تاریخ ایرانی: ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، شهریور ۱۳۵۸ در حاشیه اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا پایتخت کوبا، با سعدون حمادی، همتای عراقی خود دیدار و گفتوگو کرد که در آن به موضوع دخالت عراق در ناآرامیهای کردستان و خوزستان و حضور کردهای معارض در ایران پرداخته شد. یزدی ۳۵ سال پس از این دیدار، برای اولین بار متن کامل گفتوگوی خود با وزیر امور خارجه عراق را در اختیار «تاریخ ایرانی» گذاشت که بخشی از خاطرات منتشر نشده اوست.
ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه دولت موقت- 1358
جلسه در روز یکشنبه در محل اقامت من در حوالی ساعت ۴:۱۰ دقیقه و بعد از چند دقیقه تعارفات شروع شد. این سومین جلسهای بود که بین مسئولین ایرانی و عراقی در حاشیه کنفرانس دول غیرمتعهد برگزار شد. جلسه اول با وزیر خارجه عراق و جلسه دوم با وزیر امور عراق و صدام حسین بود.
سعدون حمادی: مطلب جدیدی ندارم که بگویم ولی اگر بخواهید میتوانیم آنچه را که در گذشته گفتیم دوباره تکرار کنیم.
ابراهیم یزدی: حاصل و برداشت گفتوگوهای گذشته چه بود؟
حمادی: روابط ما با شما آنطور که ما میخواهیم باشد نیست، این روابط یک جایش غلط است که میباید اصلاح شود و هر دو طرف تا الان اظهار علاقه کردهاند که این غلط میباید اصلاح شود. ولی نقشه عملی کدام است. رئیسجمهور ما سؤال کرد که خواستهها و تعهدات دولت ایران چیست؟ گفتید که عراقیها در حق شما اعمال خلاف و نادرستی انجام دادهاند و شما میخواهید که ما انجام دهیم و در برابرش چه تعهدی در برابر آن خواهید داشت؟ اگر اینگونه مسائل روشن شود ما به نتیجه خوبی خواهیم رسید. آنطور که به یاد دارم این صحبتها حاصل گفتوگوی آن روز بود. ما و شما چه تعهدی در برابر یکدیگر خواهیم داشت.
یزدی: آنطور که من فهمیدم شما اظهار علاقه کردید که روابط ما باید حسنه شود و این خود به خود نشاندهنده این است که ما احتیاج به تصحیح ناهمگونیهای بین خودمان داریم، البته بدون در نظر گرفتن اینکه تقصیر از کی است و کدام طرف زودتر شروع کرد و هر دو طرف احساس تعهد میکنیم که باید کاری کرد و وضع را اصلاح کرد. اظهارات ما این است که عراقیها در شورشهای خوزستان و کردستان دست داشتهاند، البته شاید ما اشتباه بکنیم، اما این آن چیزی است که ما باور داریم.
بنابراین ما انتظار داریم که به صراحت بشنویم که عوامل شما دستاندرکار اخلال در خوزستان نیستند، این چنین تصریحی ما را خوشنود خواهد کرد و بعد از آن ما خود میدانیم که امور را چگونه تصحیح کنیم و همچنین نگرانی شما نسبت به بعضی شنیدهها و نوشتههای رادیو و جراید است.
هستند افرادی در انقلاب ما که نظر خوبی نسبت به عراق ندارند و میخواهند ایجاد ناراحتی کنند و ما آنها را آرام خواهیم کرد. دو موضوع مسلم و مهم وجود دارد، یکی که مورد توجه ما است که خوزستان است و دیگری مورد توجه طرفین است که کردستان است و این دو نکتهای است که برای گفتن دارم.
سعدون حمادی وزیر امورخارجه وقت عراق
حمادی: اما آنچه که موجبات ناراحتی ما را فراهم کرده است و روی روابط ما تأثیر میگذارد، افرادی هستند که از عراق فرار کردهاند و اکنون در ایران زندگی میکنند و بر علیه عراق فعالیت میکنند، اگر خواستار رسیدن به یک نقشه روشن و مشخصی هستیم، شما باید مانع عبور تمام عواملی که بر علیه عراق فعالیت میکنند بشوید، نه قدیمیها را اجازه بدهید و نه جدیدیها را و در مقابل ما نیز مانع از عبور تمام عوامل ایرانی که بر علیه شما فعالیت میکنند خواهیم شد.
