بار دیگر تعطیلاتی چندروزه و بار دیگر حبس مسافران و خودروها در جاده آنهم با وجود هشدار پرتکرار مسوولان راهنمایی و رانندگی و تاکید بر انتخاب مقصدهایی غیر از شمال و خراسان رضوی. مسافران شمال، اما گویا چندان گوششان بدهکار این هشدارها و ممنوعیتها نیست و حتی در همین دو روز گذشته با وجود بستهشدن برخی مسیرها، بازهم افرادی پا به جادهها گذاشتند.
به گزارش اعتماد، تصاویر و فیلمهایی از رقص مسافران حبسشده درون تونل، دورهمیهای جادهای و قلیانکشیدن و کباب پختن وسط جاده حالا دیگر نه تنها برای مخاطبان و رسانهها عادی شده و کمتر حیرت برمیانگیزد که حتی خود مسافران هم گویی با علم به محصورشدن در چنین ترافیکهای سنگینی پا به جادههای شمال میگذارند و سعی میکنند همین ساعات اسارت در ترافیک شدید را هم به بخشی از سفر و خوشگذرانی تبدیل کنند.
این روند پرتکرار در چندسال گذشته، اواخر هفته پیش هم بار دیگر اجرا شد و همین دیروز و دیشب هم بخش دوم آن یعنی ترافیک بازگشتی در مسیر بازگشت از شمال به سمت تهران تکرار شد. آمار رسمی هم بر این سفرهای بیش از توان جادهها، صحه میگذارد و همین دیروز معاون استاندار مازندران گفت که «روز ۲۳ شهریور حدود یک میلیون مسافر وارد مازندران شدند.» ورود یک میلیون مسافر به مازندران در یک روز درحالی است که پیشتر یک بررسی آماری درباره سفرهای داخلی کشور اعلام کرده بود که تهرانیها سالانه حدود ۲۰ میلیون سفر را فقط به استان مازندران رقم میزنند.
درباره گیلان و گلستان هم شرایط کموبیش به همین شیوه است و دیروز مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای گیلان اعلام کرد که ترافیک در ورودی استان در محدوده منجیل تا رودبار با طول صف ۱۱ کیلومتر، فوق سنگین گزارش شده است.
ترافیکهای فوق سنگین در ورودی شهرهای شمالی کشور، اما به همین چندروز و تعطیلات هرچندماه یکبار خلاصه نمیشود و در نوروز هم بیشترین سفر ایرانیان به همین چند استان است؛ به عنوان مثال در نوروز ۱۴۰۱ استانهای مازندران و گیلان، در لیست پرمسافرترین استانهای کشور به ترتیب در رتبه اول و سوم بودند که شلوغترین شهرهای ایران در نوروز را داشتند.
چندسالی است که مشهد هم به این فهرست اضافه شده و در تعطیلات چندروز ورودیهای این شهر مذهبی هم با ترافیک سنگین روبرو میشوند.
با وجود چنین ترافیکهای چندکیلومتری و قطعی بودن حبس مسافران در جادهها، اما چرا همچنان مردم بیتوجه به هشدارها عازم چنین سفرهایی میشوند؟ این میل به سفری که از نگاه برخی از مردم چندان هم خوشی ندارد و منطقی به نظر نمیرسد از کجا میآید و چرا بعضی از مردم خستگیهای کار چندهفتهای را با سفری خستهکننده از تن به در میکنند؟ ترافیکهای چندکیلومتری نمایانگر کدام بخش رفتاری و اجتماعی جامعه ایران است و آیا این سفرها با شرایط اقتصادی جامعه همخوانی دارد؟ پیش از بررسی این موارد، اما نخست نگاهی به شرایط جادههای شمال در چند روز گذشته داشته باشیم.
حبس و رقص در جادهها
در روزهایی که تصاویر از ترافیکهای چندکیلومتری و دورهمیهای خانوادههای حبس شده در ترافیک حکایت داشت، رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور فراجا از ممنوعیت تردد از جنوب به شمال محور کرج - چالوس و آزادراه تهران - شمال خبر داد و گفت: در حال حاضر ترافیک سنگین در محور چالوس مسیر (شمال به جنوب) حد فاصل ماسال تا انارک و محدودههای هزارچم و تونل کندوان و حدفاصل گچسر تا نسا مشاهده میشود.
