عصر ایران؛ جمشید گیل - تیم ملی فوتبال فرانسه پنجشنبهشب در مسیر راهیابی به جام ملتهای اروپا، جمهوری ایرلند را 2 بر صفر شکست داد. این پنجمین پیروزی فرانسه در پنج بازی برگزارشدهاش در گروه دوم این مسابقات است.
با اینکه تیم فرانسه با مربیگری دیدیه دشان تا این جا کل امتیازات ممکن را جمع کرده و حتی تیم ملی هلند را هم 4 بر صفر در هم کوبیده، ولی تماشای دشان روی نیمکت تیم ملی فرانسه، اعصاب دوستداران زیدان را خطخطی میکند!
همه میدانند که زیدان در آرزوی مربیگری تیم ملی فرانسه است و به همین دلیل در دو سال گذشته هیچ پیشنهادی را قبول نکرده و منتظر نشسته است بلکه دشان قید هدایت تیم ملی را بزند و سکان را به او بسپارد اما دشان ظاهرا میخواهد زیدان را آرزو به دل بگذارد.
فدراسیون فوتبال فرانسه هم گویا ترجیح میدهد یک فرانسویِ کامل مربی تیم ملی این کشور باشد نه یک فرانسویِ الجزایریتبار. تیم ملی فرانسه سالهاست که عمدتا متشکل از بازیکنان رنگینپوستی است که تبارشان فرانسوی نیست. راستگرایان افراطی از این موضوع ناراحتاند و این تیم را تیم ملی فرانسه نمیدانند.
از سوی دیگر، فرانسویها جزو مللی هستند که آشکارا خودشیفتگیِ ملی دارند و این واقعیت را پنهان هم نمیکنند. آنها به زبان و فرهنگ و شعر و ادبیات و فلسفه و پایتختشان پاریس غرهاند و بیراه نیست اگر بگوییم حق هم دارند که به این داشتههایشان ببالند.
اگرچه آنها سابقۀ استعماری مفصلی هم دارند و ضمنا در الجزایر هم جنایات زیادی کردهاند، اما معمولا هیچ ملتی خرابکاریهای تاریخیاش را برجسته نمیکند. ملتها به جای شرمندگی بابت سیئاتشان، به حسناتشان مینازد. تا بوده چنین بوده. بنابراین "خودشفیتگی ملی" فرانسویها را نیز باید چیزی دانست شبیه سیئاتی که خودمان و همسایگانمان گرفتارش هستیم.
رشتۀ کلام از دست نرود. سخن بر سر این بود که گویا فدراسیون فوتبال فرانسه، به جبران آن همه بازیکن رنگینپوست در تیم ملی این کشور، مربی کاملا فرانسوی را به مربی نسبتا فرانسوی ترجیح میدهد. به ویژه اینکه تیم ملی فرانسه در ده سال گذشته روی نوار موفقیت بوده و در هر تورنمنتی که شرکت میکند، بسیار محتمل است دستش به جام قهرمانی برسد.
دشان در سال 2012 مربی خروسها شد. لوران بلان در یورو 2012 نتوانست با فرانسه به جایی برسد و دشان جانشین او شد. در حالی که تیم بلان نتایج بدی نگرفته بود و شکست در یکچهارم نهایی مقابل اسپانیا، قهرمان یورو 2012، موجب برخاستن بلان از نیمکت خروسها شد.
دشان هم در جام جهانی 2014 روندی شبیه بلان را طی کرد و تیمش نهایتا در یکچهارم نهایی با شکست مقابل آلمان، قهرمان جام، حذف شد. اما دشان از مقامش عزل نشد و دو سال بعد به فینال یورو 2016 رسید. فرانسه میزبان یورو بود ولی مغلوب پرتغال شد. این ناکامی میتوانست دلیل استعفای هر مربیای باشد ولی دشان باز در مقامش باقی ماند چون تیم خوبی ساخته بود.
دو سال بعد، فرانسه با دیدیه دشان قهرمان جهان شد. قهرمانی در یورو 2020، که در سال 2021 برگزار شد، میتوانست حسن ختام حضور دشان روی نیمکت تیم ملی فرانسه باشد ولی شاگردان او در حالی که 3 بر 1 از سوئیس جلو بودند، دو گل خوردند و در ضربات پنالتی باختند.