یزدی: نظرتان را مشروحتر بیان کنید.
حمادی: تمام کردهایی که در ایران زندگی میکنند و عراقی هستند و با حزب دمکرات کردستان همکاری دارند و بر علیه ما فعالیت میکنند. و این امری است که شما بر علیه ما در آن دست دارید و میباید متوقف شود چون مورد نظر هر دو طرف است. شما در این زمینهها خواستههایتان و تعهد اجراییاش را ذکر کنید و ما نیز چنین خواهیم کرد.
یزدی: آنچه که من گفتم واضح و روشن بود و معتقدم که باید عوامل دستنشانده را پاک کرد.
حمادی: آیا شما حاضر هستید چنین کاری را در حق ما انجام دهید؟
یزدی: حزب دمکرات غیرقانونی است و این را ما اعلام کردهایم و این را برای شما انجام ندادیم. هدف ما در کردستان این است که مشکل کردها را از راه سیاسی حل کنیم، نه فقط با نیروی نظامی. میخواستم توضیح بدهم که ما با هیچ یک از افرادی که شما نام بردید رابطه خاصی نداریم، ما معتقدیم که باید با کردها بطور مستقیم حرف بزنیم چون درصدد پیدا کردن راهحل سیاسی هستیم ولی به دلیل اینکه این روش فعلاً به کار نیفتاده است متوسل به زور نیز شدهایم. شما کدام یک از این افراد را در نظر دارید؟
حمادی: الان داریم به نقطه حساس و فنی میرسیم. هر فردی که بر علیه عراق فعالیت میکند، اگر بخواهید میتوانیم اسامیشان را برایتان ذکر کنم.
یزدی: دلتان میخواهد ما با آنها چه معاملهای داشته باشیم؟
حمادی: اینان کردهای عراقی هستند و ما احترام آنها را داشتهایم و شما میتوانید به آنها تذکر بدهید که کشورتان، شما را میخواهد و احترامتان میگذارد و بودن شما در اینجا لزومی ندارد و به آنها بگویید که مورد علاقه شما نیستند. درحالی که قصد بدی درباره آنها نداریم چرا میباید در کشور شما باقی بمانند، زمین و ملک و خانه به آنها داده شده است و لزومی ندارد که بعد از این در ایران بمانند.
اول اینکه ایرانی نیستند و حقی بر شما ندارند، دوم اینکه دور از ما هستند و ما نمیدانیم که در چه حالی هستند. مسعود بارزانی و سران کردها، کردها را تحریک و تقویت میکنند و بر علیه ما میشورانند.
در زمان شاه این افراد زیر زمین بودند و شاه میگفت که اینها در ایران نیستند ولی اکنون بطور علنی صحبت میکنند و در تهران نیز دیده شدهاند، این رهبری شما است که سبب مشکلاتی برای ما شده است و این یک نکته مهم.
موضوع دوم، شیعه و سنی، نجف و صدر و اینها، همه چیزهایی هستند که شما در آنها دخالت دارید، اینها امور مهمی هستند که میباید بررسی شوند وگرنه ما میتوانستیم طبق یک قراردادی که با شما میبندیم همه مشکلها را روی کاغذ و در چند صفحه بیاوریم و هر دو امضا کنیم بدون اینکه نتیجهای عملی داشته باشد.
یزدی: در رابطه با نجف و تحریک شیعهها، ما میدانیم که شما با شیعیان دست به گریبان هستید.
حمادی: ما مواجه با مشکلاتی نیستیم و شیعیان عراق امروز و دیروز بوجود نیامدند و از زمان علی وجود داشتهاند. چند تا شیعه ایرانی هستند که اشکالاتی بوجود آوردهاند و اگر از جایی تأیید نشوند ساکت خواهند شد و اگر ما و شما روابط خوبی داشته باشیم همه چیز آرام خواهد شد چون با حسن همجواری با شما شیعیان عراق ساکت خواهند نشست.
یزدی: نگفتید که ایرانیها چگونه دخالتی دارند در نجف و در بین مخالفینی که میدانیم فعال هستند. و این برای اولین بار است که میشنوم عراق نگران شیعیان است.
