب، نگاه کنید که چه واقعگرا شده اند. از یک طرف میخواهند به حامیان دو آتشه اطمینان دهند حواسمان هست و از طرف دیگر روسری انداختهها هم بدانند از داغ و درفش کیهانی خبری نیست و در حد تخلف برخورد خواهد شد.
به عکس آنچه آقای ظریف تصور کرده اتفاقا آرزوی ویژهای را نمیپرورانند و واقعگرا شده اند چون اقتضای حفظ و کسب قدرت همین است.
نسل ما، هم عاقبت شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان را دیده و هم محاکمه گروگانهای سفارت آمریکا را. چرا که واقعیت و مصلحت همواره میچربد و اکنون نیز جز این نخواهد شد.
چه کسی تصور میکرد دفتر موسیقی وزارت ارشاد در دولت ابراهیم رییسی با افتخار از برگزاری 120 کنسرت موسیقی در اردیبهشت 1402 خبر دهد و صدای اعتراضی هم از علم الهدای مشهد برنخیزد؟
کوتاه این که بر خلاف تصور و نگرانی دکتر ظریف، اصولگرایی رادیکال ایرانی دیگر آرزوهای دور و دراز دنبال نمیکند تا بر حذرشان داریم. چرا؟ چون اصل اصیل اصولگرایی رادیکال ایرانی، قدرت است.
اتفاقا قرار است در بیرون انعطاف نشان دهند -که خوب است- اما کاش به داخل هم تسری یابد.
البته به وضوح میفهمم که جواد ظریف چه میگوید و از چه پرهیز میدهد. همان که حافظ با شیواترین سخن و در یکی از زیباترین اشعار خود گفته است:
خیالِ حوصلۀ بحر میپزد، هیهات
چههاست در سر این قطرۀ محالاندیش
اما میخواهم بگویم «قطرۀ محالاندیش» اتفاقا رؤیای «بحر» را فرونهاده و چنین خیالی را دیگر نمیپزد تا بگوییم نپز!
نکتهای که جواد ظریف با همه سیاستدانی و دیپلماسی خوانی درنیافته این است که اصولگرایی رادیکال ایرانی اتفاقا دیگر در بیرون چندان آرزوخواه نیست که بگوییم تواناییها را درک نکرده یا رؤیاهایی میبافد و خیالاتی میپزد. رؤیایشان همین قدرت بود که به دست آوردهاند و وصال، حاصل شده است و از این پس اتفاقا شاهد واقعگراییهای بیشتری در مناسبات جهان خارج خواهیم بود. چندان که چه بسا گشایش سفارتخانههای عربستان و مصر نزد آنها کوچک جلوه کند. کسی چه میداند؟ شاید افتتاح دفتری در کیش!
زین پس مطالبه باید برای داخل یاشد، نه نرمش در خارج؛ چون آن را دارند انجام میدهند.
برجام شاهکار شماهاست که نتیجه اش رو با پوست و استخوان حس کردیم ولی به جای عذر خواهی، طلبکارید.
تنها راه نجات، خودداری از نگاه سیاسی به مسائل و تلاش برای همگرایی حداکثریست نه تخریب رقیب به هر روش.
تعجب میکنم آقای خدیر انقدر راحت از کنار این قضیه گذشتن که چه عزیزانی هزینه دادن تا ذره ای این .... به واقعیت توجه کنن.
جمله کلیدی همین است یعنی اصالت داشتن «قدرت»
شما چی خدیر
هر دو سمت سیاسی کاری میکنند جهت قدرت
حتی در بعضی تصحیح ها خوانده ام حیات حوصله دهر میپزد هیهات
با توجه به قطره حتما بحر است به معنی دریا. حوصله یعنی چینهدان پرنده و کنایه از توانایی و ظرفیت. "خیال حوصلۀ بحر می پزد" یعنی "قطره" که گنجایش محدودی دارد در رؤیای خود به دنبال ظرفیت بحر یا دریاست. این بیت از شاهکارهای حافظ است و از حیث موسیقی هم با صدای ح/ ه بازی دلانگیزی داشته در این واژهها: حوصله، بحر، هیهات، چهها، محال...
اما ظریف افق بلندمدت را مد نظر داشته و شما کوتاه مدت را.
یا کلمه "چاره ساز".
به هر حال در بین بزرگان هم اینکه با واقعیتهای موجود باید پیش رفت مبسوق به سابقه است.
امام خمینی ره وقتی به محضرش عرض کردند که جنگ با این وضعیت امکان ندارد با ادبیات یک فقیه قطع نامه را پذیرفتند البته بودند هیاهو کنندگان که چه ها می گفتند!
حتی رهبری هم وقتی از نرمش قهرمانانه سخن گفتند با همان هیاهو را شنیدیم! اما اصل موضوع همان کنار گذاشتن آرزو و با واقعیات جلو رفتن بود.
گاهی وقتها اختلافات جناهی چنان می کنند با سیاسیون که با اینکه هر دو جناح واقعیت را درک می کنند اما با مردم و مخاطبان خود چنان کرده اند که را تدبیر را هم به روی خود و مردم بسته اند.
تحمل کند هر که را عقل هست
نه عقلی که خشمش کند زیردست
چو لشکر برون تاخت خشم از کمین
نه انصاف ماند نه تقوی نه دین
سعدی: بیت 135،136 بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و رای ، بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست
کاملا درست و به جا فرمودید.
خیلی واقع گرا بوده.
در مورد موسیقی، حجاب و مناسبات اجتماعی درست گفتید جناح اصولگرا خودشان را بی آبرو کردند به همان اندازه که در مورد برجام، غرب گرایی و اعتماد به غرب جناح اصلاح طلب بی آبرو شد.
