عصر ایران - دموکراسی مختلط (Mixed Democracy) ترکیبی از دموکراسی مستقیم و دموکراسی مبتنی بر نمایندگی (دموکراسی غیرمستقیم) است.
دموکراسی در تعاریف کلاسیک و اولیهاش به معنای "حکومت مردم" بود. در جامعۀ برخوردار از دموکراسی مستقیم، مردم مستقیما اعمال حاکمیت میکردند. مصداق بارز این شیوۀ حکمرانی در دوران باستان در آتن پدید آمد. اگرچه مفهوم "مردم" شامل بردگان و زنان و خارجیهای مقیم آتن نمیشد.
در جهان جدید که دولت-شهرهای کوچک جای خود را به کشورهای بزرگتر داده بودند، برپایی حکومت دموکراتیک به سبک و سیاق آتن ناممکن یا بسیار دشوار بود. بنابراین مفهوم "نمایندگی سیاسی" مطرح شد و حکومت دموکراتیک مبتنی بر نمایندگی پدید آمد. در واقع حاکمیت اگرچه نهایتا از آن مردم بود، ولی به شکلی غیرمستقیم اعمال میشد.
نظام سیاسی مبتنی بر نمایندگی، به تدریج منتقدانی پیدا کرد که انتقادهایشان به کلی هم بیراه نبود. اکثر کمونیستها و مارکسیستها به چنین نظامی اعتقاد نداشتند و اگر هم در آن مشارکت کردند، با اکراه تن به چنین کاری دارند.
ولی دلیل مخالفت آنها این بود که در کمونیسم اساسا "دولت" جایی ندارد. بنابراین اگر جامعۀ کمونیستی موعود مارکس و دیگران، جامعهای دموکراتیک باشد، قاعدتا در آن دموکراسی مستقیم وجود خواهد داشت.
اما به غیر از چپگرایان، برخی از لیبرالها نیز منتقد نظام نمایندگی بودند. اگرچه این افراد، مثلا کارل پوپر، در پی ریشهکن ساختن دموکراسی مبتنی بر نمایندگی نبودند، بلکه پیشنهادهایی را جهت اصلاح این شیوۀ حکمرانی مطرح میکردند.
یکی از انتقادهای مطرح شده علیه نظام نمایندگی، این است که اگر کاندیدایی مردم را فریب داد و رای آنها را کسب کرد ولی به وعدهها یا وظایفش عمل نکرد، مردم ناچارند که او را تا پایان دورۀ نمایندگیاش تحمل کنند.
بنابراین برخی این ایده را مطرح کردهاند که باید نوعی دموکراسی مختلط شکل بگیرد که ترکیبی از دموکراسی مبتنی بر نمایندگی و دموکراسی مستقیم است. برای تحقق چنین نظامی، دست کم دو راه حل رفراندوم و لغو نمایندگی پیشنهاد شده است.
نظامهای دموکراتیکی که دموکراسی مستقیم در آنها تحقق بیشتری پیدا کرده، با سهولت بیشتری تن به رفراندوم میدهند. مثلا در سوئیس تعداد مشخصی امضا از سوی شهروندان، مثلا صدهزار امضا، کفایت میکند برای اینکه هر موضوعی به رفراندوم گذاشته شود.
در دموکراسیهای صوری، ممکن است در صورت همسویی اکثریت مردم با صاحبان قدرت، رفراندوم برگزار شود ولی حاکمان در چنین نظامی، در مجموع از برگزاری رفراندوم ابا دارند؛ چراکه اولا ممکن است اکثریت مردم برخلاف نظر آنها رای دهند، ثانیا اگر برگزاری رفراندوم به یک رویۀ سیاسی بدل شود، ممکن است نظر مردم و نظر هیأت حاکمه مکررا در تضاد با یکدیگر قرار گیرند و این نشانهای از فقدان مشروعیت هیأت حاکمه قلمداد خواهد شد.
در کنار رفراندوم و یا لغو نمایندگی، تمهیداتی چون مشارکت مردم در فرایند تصمیمسازی نیز مطرح شده است که مطابق آن، از گروههای مختلف مردم برای حضور در پارلمان دعوت میشود تا با اظهار نظر و بحث با نمایندگانشان در پارلمان، در تصمیمگیری آنها در قبال موضوعات گوناگون موثر باشند.
حضور مردم در فرایند تصمیمسازی، اگرچه نقش "نمایندگی" اعضای پارلمان را از بین نمیبرد، ولی به هر حال مصداق مداخلۀ بیشتر مردم در امر قانونگذاری است. مواردی از این دست را ذیل عناوینی چون "دموکراسی مشارکتی" یا "دموکراسی گفتوگویی" مطرح کردهاند.
معمولا در جوامعی که مردم انگیزۀ کمتری برای مشارکت در عرصۀ سیاسی دارند، دموکراسی مشارکتی و دموکراسی گفتوگویی با جدیت بیشتری در دستور کار قرار میگیرد.
در واقع اینها همه روشهایی در ذیل دموکراسی مبتنی بر نمایندگی هستند که مداخلۀ بیشتر مردم در امر سیاستگذاری را تامین میکنند. یعنی در یک دموکراسی غیرمستقیم (نمایندگی)، ممکن است رفراندوم یا مشارکت یا گفتوگو یا لغو نمایندگی امکان تحقق بیشتری پیدا کنند تا بدین ترتیب، حدی از اختلاط بین اعمال حاکمیت غیرمستقیم و مستقیم مردم فراهم شود.
قطعا هر چه برگزاری رفراندوم و لغو نمایندگی در یک دموکراسی مبتنی بر نمایندگی بیشتر باشد، دموکراسی مختلط تحقق بیشتری یافته است. از این دو مورد، برگزاری رفراندوم عملا رایجتر است. لغو نمایندگی در اکثر کشورهای دموکراتیک وجود ندارد ولی نظرا ایدهای است که میتواند تبعات گستردهای داشته باشد؛ بویژه اگر دامن رؤسای جمهور را بگیرد. یعنی مردم پس از برگزیدن یک فرد به ریاست جمهوری، امکان عزل او را پیش از مدت ریاستش، از طریق فراندوم، داشته باشند.