«احمد شیرانی» دیروز و در تشریح آخرین وضعیت محورهای شمالی کشور به خبرگزاریها گفته بود که علاوهبر ترافیک در مسیر شمال محور کرج - چالوس و آزادراه تهران - شمال و ترافیک سنگین در محور چالوس، در محور هراز مسیر (شمال به جنوب) محدودههای سه راهی چلاو، بایجان و لاسم و آزادراه قزوین - رشت مسیر (شمال به جنوب) محدوده ورودی شهر رودبار ترافیک سنگین مشاهده میشود.
در محور فیروکوه و آزادراه تهران - شمال (شمال به جنوب) نیز تردد روان در جریان است. این ترافیکهای شدید درحالی بود که بارش باران و مهگرفتگی در بسیاری از این مسیرها بر مشکلات تردد افزود و جادهها را قفل کرد.
این وضعیت کار را به جایی رساند که برای مسوولان راهی جز محدودیت و ممنوعیت در برخی مسیرها به جای نگذاشت؛ شیرانی دیروز درباره محدودیت تردد و تغییر مسیر در محورهای مواصلاتی هم گفت: «تردد کلیه وسایل نقلیه سنگین شامل کامیون و تریلر (به استثنای حاملین مواد سوختی و فاسدشدنی و ناوگان ترانزیتی) در محور سمنان - تهران از ساعت ۱۴:۰۰ روز شنبه مورخ ۲۵ شهریورماه الی ساعت ۰۲:۰۰ بامداد روز یکشنبه مورخ ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۲ از محور فوق ممنوع است.همچنین محور قدیم مشهد - ملک آباد و بالعکس تا مورخ ۲۵ شهریورماه مسدود بوده و تردد از مسیر جایگزین آزادراه مشهد - باغچه انجام میشود.»
این جملات و دهها خبر مشابه به خوبی شرایط جادهها در روزهای گذشته و در مسیرهای منتهی به چند استان شمالی و مشهد را نشان میدهد؛ نکته برجسته، اما تکرار چنین خبرهایی در روزها و تعطیلات مشابه است و همواره در تعطیلات چندروزه شاهد چنین هشدارهایی هستیم.
با چنین اوصافی، اما چرا شهروندان ایران و به خصوص ساکنان تهران در چنین تعطیلاتی خستگی هفتهها کار را به فشار و ترافیک چنین جادههایی میسپارند؟ خلاصه نگاه جامعه شناسانی که در این سالها به تحلیل این موضوع پرداختند، به کمبود تفریح و همچنین مسائل اقتصادی برمیگردد؛ آنها میگویند حالا حبس شدن در چنین ترافیکهایی به بخشی از فرهنگ بعضی از شهروندان تبدیل شده و خود همین سختیها حالا بخشی از خاطرات سفر به شمال هم شده است. در این بین، اما شرایط اقتصادی چه نقشی در شکلگیری چنین سفرهایی دارد؟ بیایید نگاهی به هزینه یک سفر حداقلی به شمال داشته باشیم.
یک سفر ساده شمال چقدر آب میخورد
اگرچه تورم ایران حالا روزبهروز در حال افزایش است و هزینههای سفر پارسال به نسبت امسال نسبت چندانی به میزان افزایش حقوق کارمندان و کارگران ندارد، اما در همین شرایط بغرنج اقتصادی همچنان سفر شمال بخشی از دلخوشی طبقه متوسط و جامعه کارگری ایران است.
پیشتر یک تحلیل در بررسی هزینههای چنین سفری به ما میگفت که پنج روز سفر یک خانواده چهار نفره به شمال کشور حدود ۱۱ میلیون تومان آب میخورد. البته این هزینه با توجه به غذا و اقامتگاه تغییر زیادی میتواند داشته باشد. این عدد البته مربوط به پارسال است و میتوان حدس زد برای امسال چقدر این عدد رشد داشته است.
این بررسی رسانه «فردای اقتصاد» همچنین میگوید که حالا دیگر به واسطه رشد شدید هزینهها، سفر برای بسیاری از دهکهای جامعه تبدیل به کالایی لوکس و خارج از دسترس شده است. این بررسی میگوید «اگر ۵ وعده برای ۵ روز در نظر بگیریم فقط ۲.۵ میلیون تومان هزینه این غذاها میشود.