اگر منظور شما این است که این دولت هم مثل روحانی زخم بستری شود. هیهات
"کما این که تا روحانی رفت به واردات واکسن بالیدند"
اشکال کار روحانی اینجا بود که رفت قم سوهان بخره چون طبق تحقیقاتی که در هنگام عبور با اتوموبیل ضدگلوله در نیاوران با نگاه به چهره مردم کرده بود، روز سیزده به دیوار متوجه شده بود که سوهان قم علاج کرونا است، بنابراین در حالی که با صرف انرژی مغزی شگفت انگیزش مشغول حل نظریه شاملو مبنی بر اینکه خوانندگان آواز ایرانی " عر " می زنند وکشف رابطه آن با آواز استاد شجریان بود که می خواند صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن به نتیجه رسید که حافظ اشتباه کرده و باید می سروده خرکچی توبره ای پر کاه کن...
اتفاقا هنوز آرمانگرایی اصولگرایان کماکان ادامه دارد و با واقعیت گرایی فاصله بسیار دارند .شما فیلترینگ و کاهش سرعت اینترنت ،استفاده از اپلیکیشن های مشکل دار داخلی بجای نمونه خارجی ،پافشاری بر تولید خودرو داخلی و عدم واردات خودرو خارجی جهت نیاز مردم ، ادعاهای هفتگی امامان جمعه که با واقعیات جامعه فرش تا عرش فاصله دارند و تابوی رابطه با امریکا مواردی هستند که هنوز با مصالح امروز جامعه تفاوت زیادی دارند
از شما جناب خدیر بعید بود که واقعگرایی این گروه رو پذیرفته باشید
او با لکنت زبان به افراد دیگری انتقاد کرده که جرات نام بردن از آنها را ندارد ، شما هم رندانه اصل مطلب را رها کرده و به آزمندی دیگران سیاسی بند کرده اید.
در حالی که مگر جز بنر و شعار کار دیگری از دستشان بر می آید ؟
....
کاش به جای نفی یک نوشته با سه اتهام به نویسنده برخی از گزاره ها را نقد کنید. اصلا فکر کنید متن نام نویسنده ندارد.
صحبتی نداشتند بلکه ، مخاطب اونها مردم بود . همین و بس ، یک نوع پوچ گرایی ( در ظاهر) به نظر میرسد ولی واقع گرایانه است ، دکتر جواد ظریف میگوید: مردم ما باید بین چیزی که میخوایم و چیزی که تواناییشو داریم تعادل بوجود بیاوریم ، آزادی ، ترقی و توسعه اقتصادی ، عدالت ، رفاه ، آرامش اجتماعی و هر چیز دیگری که خواهان و آرزومند آن هستیم اگه توانایی محقق شدنش را نداریم بیخیال بشویم و سطح انتظارات را پایین بیاوریم.
برداشت من از صحبت های ایشان که اتفاقا الان کامل خوندم ، صحبت های یک فرد پرتلاش و زحمت کشیده و نا امید بود
آره این دولت شاید برجام مرده شما رو احیا کنه
مقاومت و اتکا به توانایی داخلی و ارتقا توان دفاعی با اینکه رابطه مستقیمی با دیپلماسی و بگو بخنده های سیاسی نداره ولی در عمل کارسازه.
حال که نظام (و نه اصولگرایان) توانسته است با ضربه نخوردن از اغتشاشات، اقتدار بیرونی خود را گسترش دهد، می نویسید اصولگرایان در بیرون واقع گرا شده اند. لحظاتی بیدار شوید، غلتی بزنید، سپس دوباره بخوابید تا زخم بستر نگیرید.
گشایش در داخل
گدایی از امیر کویت در قضیه منا یادتان هست!!؟ تنها با تشر انقلابی سرمان را بالا گرفتیم.
سلفی تحقیر با موگرینی چشم آبی آرزو بود یا واقعیت؟ اگر آرزو بود همچنان باید در حسرتش باشید چراکه آنها به این زودی شما را آدم به حساب نمی آورند اگر واقعیت بود!!واقعیت آن است غرب زن آبی و برتر دنیاست و شما را گاو شیرده شوید می دوشد و پوشید و پستان زخم شد و دردش را تحمل می کنید و با زبان دراز از زمین و زمان طلبکار هستید.
ماتشنگان قدرتیم /نه شیفتگان خدمت
۱. در ایران تلاش گران استقلال بر اساس مقدورات را خائن می گویند در حالیکه تاریخ از آنان با بلندی ذکر نام می کند.
۲.نتیجه کار افرادیکه بدون تدبر پافشاری کردند هم اگر خیانت نباشد، شکست بوده است.
اما در خصوص اصولگرایان:
مطالبه از انان را باید جدی گرفت و ان این است که با توجه به هزینهد۲۰ ساله که بر اقتصاد ایران وارد کردند باید
سلاح اتمی را در ایران بدست بیاورن چون هزینه دستیابی را مردم داده اند و انها باید نتیجه ان را بعد از پرداخت نیز بدست اورن.
عدم دستیابی یعنی پرداخت هزینه بدون دستیابی نتیجه است.
مثل همیشه یاد نوشته های عطالله افتادم
مثل این شعرا
خیال حوصله ی بحر میپزد هیهات...
نگر تا حلقه ی اقبال ناممکن نجنبانی
یا اون خیال و پلنگ و ماه. دمتون گرم تو این روز تعطیل کامنت منتشر میکنی و جواب هم میدین
ادمهایی با گردش های 180 درجه اند چون تب تند زود به عرق میشینه
و اتفاقا این روزا خوب داریم این عرق سرد رو می بینیم