حمادی: آیا امام خمینی نامه برای صدر نفرستاد؟
یزدی: بله، دو نامه فرستادند، یکی وقتی بود که آقای صدر درصدد ترک عراق بود و این امری نبود که به دولت عراق ربطی داشته باشد، به دلیل اینکه حوزه علمیه نجف قدیمیتر از خیلی دولتهای عراق است و امام خمینی میداند که با رفتن آقای صدر حوزه علمیه بسته میشود.
آقای خوئی مسن است و آقای صدر جوان و فعال است و میتواند حوزه را نظارت و هدایت کند و از ایشان خواسته شد که نروند، یعنی روابط شیعیان ربطی به روابط دولتی ندارد و اینگونه روابط عمیقتر از آن چیزی است که بین دول وجود دارد و این چنین بود دلیل نوشتن نامه اول امام به آقای صدر و اما دومین نامه به مناسبت یکی از اعیاد بود که خیلی ساده بود، با وجود این هنوز نفهمیدم و نمیدانم که چه امری عراقیها را تا این حد درباره نجف و شیعیان نگران کرده است.
حمادی: من وقتی که موضوع را عنوان میکنم مقصودم ایرانیهایی است که با گذرنامه تقلبی به عراق میآیند و دستگیر میشوند و اسلحه داشتند.
یزدی: سفیر شما چیزی در این باره به ما نگفت و این اولین بار است که از شما میشنیدم.
حمادی: ولی سفیر شما گفت و خواست که وساطت کند تا آنها کشته نشوند.
یزدی: من خبر دارم که لیستی از افراد به وزارت امور خارجه ایران داده شد و اعتقاد بر این بود که جان این افراد در خطر است و من نامهای به سفیرمان آقای دعایی نوشتم ولی تا هم اکنون از اتهام آنها بیخبرم.
حمادی: دو نفر از رهبران حزب ما بواسطه آنها کشته شدند ولی با وجود این آنها را آزاد کردیم.
یزدی: آیا هنوز در عراقند؟
حمادی: نمیدانم، شاید رفتهاند، میدانم که ما نمیخواستیم آنها را بکشیم و روابط بین خودمان را تیرهتر کنیم. این دو نمونه است. ولی دولت قرار شد موضوع را به تفصیل بررسی کند. یقین داشته باشید که ایران پدر و ولی شیعیان دنیاست. ایران یک کشور مسلمان است و عراق کشوری دیگر.
یزدی: انقلاب ما تأثیری روی همه گذارده و این تأثیر چیزی نیست که ما بتوانیم مانع آن بشویم، امری است خارج از دست ما.
حمادی: این ظاهر امر است درحالی که اگر کمک ایران به این افراد نرسد آنها ساکت خواهند شد و شما انقلاب اسلامی کردید و این مورد تمجید ما است ولی آیا این اسلام میخواهد که مبنای کارتان را بر حمایت شیعیان جهان بگذارید؟
یزدی: ما از آینده خبری نداریم. موضوع مورد نگرانی شما این است که آیا ایران در امور عراق و تحریک شیعیان دستی دارد؟ و من صریح میگویم که ما نه دستی داریم و نه دستی خواهیم داشت. من نکته مورد توجه شما را میفهمم و اگر خواستید آن را در برنامه بحث خودمان خواهیم گنجاند. شیعیان جهان، از جمله شیعیان عراق آمدهاند و از ما کمک خواستهاند.
حمادی: و جواب شما به آنها میباید چنین باشد، که شما شیعه هستید و ما نیز شیعه هستیم ولی ما نمیتوانیم کاری در حق شما انجام دهیم و این خودتان هستید که میباید درباره مسائلتان تصمیم بگیرید. اگر رفتار شما چنین باشد این را عدم دخالت در کار دیگران میتوان نامید.
ولی اگر شما بگویید که فلانی بیدین است و ما مدرسه برایتان باز میکنیم و کمکتان خواهیم کرد و... این چنین رفتار و گفتاری دخالت در امور داخلی است. همه بسته به این است که شما چگونه جواب میدهید. آیا ایران پدر و ولی شیعیان جهان است؟ هیچ کس نمیباید پشت سر و در خفا از دولت با دیگر افرادش تماس بگیرد.
یزدی: تا الان دو موضوع مطرح شد. بگذارید راجع به موارد دیگر صحبت کنیم.
حمادی: میباید به اصل موضوع برگردیم وگرنه کار به این ترتیب پیش نخواهد رفت، شما میباید بگویید که خواستههایتان چیست و چه تعهدی در مقابل برآوردن خواستههایتان خواهید داشت و ما نیز به همین ترتیب بگوییم و عمل کنیم.
