روزنامه جمهوری اسلامی نسبت به پیامدهای امنیتی روند تصاعدی ورود افغانستانیها به ایران هشدار داد و نوشت: استفاده از عنوان «اتباع بیگانه» درباره افرادی که در حمله به حرم شاهچراغ در شیراز دست داشتند، نکته مهمی را دربردارد که لازم است مسئولان سیاسی و به تبعیت از آنها مسئولان اطلاعاتی و امنیتی به آن توجه داشته باشند.
هرچند اعلام شده عامل مباشر حمله به حرم شاهچراغ دارای تابعیت تاجیکستانی بوده، ولی سایر افراد بازداشت شده به اتهام همدستی با او دارای تابعیتهای دیگری هستند. درست همین نکته است که باید انگیزهای شود برای تأمل درباره حضور اتباع بیگانه در کشورمان و عوارض منفی زیادی که گریبانگیر جامعه ما شده و به نظر میرسد در حال گسترش است.
درباره اصل حضور اتباع بیگانه در ایران، سخنی غیر از اینکه چنین پدیدهای برای هر کشوری امری طبیعی است نداریم لکن آنچه مهم است رعایت چارچوبهای قانونی و نظارتی دقیق در این زمینه است. اینکه تا چه میزان اجازه ورود به اتباع بیگانه داده شود و علاوه بر آن، چه کسانی اجازه ورود بیابند و از این هم مهمتر اینکه در داخل کشور چگونه بر این افراد نظارت شود تا نتوانند مرتکب جرم و جنایت شوند، نکات بسیار مهمی هستند که مستقیماً با امنیت کشور سروکار دارند.
برای روشن شدن موضوع و پی بردن به اهمیت آن، لازم است به چند نکته مرتبط با تجربیات سالهای اخیر توجه شود.
اولین نکته رسیدن به پاسخ این سؤال است که بیش از 10 نفر از اتباع بیگانه چگونه توانستند در شیراز به یک خانه تیمی مدتی رفت و آمد کنند و در زمان مورد نظر برنامهریزان و فرمانفرمایانشان توطئه حمله به حرم شاهچراغ را به اجرا درآورند بدون آنکه نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور آنها را تحت نظر داشته باشند؟ چنین کاری اگر توسط اتباع ایرانی به ویژه شهروندان خود شهری که جنایت در آن رخ میدهد صورت گرفته باشد، قابل توجیه نیست چه رسد به تجمع این تعداد از اتباع بیگانه در یک خانه تیمی در شهری که چند ماه قبل شاهد جنایت مشابهی بوده است. این واقعه نشان میدهد اتباع بیگانه در کشور ما تحت نظارت دقیق نیستند و این امکان را دارند که مرتکب جنایات بزرگتری هم بشوند.
نکته دوم به حساسیت مسائل اطلاعاتی و امنیتی کشور در شرایط کنونی مربوط میشود. این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که شرایط امروز کشورمان به دلایلی که بر کسی پنهان نیست کاملاً استثنائی و غیرعادی است. در چنین شرایطی، بکارگیری اتباع بیگانه برای ناامن ساختن کشور توسط دشمنان، بسیار محتمل است. به همین دلیل، مراقبتها نسبت به ورود اتباع بیگانه به کشور و چگونگی حضور آنها در نقاط مختلف باید اولویت اول نیروهای اطلاعاتی و امنیتی باشد. متأسفانه اینکه در مدت 8 ماه دو بار در حرم شاهچراغ حادثه تروریستی رخ میدهد، به معنای اینست که چنین مراقبتی نسبت به اتباع بیگانه و بطور کلی نسبت به تحرکات عوامل دشمن وجود ندارد.
و سومین نکته به همسایه شرقیمان افغانستان مربوط میشود که اکنون دو سال است تحت سلطه گروه تروریستی طالبان قرار دارد و به مرکز صدور تروریستها تبدیل شده است. در طول دو سال اخیر، جنایات متعددی در حرم امام رضا علیهالسلام، شاهچراغ، نوار مرزی و شرق کشور رخ داده که اطلاعات موجود نشان میدهند عوامل آنها همگی از افغانستان به داخل کشورمان آمدهاند. حتی تروریستی که هفته گذشته همزمان با دومین سالگرد سلطه طالبان بر افغانستان به حرم شاهچراغ حمله کرد نیز با اینکه از اتباع تاجیکستان است، بعد از آنکه در ترکیه به عضویت داعش درآمد به افغانستان رفت و سه ماه در آن کشور تحت تعلیم داعش قرار داشت و از آنجا برای انجام جنایت به ایران آمد.
آنچه در قالب این جنایتها در دو سال اخیر رخ داده، نشان دهنده این واقعیت تلخ است که سیاست کلی ما در تعامل با حکومت خودخوانده طالبان برخلاف مصالح کشور است و اعتماد به این گروه که حتی در خود افغانستان نیز هیچ جایگاهی نزد مردم ندارد، کاملاً اشتباه و به زیان امنیت منطقه و ملت ایران است. جدا دانستن حساب طالبان از داعش نیز خطای محض است.
تردید نباید کرد که زمان تجدید نظر در سیاست تعامل خوشبینانه با طالبان فرا رسیده و ما باید اولاً در مورد اجازه ورود به اتباع افغانستان با احتیاط شدید عمل کنیم، ثانیاً ساماندهی آنان در داخل کشور و نظارت کامل، دقیق و بدون اغماض بر آنا را به بالاترین سطح ممکن برسانیم و ثالثاً امتیازاتی که به طالبان دادهایم از جمله تحویل سفارت افغانستان در تهران را از آنها پس بگیریم. اگر هنوز کسی در میان مسئولان کشور ما وجود دارد که باور نکرده است طالبان در حال اجرای توطئههای آمریکا در منطقه به ویژه در ایران است، باید در برخورداری خود از درک سیاسی تردید کند.