عصر ایران - شمولگرایی (Inclusivism)، رویکردی به رابطۀ میان ادیان است که مابین مونیسم (انحصارگرایی) و پلورالیسم (کثرتگرایی) قرار دارد. شمولگرایی برخلاف انحصارگرایی، فقط یک دین خاص را "دین حق" نمیداند. همچنین برخلاف کثرتگرایی، همۀ ادیان را برحق نمیداند. شمولگرایی قائل به دین حق است و سایر ادیان را تا جایی که با دین حق موافقت داشته باشند، برحق میداند.
در واقع شمولگرایان دین خود را حاوی حقیقت و واصل به نجات میدانند اما چون به نوعی "شمول" در عقیدۀ دینی خودشان نسبت به ادیان دیگر قائل هستند، سایر ادیان را هم تا حدی بهرهمند از حقیقت و لاجرم بر صواب میدانند.
شمولگرایان معتقدند حقیقت کامل تنها در یک دین یافت میشود اما به درستی معلوم نیست که منظور از "حقیقت کامل" چیست. دیندارانی که تساهل بیشتری نسبت به پیروان سایر ادیان دارند ولی حاضر نیستند نگاه سنتی به حقانیت دین خودشان را کنار بگذارند، معمولا موضعی شمولگرایانه اتخاذ میکنند.
بنابراین شمولگرایی موضع مدرنی نیست بلکه در تاریخ فهم دینی، از قدیم رایج بوده. اتخاذ چنین موضعی برای مسلمانان راحتتر از مسیحیان و یهودیان است چراکه در قرآن آیاتی وجود دارند که یهودیان و مسیحیان نیکوکار را صریحا اهل رستگاری اخروی معرفی کردهاند. [برخی البته این آیات را مشمول قاعده ناسخ و منسوخ میدانند یعنی در آیات دیگر نسخ شده].
قاعدتا اگر یهودیت و مسیحیتِ موجود در زمان نزول قرآن بر باطل بودند، وعدۀ قرآنیِ "نجات اخروی" نباید شامل حال پیروان نیکوکار این ادیان میشد. همچنین مبانی مشترک قابل توجه میان اسلام و یهودیت و مسیحیت، دلیل دیگری است که اتخاذ موضع شمولگرایانۀ مسلمانان در قبال این دو دین را میسر میسازد.
برخی از محققان گفتهاند عارفان مسلمان نیز شمولگرا بودند و همین دلیل تساهلشان نسبت به اهل کتاب بوده است. اما محققان دیگری در اینکه عارفان مسلمان صرفا شمولگرا بوده باشند، تردید کردهاند و رد پای پلورالیسم را در سخنان عارفان جهان اسلام بوضوح میبینند.
اینکه کدام یک از این دو رای بر حق است، بحثی درازدامن است ولی متون عرفانی جهان اسلام به کثرتگرایی دینی راه میدهند یا دست کم آن را رد نمیکنند. عارفان مسلمان برای تجارب دینی سایر پیامبران ارزش قائل بودند و این تجارب را "کاشف حقیقت" میدانستند. بنابراین قاعدتا پیروان این انبیا را نیز، که به تبع آنها تجارب دینی و معنوی داشتند، بهرهمند از حقیقت و نجات میدانستند.
با این حال عرفای مسلمان قائل به "کشف تام محمدی" بودند و همین موضع، آنها را به شمولگرایی نزدیکتر میکند. به قول مولانا: نام احمد نام جمله انبیاست/ چونکه صد آید نود هم پیش ماست.
در مجموع شاید بتوان گفت عارفان مسلمان، نقطۀ عزیمتشان شمولگرایی بودند اما بسته به شخصیت و افکار و تجاربشان، کم و بیش به موضعی کثرتگرایانه در قبال ادیان دیگر نزدیک شدهاند.
نکتۀ اساسی در بحث حقانیت یا عدم حقانیت ادیان، این است که "کثرت واقعی" در عالم ادیان، آیا دلالت بر "کثرت حقیقی" هم دارد؟ انحصارگرایان به این سوال پاسخ منفی میدهند، کثرتگرایان پاسخ مثبت، شمولگرایان نیز پاسخی بینابین را انتخاب کردهاند.
در قرآن واژۀ "ادیان" وجود ندارد و همواره واژۀ "دین" به کار رفته است. به همین دلیل انحصارگرایان معتقدند فقط یک دین حق نزد خداوند وجود دارد. اما شمولگرایان مسلمان، ضمن تایید این نکته، معتقدند اسلام جلوۀ کامل دین حق و یهودیت و مسیحیت و ادیان دیگر نیز جلوههای ناتمام دین حق هستند. بنابراین اسلام شامل سایر ادیان است و ادیان دیگر نیز تا جایی که مشمول اسلام باشند، بر حقاند.
کارل رینر (1984-1904)، متکلم کاتولیکِ، که مدافع مشهور شمولگرایی در جهان مسیحیت است، ژرفای معنوی ادیان دیگر را منکر نبود ولی آن را کافی نمیدانست زیرا از دیدگاه او منجی نهایی مسیح است. یعنی اگر اعتبار و حقانیتی هم در ادیان دیگر یافت شود در نهایت متعلق به مسیح است.
ژوستین شهید نیز، که معاصر لوقا بوده، میگوید: مسیح کلمۀ خداوند است که کل نژاد بشر در آن سهیم هستند و آنان که مطابق با نور خود زندگی می کنند مسیحی اند حتی اگر به خدا معتقد نباشند.
غرض اینکه، شمولگرایی میتواند قائل به نجات اخروی افرادغیردیندار هم باشد. مبنای این رأی، اصالت دادن به "عمل" است. یعنی اگر کسی عملش مطابق تعلیمات اصلی و مهم "دین حق" باشد، ولو که شخصا بیدین باشد، اهل نجات خواهد بود چراکه هدف دینداری در وجود او تحقق یافته است.
اما شمولگرایانی که "ایمان" را هم شرط لازم برای نجات اخروی میدانند، موضعشان به انحصارگرایان نزدیک میشود و حاضر نیستند تایید کنند "نیکوکاران بیایمان" در آخرت رستگار خواهند شد.
با این حال این دسته از شمولگرایان با پیش کشیدن مفهوم "جاهل قاصر"، شانسی برای نجات اخروی افراد نیکوکار بیدین نیز قائل میشوند و فقط کسانی را که "جاهل مقصر" باشند، قطعا محروم از رحمت الهی میدانند.
اما اعتقاد به مفاهیم "جاهل قاصر" و "جاهل مقصر" نزد انحصارگرایان دینی نیز رایج است. با این تفاوت که انحصارگرایان دینی، پیروانِ نیکوکارِ سایر ادیان را نیز جاهل قاصر میدانند ولی شمولگرایان فقط افراد خارج از دایرۀ ایمان دینی را، البته به شرط برخورداری از عمل صالح، جاهل قاصر میدانند.