یزدی: فعالیت شما در خوزستان و کردستان تا چه حد است؟
حمادی: من میتوانم به صراحت بگویم و اگر شما نیز تعهد بسپارید، اصل کار ما و تعهد ما این است که نه فقط در شمال و نه در جنوب دخالت نکنیم. اگر شما حاضرید ما نیز حاضر هستیم قرارداد امضا کنیم مبنی بر آنکه نه شما و نه ما دخالتی در کار یکدیگر نکنیم.
یزدی: به این موضوع بعداً میرسیم، ولی برای بهتر فهمیدن یکدیگر بهتر است توضیح بیشتری بدهید. چون ممکن است شما در آینده و بعد از امضای قرارداد بگویید که خوزستانیها عرب و عراقی هستند. همچنان که در جلسه گذشته در مورد رابطه با اعراب گفتید.
حمادی: من گفتم که توجه به سرنوشت اعراب جزئی از اصول حزب بعث است. اینگونه توجه را هر کس اسمی برایش میگذارد، مثل خلیج مشترک بین ما که شما به نام خلیج فارسی و ما بنام خلیج عربی مینامیمش. شما ۳ تا از جزایر عرب را اشغال کردید، مگر اینکه این اشغال را ناشی از این بدانید که آنها را ۳ جزیره فارسی قلمداد کنید.
یزدی: (با خنده و شوخی) ولی در برابر، بحرین را از دست دادیم.
حمادی: بحرین اصلاً عربی است. شما گله کردید و ما از شما میخواهیم و انتظار داریم که رفتار گذشته رژیم قبلی را به کلی نادیده بگیرید و شما بیایید نسبت به اینگونه امور تجدید نظر بکنید.
یزدی: آیا معنایش این است که همه چیز را که شما میخواهید ما بدهیم.
حمادی: شاه میدانست که حرفها و ادعاهایش فاقد معنی هستند، او فقط یک امپریالیست بود ولی ما نمیباید بر اینگونه مبناها حرفی بزنیم، درحالی که انقلابی جدید در ایران به وقوع پیوسته ولی مثل اینکه تمام حرفهای گذشته باز تکرار میشود، بحرین ایرانی است، ۳ جزیره ایرانی هستند و خلیج فارسی است. اگر شما علاقه داشته باشید میتوانیم مدارکی ارائه بدهیم که خلیج فارسی نیست ولی این موضوع به نفع شما نخواهد بود.
یزدی: ما به اسم توجه چندانی نداریم، خلیج فارسی مشترک بین دول عربی و ایران است. بحر عمان که فقط در طرف و سواحل ایرانیان است ولی قصد آن را نداشتیم که نامش را عوض کنیم و سپس در قسمت جنوبی ایران بحر عربی است که فقط ساحل ایرانی دارد، ولی ما هیچ وقت نگفتیم که باید بحر بلوچستان باشد. این بیمعناست که ما بخواهیم اسامی را عوض کنیم، عبدالناصر خودش گفت که این موضوع را (خلیج عربی را) برای جنگ با شاه عنوان کرده بود و اکنون شاه رفت و شما نمیباید این را ادامه دهید.
حمادی: این حرفها فعلاً مورد توجه ما نیست. آیا اتفاق الجزایر را قبول دارید؟ و من میگویم که اگر میخواهید روابط خوبی با ما داشته باشید مربوط میشود به تمام مسائل عرب. وقتی که من گفتم هر موضوعی که مورد توجه اعراب است مورد توجه ما هست این بدان معنی نیست که ما میخواهیم در کار شما دخالت کنیم.
یزدی: ما هر موضوعی که بخواهد برای اعراب منطقه ایجاد ناراحتی کند درصدد دفعش خواهیم بود، مثل بحرین بلافاصله سفیر ایران در بحرین تعیین شد، با وجود اینکه تا قبل از آن ضرورت فرستادنش احساس نشده بود. در مورد قرارداد الجزایر هیچ عاملی که بتواند آن را بهم بزند وجود ندارد و تماماً مورد احترام است.
حمادی: نکته مهم این است که چرا این قرارداد بوجود آمد، برای اینکه مرزهای شمالی بر روی کردها بسته شود و به شاه اجازه ندهد که بارزانیها پایگاهی در ایران بر علیه ما داشته باشند. ولی اکنون وقتی که پسر بارزانی علنی حرف میزند و اسلحه دارد و حتی گفته شد که بارزانی قبل از مرگش قصد آمدن به ایران را داشت ولی مرد، این موضوع مهمترین نکته اتفاقیه است.