اگر ۵ وعده دیگر غذایی معمولی باشد که در خانه پخته میشود، میتوان حدود یک میلیون تومان دیگر برای آن در نظر گرفت. صبحانهها هم هرروز تقریبا حدود ۱۰۰ هزار تومان میشود که برای یک سفر ۵ روزه میشود ۵۰۰ هزار تومان. به این ترتیب حدود ۴ میلیون تومان هم هزینه خورد و خوراک میشود. از محاسبه هزینه میان وعده، میوه و تنقلات صرفنظر میکنیم.
اگر با خودروی شخصی سفر کنید، حدود ۵۰۰ هزار تومان هزینه بنزین و عوارضی میشود. اما اگر بخواهید با اتوبوس سفر کنید و داخل شهر هم با تاکسی رفت و آمد کنید، باید حدود یک میلیون تومان هم برای آن در نظر گرفت... به این ترتیب برای انجام یک سفر ۵ روزه به شمال با امکانات نسبتا خوب یک خانوار ۴ نفره باید حدود ۱۱ میلیون تومان هزینه کنید.»
این اعداد به نظر امسال و برای چنین تورمی بسیار بالاتر است، اما دستکم هدف را میرساند که برای یک سفر ساده باید حقوق بیش از یک ماه کارمند خرج سفر خانواده شود. این توضیح و بررسی شاید به خوبی نشان میدهد که آنچه مردم را به جادههای شمال میکشاند رفاه اقتصادی و توان مالی بالا نیست و شاید اصلا دلیل تحمل همین سختیهای چنین سفری هم کاهش توان اقتصادی خانوارها باشد که بر میزان رفاه و همچنین ذهنیت از سفر و خوشگذرانی اثر گذاشته است.
سهم ناچیز گردشگری بر اقتصاد و جامعه ایران
سخن از اهمیت صنعت گردشگری در شرایط امروز که منبع اصلی درآمد برخی کشورها همین صنعت است شاید غیرضروری یا تکرار موارد بدیهی باشد، اما در همین وضعیت هم ایران با چنان پیشینه تاریخی و شرایط متنوع اقلیمی و جغرافیایی سهم چندان از گردشگران و درآمد توریسم ندارد.
پیش از ادامه بحث نگاهی به آمار گردشگردان خارجی چند سال گذشته که به ایران پا گذاشتهاند داشته باشیم؛ در میان گردشگران ورودی به ایران کشورهای گرم و خشک بیشتر به چشم میخورند. بنا بر گزارش سال ۲۰۲۲ سازمان جهانی گردشگری، در این سال ۴.۱ میلیون نفر به ایران سفر کردهاند. این رقم ۶ درصد مسافرانی است که در این سال به غرب آسیا سفر کردهاند. در ماه جولای این سال که مصادف با تیر و مرداد است، رکورد ورود سفر خارجیها به ایران شکسته شده است.
بر اساس اعلام معاونت گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، کشور عراق در سه ماهه نخست ۱۴۰۱ در صدر تعداد توریستها در ایران قرار دارد. کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، افغانستان و پاکستان در مرتبه بعدی قرار دارند. در سال ۲۰۲۱ هم ۷۰ درصد گردشگران خارجی در ایران از کشورهای عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان و کویت بودهاند.
مقایسه این اعداد با کشورهای توسعه یافته دنیا در حوزه صنعت گردشگری و حتی برخی کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات به خوبی شرایط بغرنج ایران در زمینه جذب گردشگر را آشکار میکند؛ گردشگران داخلی و همین سفرهای قفلکننده جادهها هم اگرچه میتواند به اقتصاد محلی و نشاط جامعه کمک کند، اما از نگاه کارشناسان و به دلیل ناپایداری و زمان نامشخص آنها، چندان کمکی به اقتصاد و نشاط جامعه ایران ندارد. به نظر میآید فعلا آنچه در حوزه سفرهای ایرانیان برجسته است همین حبس در جاده و تلاش برای خوشگذرانی و تبدیل بحران زندانی شدن در جادهها به بساط رقص و کباب است.