حذف قهرمان جهان در مرحلۀ یکهشتم نهایی جام ملتهای اروپا، دلیلی کافی بود برای اینکه دشان از مربیگری تیم ملی فرانسه کنار گذاشته شود. دو دلیل دیگر هم وجود داشت: 1- فوتبال دفاعی دشان چندان مناسب بازیکنان هجومی فرانسه نبود 2- زیدان که منتظر بود جانشین دشان شود، در رئال مادرید ثابت کرده بود مربی توانمندی است که تیمش هم هجومی بازی میکند.
اما در کمال تعجب دیدیه دشان باز هم از مقامش کنار نرفت و با لشکر ستارههای فرانسوی به جام جهانی 2022 آمد. رسیدن به فینال جام جهانی قطر، بقای حضور دشان روی نیمکت فرانسه را تضمین کرد. فینالیست شدن در دو دورۀ متوالی جام جهانی، کار بزرگی بود ولی بسیاری معتقد بودند فرانسه با امباپه و انبوه ستارههای خلاقش باید دوباره قهرمان میشد.
ولی نکتۀ اصلی این بود که دیدیه دشان در سه دورۀ جام جهانی و دو دورۀ جام ملتهای اروپا، تیم ملی فرانسه را هدایت کرده بود. اگر دغدغۀ خدمت به فوتبال ملی در میان بود، او از عهدۀ خدمت برآمده بود. تیم ملی ده سال در اختیارش بود و او در دورۀ جام ملتهای اروپا نتوانسته بود فرانسه را قهرمان کند.
انتظاری عمومی، حداقل در جامعۀ فوتبال فرانسه وجود داشت که دشان از تیم ملی کنار برود و جایش را به زیدانی بدهد که سه بار رئال مادرید را قهرمان چمپیونزلیگ کرده بود. بویژه اینکه دشان بهتر از هر کسی میدانست اگر درخشش زیدان در فینال جام جهانی 1998 نبود، او نمیتوانست به عنوان کاپیتان فرانسه جام را بالای سر ببرد و به افتخاری دست یابد که حتی کاپیتان افسانهای فوتبال فرانسه، میشل پلاتینی، در کسب آن ناکام مانده بود.
دشان در سال 2000 نیز به عنوان کاپیتان فرانسه کاپ قهرمانی جام ملتهای اروپا را بالای سر برد ولی همه میدانستند که کاپیتان اصلی آن تیم، زیدان است و دشان صرفا به دلیل بازیهای ملی بیشتر، بازوبند کاپیتانی را به بازو میبندد. زیدان بازیساز و ژنرال و روح تیم ملی فرانسه در یورو 2000 بود و نمایشی خیرهکننده در آن تورنمنت داشت.
جدا از این ملاحظات، بازیکنان تیم فعلی فرانسه نیز مشتاق حضور زیدان به عنوان سرمربی تیم بودند. امباپه که اکنون کاپیتان فرانسه و ستارۀ بلامنازع فوتبال این کشور است، بیش از همه مشتاق حضور زیدان بود.
اما دشان هیچ یک از این ملاحظات و مطالبات را به روی خودش نیاورده و به پشتگرمی فدراسیون فوتبال فرانسه، در سمتش باقی مانده است. ماندن او فقط در صورتی مقبول و دلنشین است که این بار بتواند فرانسه را قهرمان اروپا کند؛ رویدادی که کاملا هم محتمل است.
معلوم نیست اگر دشان با فرانسه قهرمان اروپا شود، باز هم سرمربی خروسها باقی میماند یا چون هر دو جام (جام جهانی و جام ملتهای اروپا) را فتح کرده، کنار میرود؟ بدترین حالت این است که دشان با فرانسه دوباره به فینال برسد ولی قهرمان نشود و فدراسیون فوتبال این کشور بگوید مربی تیم فینالیست را که عزل نمیکنند!
به هر حال، چه فرانسه قهرمان اروپا بشود چه نشود، دوازده سال مربیگری در تیم ملی، فراتر از مدت متعارف فعالیت مربیان ملی در دنیای فوتبال امروز است. دیدیه دشان در پایان یورو 2024 باید قید حضور در تیم ملی فرانسه را بزند و بیش از این حال فوتبالدوستان جهان را نگیرد! دنیا منتظر است زیدان را در کنار این تیم استثنایی تماشا کند.