یزدی: یکی از نقاط مورد توجه شما را فهمیدم، بدون اینکه بخواهیم تفصلیش بدهیم. گفتم که ما میخواهیم مساله کردها را به روش سیاسی حل کنیم و نمیباید کردهای هر دو طرف مرز را با یک دید نگاه کرد. من احساس میکنم که موضوعی وجود دارد که شما میخواهید از کنارش بگذرید و آن موضوع تمرین دادن و مسلح کردن افرادی است که به خوزستان میفرستید. شما از خوزستان چه میخواهید و چرا افراد را مسلح میکنید و به خوزستان میفرستید؟
حمادی: ما هیچگونه ادعایی نسبت به خوزستان نداریم.
یزدی: اگر ندارید پس چرا افراد را مسلح میکنید و میفرستید؟
حمادی: ما شواهدی در دست داریم که افرادی هستند و بیشتر در جهت شما هستند که اطلاعات دروغ به شما و به شیعیان ما میدهند و در جراید شما فعالیت دارند و ممکن است که همین عوامل اطلاعات دروغ به شما میدهند در مورد تمرین دادن افراد و فرستادن به ایران.
یزدی: راهحلش خیلی ساده است، ما در مورد بحرین چگونه واضح عمل کردیم، شما هم بگویید که ما کسی را تمرین نمیدهیم و اسلحه نمیفرستیم، در این صورت ما به دنبال سرنخ اینگونه کارها خواهیم گشت. درحالی که این افراد کارت شناسایی عراقی دارند و اکنون در زندانند. ما مانع شدیم که اخبار به خارج درز کند چون نمیخواهیم که فعلاً موضوع را بزرگ کنیم.
حمادی: ما متوجهیم و میدانیم که شما کار بسیار خوبی انجام دادید. نه شما و نه آقای بازرگان عملی که به روابط با عراق لطمه بزند انجام ندادید و نسبت به ما بدی نکردید، این واقعیت است، ولی افراد دیگری هستند در ایران که خرابکاری میکنند.
یزدی: در همین رابطهای که اظهار شد روزنامههایتان را مأمور CIA نوشتند و این بعد از کوشش زیادی بود که من برای اصلاح روابط با عراق انجام دادم. در مورد خوزستان ما فقط به ارائه یک مدرک اکتفا میکنیم. عراقیهایی گرفته شدهاند که برای خرابکاری آمده بودند و هستند. خوزستانیهایی که برای تمرین به عراق رفته بودند و بعضی از آنها از طرف ما هستند و ما آنها را برای داشتن مدرک فرستادیم.
حمادی: نقطه نظر شما را شنیدم، آنچه را که ما میخواهیم بگوییم این است که روابط جدید را باید بر مبنای جدیدی قرار داد. آیا شما نقشه و پیشنهادی دارید؟
یزدی: بله، اینگونه کارها را متوقف کنید و اعلام کنید که روابطتان را با جبهه آزادیبخش خوزستان قطع کردهاید و در مورد کردستان نباید اسلحه به هیچ کس بدهید و اغتشاش نکنید.
حمادی: ولی تعهد شما چه خواهد بود؟ (برداشت نویسنده، آقای لواسانی، این بود که دخالت عراقیها را در خوزستان و کردستان پذیرفته و در این صورت میپرسید که اگر ما دست از اغتشاش برداشتیم تعهد شما در قبال آنچه خواهد بود؟)
یزدی: ما نفعی از موضوع کردستان نمیبریم ولی شاه علت اینکه با شما اتفاقیه بست چون کردها مورد مزاحمت او بودهاند درحالی که این موضوع به نفع ما نیست.
