عصر ایران - اخیراً ویدئویی از " مهرداد ویس کرمی" نماینده خرم آباد در مجلس شورای اسلامی منتشر شده که در مخالفت با شفافیت این گونه استدلال(!) می کند که خدا و پیغمبر و ائمه هم با مردم شفاف نبودند. خدا هم همه چیز را به ما نمی گوید و می گوید شما ظرفیت ندارید همه چیز را به شما بگویم.
او برای این که سخنان خود را موجه کند تاکید می کند: من خودم استاد معارف هستم و این ها را می دانم.
سپس می گوید به جای شفافیت مطلق که نامیسر و دروغ است، باید به دنبال شفافیت اجمالی بود. (فیلمش را اینجا ببینید)
در این باره نکات زیر قابل توجه است:
1 - ما بر خلاف آقای "ویس کرمی" که استاد معارف هستند، استاد معارف نیستیم و لذا درباره این که آیا خدا و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) با مردم شفاف بودند یا خیر، اظهار نظر نمی کنیم جز این که می دانیم دستکم درباره حقوق عامه، این شفافیت وجود داشته و یک نمونه آن، تقسیم عادلانه و شفاف بیت المال توسط حضرت علی علیه السلام بوده است.
2 - فارغ از این که ادعای جناب استاد معارف اسلامی درباره عدم شفافیت خدا و رسول(ص) و ائمه(ع) مقرون به واقع است یا خیر، به جناب ویس کرمی یادآور می شویم که شما و سایر صاحب منصبان، نه خدا هستید، نه رسول خدا و نه ائمه هدی!
اگر هم به فرض خدا و فرستادگان و اولیائش شفاف نبودند، چه ربطی به شما دارد؟ شما خدایید؟ پیغمیرید؟ امامید؟ کی هستید؟
اگر آنها به فرض شفاف نبودند، از موضع الوهیت و مرتبت اعلایشان بود اما شما در قیاس با مردم، در مرتبه نازل تری قرار دارید و "باید" با آنها شفاف باشید و مدام به مردم گزارش کنید که چه می کنید؟
مگر جز این است که شما در بهترین فرض، وکیل مردم هستید؟ و جناب آقای استاد معارف! مگر جز این است که وکیل باید با موکل شفاف باشد؟! مگر می شود فردی وکیلی بگیرد و به او پول بدهد و بعد وقتی از وکیل درباره موضوع وکالت چیزی بپرسد، وکیل شانه هایش را بالا بیندازد و بگوید نمی گویم، خدا هم نمی گفت؟!
واقعاً از کسی که مدعی استادی در معارف اسلامی است، چنین قیاس مع الفارقی قبیح و بعید است!
مسوولان اعم از دولتمردان و مجلسی ها و بقیه، شأنی جز خدمتگزاری و نوکری ملت ندارند و نوکر و خادم نیز باید در برابر ارباب سر تواضع فرود آورد و خیلی شفاف و دقیق گزارش بدهد. نوکر را چه به این استدلال های من درآوردی و نابخردانه؟!
اگر خدا می گوید "شما ظرفیت ندارید همه چیز را به شما بگویم"، خالق به مخلوق می گوید نه نوکر به ارباب.
3 - اما توصیه نهایی ایشان که به جای شفافیت مطلق باید شفافیت اجمالی داشته باشیم نیز نقض اصل شفافیت است. شفافیت اجمالی اساساً و اصلاً شفافیت نیست. مانند آن است که چیزی از پشت شیشه ای مات و تار نشان دهند و مدعی شفافیت شوند حال آن که اصلاً شفافیت نیست و صرفاً کلی نمایی و به قول ویس کرمی، اجمال است.
ضمن آن که شفافیت مطلق نه دروغ است و نه غیر ممکن که اگر بود در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا شاهد این همه شفافیت درباره مسوولان شان (از میران درآمد تا پرونده مالیاتی و ...) نبودیم که گاه حتی منجر به رسوایی، برکناری یا استعفای آنها بر اثر جزئی ترین چیزهایی می شود که بر اثر شفافیت به اطلاع مردم رسیده است. مثلاً چند سال قبل، وزیر بهداشت فنلاند که سه بار از تلفن دولتی برای تماس با همسرش استفاده کرده بود، مجبور به استعفا شد و سپس به دادگاه رفت و جریمه پرداخت.
یا در سوئد، شهردار استکهلم با خودروی شخصی به پمپ بنزین می رود و بعد از زدن بنزین، متوجه می شود کیف پولش را جا گذاشته است و ناچار کوپن بنزین دولتی که برای خودروی شهرداری بوده را به متصدی پمپ بنزین می دهد.
به خاطر وجود سیستم شفاف، همه مرم از این ماجرا مطلع شدند و شهردار در احترام به افکار عمومی استعفا کرد.
می بینید آقای استاد معارف اسلامی؟! این قدر شفافیت وجود دارد که مردم حتی تماس های تلفنی و بنزین زدن مسوولان شان نیز مطلع می شوند.
پس شفافیت مطلق، نه دروغ است نه غیر ممکن. بهتر است بگویید شفافیت مطلق در ایران، برای مسؤولان مضر است و سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند!
4 - اصلاً گیریم که شفافیت مطلق، هم دروغ است و هم غیر ممکن. لطفا همان شفافیت مثلاً اجمالی تان را برقرار کنید و به جای آن که پشت دیوارهای بتنی پنهان شوید، همان شیشه های مات و تیره و تار را بین خود و مردم بگذارید تا لااقل، اجمالاً بدانیم آن پشت چه خبر است؟ به عنوان مثال در قضیه شاسی بلندها که نگفتید کدام نماینده ها گرفتند و اسمی منتشر نکردید! لااقل در راستای همان شفافیت اجمالی بگویید چند نفر و از کدام جناح و کمیسیون گرفتند؟!
البته این هم انتظار زیادی است؟!
ببخشید! پس عجالتاً تریبون نماینده افشا کننده شاسی بلندها را که بسته اید باز کنید؛ شفافیت اعم از مطلق و اجمالی، پیشکش!
5 - راستی مگر وقتی که به هر دلیلی مانند وجود دوربین ها و شهود و پیگیری رسانه ها، موضوعی شفاف می شود، بعدش چه اتفاقی می افتد؟ مگر ماجرای ورود متخلفانه آن نماینده مجلس به خط ویژه و سیلی زدن او به گوش سرباز و دروغ های مکررش شفاف نشد؟ شد ولی چه برخوردی با آن نماینده متخلف و دروغگو شد؟
اصلاً چرا بحث شفافیت را پیش می کشید آقای ویس کرمی؟!