حمادی: ما میباید نقشه و برنامه واضح و روشنی داشته باشیم و اینکه شما بگویید ما در کردستان طمعی نداریم و ما بگوییم که در خوزستان طمعی نداریم عملی نیست، نکته دوم عملی کردن برنامه است که باید اقدام کنیم. ما گفتیم که طمعی در خوزستان نداریم و شما گفتید که نمیخواهید کمک شیعیان عراق باشید و گفتیم که نه شما به ما آزادی را تعلیم بدهید و نه ما به شما تعلیم بدهیم. آیا شما حاضرید که قدم به پیش گذاریم و قدمهای دوستانه را برداریم؟
یزدی: شواهدی نشان بدهید که از ما چه میخواهید تا وقتی که پیش دوستان میروم بتوانم آنها را قانع کنم که ما میباید با عراقیها روابط خوبی داشته باشیم و من نمیتوانم بدون داشتن دلیل روشن بروم. بازرگان شب گذشته پشت تلفن گفت که کردستانیها و خوزستانیها دارند مسلح میشوند و حمله میکنند.
بازرگان کسی است که همیشه مثبت فکر میکند ولی الان موضع میگیرد و الان میباید شواهد روشنی ببرم پیش ایشان و نشانشان بدهم برای اینکه بتوانیم روابطمان را حسنه کنیم (و شما میدانید که ما میخواهیم روابط را حسنه کنیم) و در پاوه چند ده نفر عرب بودند که در جنگ دخالت داشتند.
حمادی: من میتوانم متقابلاً بگویم که بارزانی و طالبانی و دیگر کردها در ایران هستند، آنها را بیرون کنید.
یزدی: طالبانی در ایران بود ولی الان نیست.
حمادی: فیلمی به آلمانی دیدم که طالبانی را در ایران نشان میداد.
یزدی: مردان او در پاوه فعالیت داشتند بر علیه ما و عربهایی که از آن طرف آمدند به جهت انتقام گرفتن آمدند. حزب دمکرات حق فعالیت ندارد و قاسملو مکروه است و چون کردها نخواستند رفتار دوستانه ما را بپذیرند، اجباراً تغییر روش دادیم. اسلحهای که کردها در دست دارند از کجا آوردهاند. مگر نه این است که از عراق آوردهاند؟
حمادی: قطعاً از عراق نیاوردند، ما حدودمان را پاک کردیم و کردها اسلحه سنگین ندارند، اگر داشتند انقلاب کرده بودند، ممکن است از حدود خودتان و یا از ترکیه به ایران آمدهاند و چرا هر چه که از جایی میآید، از عراق آمده باشد، آیا میتوانید بگویید که از فرودگاه تهران اسلحه وارد نمیشود؟
یزدی: حتی تانک و اسلحههای سنگین و ضد هواپیما.
حمادی: آیا شما میدانید که کردها از نظامیها اسلحه گرفتند؟
یزدی: میدانیم چه گرفتند، هیچ یک ارزش ندارند و همه از کار افتادهاند، درحالی که کردها فعلاً ضد هواپیما دارند، نقطه نظر ما این است که شما و ما میخواهیم این مشکلات را حل کنیم.
حمادی: نقطه نظر من این است که Complete Package داشته باشیم. شما نظر و تعهدتان را بگویید و ما نیز همین کار را بکنیم درحالی که نقطه نظر شما این است که اول میباید حدس بزنیم و بعد ما بگوییم که ربطی با خوزستانیها نداریم، یعنی قدم اول از طرف عراق باشد و بعد از طرف ایران.
یزدی: کار شما سادهتر است، چون شما کنترل زیادی روی حدودتان دارید. نقطه دوم اینکه بگذارید اول موضوع خوزستان را حل کنیم. آقای سامرائی میگفت که عراق نمیتواند حدود خودش را کنترل کند درحالی که شما میدانید و ما هم میدانیم که میتوانید. پس بگذارید ابتدا این موضوع را حل کنیم و بعد برویم موضوع کردستان را بررسی کنیم.
نکته دوم اینکه ۳۰ و یا ۶۰ هزار کرد عراقی در ایران هستند، ما علاقهای به نگهداری آنها نداریم. البته مانعی در نگه داشتن آنها نداریم ولی خوشحال خواهیم بود اگر به عراق برگردند. این کردها اگر بخواهند جنگ کنند باید در عراق بجنگند و اگر بخواهند با صلح زندگی کنند باید آنجا زندگی کنند.
وقتی که دولت عراق اعلان کرد و اجازه بازگشت داد آمدند پیش ما و ما هم کمکشان کردیم که به عراق بازگردند حتی مادر بارزانی نیز علاقمند به بازگشت است، اگر این است که شما را نگران کرده اینکه مهم نیست.
حمادی: ما تمام جوانب فعالیت کردها را در عراق میدانیم، استفاده تبلیغاتی از آنها، تمرین و مسلح کردن آنها بر علیه عراق.
یزدی: این موضوع سوم است، اول تبلیغات، دوم خوزستان (که شما منافعی در خوزستان ندارید، دخالت شما در خوزستان انعکاس بدی در بین عربها دارد که خواهند گفت عراقیها در خوزستان فعالیت دارند، البته ممکن است این دخالتها و خرابکاریها بدون اطلاع شما صورت میگیرد.)
حمادی: تعهدات ما کمتر از تعهدات شما نیست و ما حاضریم تمام تعهدات خود را انجام دهیم. بهترین صورت کار این است که همه مسائل را حل کنیم و هم اینکه آن را توسعه بدهیم، ما علاقمند به توسعه روابط هستیم در جهات مثبت نه فقط در جهات منفی. ما معتقدیم که مشکلات را کلا و یک جا حل کنیم. من میگویم که این روش بهتر است و موفقتر خواهد بود.
یزدی: چرا نه یکی یکی (یعنی یک موضوع، یک موضوع) . این مورد قبول ما است که همه چیز را بتوانیم این چنین حل کنیم، مسائل سیاسی، اقتصادی و... ولی آیا نمیباید بالاخره قدم به قدم پیش برویم؟
حمادی: ما این روش را با شاه عملی کردیم، چرا نه با شما؟
یزدی: ممکن است ولی ما، مثل شاه نیستیم که هر آنچه را که با او کردید با ما نیز انجام دهید. او خیلی ضعیف بود ولی ما قوی هستیم. میلیونها نفر از مردم ایران پشت سر ما هستند. وضع ما با شاه فرق کلی دارد و اگر شما بخواهید این چنین مقایسه کنید کارمان به جایی نمیرسد و شما مطلقاً اشتباه میکنید.
ما در خیلی از موارد میتوانیم با هم همکاری کنیم، در U. N (سازمان ملل) و در کنفرانس کشورهای غیرمتعهد ولی میباید موانع را برداریم، اگر نمیتوانیم همکاری کنیم ناشی از سوءظن است، شما روی شیعیان عراق و روی کردها تکیه میکنید. ما میتوانیم روابط نزدیک و حسنه با کسانی داشته باشیم که روابط دوستانهای با ما داشته باشند. ما میباید راه برای ایجاد یک روابط حسنه آماده کنیم و برایش زحمت بکشیم.
به آقای دعایی(سفیر وقت ج ا در عراق) گفتم که برو پیش آقای سعدون و بگو که ما میخواهیم مشکلات بین خودمان را برداریم. از آنجا که ما میتوانیم صریح و درست صحبت بکنیم لذا احتیاجی به واسطه نداریم.
حمادی: نمیخواهم موضوع را عوض کنم ولی چه وقت شما دولت دائم خواهید داشت؟
یزدی: در حدود ۲ تا ۳ ماه دیگر که انتخاب رئیسجمهور صورت خواهد گرفت.
حمادی: ما میخواهیم ببینیم که دولت ایران ثبات پیدا کند ولی ما نگران خواهیم بود اگر مساله سالها به طول انجامد.
یزدی: نه، نه، فقط مساله چند هفته است که رفراندوم و بعد انتخابات مجلس و انتخاب رئیسجمهور.
حمادی: ما همدیگر را بهتر و خوبتر فهمیدیم و شما اظهار نظراتتان را دادید و ما هم دادیم و بهتر است که برویم فکر کنیم و اگر اختلاف نظرهایی وجود دارد پیدا کنیم و حل کنیم. آنچه که روشن است این است که هر دو طرف میخواهیم که مشکل حل شود و اگر مشکلی هست در مورد اختلاف نظر است و ما میتوانیم در آینده نزدیکی این مشکلات را حل کنیم. این مشکلات میتوانند حل شوند، یقین داریم که حل خواهند شد.
یزدی: راهحل امروز بهتر از فردا است. خیلی صریح بگویم نگذارید به شب بیافتد، صریح میگویم. الان شما در شک هستید و اگر این شک ادامه پیدا کند عواملی که فعالند ممکن است قوی شوند و ما نمیخواهیم که این امر ادامه پیدا کند. ما موضوع خوزستان را میخواهیم که حل شود و بعد موضوع کردستان را که هر دو طرف در آن ذینفعاند ولی مسئول مشکل خوزستان شما هستید و شما بوجودش آوردید.