عصر ایران؛ سروش بامداد- کافه داران سنت خوبی دارند و روی تخته سیاه و مقابل دید رهگذران شعر یا سخن حکیمانهای مینویسند و توجه افراد را جلب میکنند. برخی البته قیمتها را مینویسند تا مثلا بدانیم املت آنها ارزانتر است یا صبحانه هم دارند!
معمولا هم از این دو حالت خارج نیست. دو سه روز است اما می بینم کافهای تک افتاده که به رغم جای خوب پاتوق مناسبی برای قرار و مدار دوستانه و عاشانه یا گپوگفت همراه با صرف قهوه یا دمنوش نیست شِقّ سومی ابداع کرده و آنچه را که در تصویر میبینید نوشته است: «اگر روزگاری دو نفره به این کافه آمدید از آن به بعد از پذیرفتن هر کدامتان با فرد دیگری معذوریم... وفاداری لذتبخش است. کافه...»
منظور این است که اگر با دوستی آمدید و سخن عاشقانه یا عاطفی گفتید یا وعده ازدواج دادید روز دیگر با همین بیایید قدم تان روی چشم اما اگر با شخص دیگری بیایید و همین حرف ها را تحویل او بدهید کافه عذر شما را میخواهد!
احتمالا برخی خواهند گفت مگر این موضوع چقدر اهمیت دارد؟ نکته اما در همین است. جزییات مهم اند و امروزه جامعه شناسی خُرد بیشتر توجه ها را به خود جلب می کند تا کلان و همین نکات ریز فرهنگ ساز است. می تواند جنبه طنز و طعنه داشته باشد و می تواند موضوع آزار دهنده ای هم برای کافه دار باشد.
از دوستی که مدتی کافه آبرومندی هم داشت اما در ماجرای کرونا زیان دید و بست شنیده بودم که برخی یک قصه را برای چند نفر مختلف تعریف میکنند و از این که به افرادی دروغگو خدمات می دهد حس خیلی بدی داشت. البته که این رفتار درستی نیست ولی درباره جمله بالا هم چند نکته جای طرح دارد:
۱. اگر دو نفره آمدهها چند بار به همین صورت بیایند یعنی خیلی وفادارند؟ اگر ضلع سوم در کار باشد منتها تنها با این ضلع به این کافه بیاید باز هم نشانه وفاداری است؟!
۲. کافهدار محترم تصاویر افراد را ثبت میکند و انطباق میدهد تا دریابد مثلا این خانم که سه شنبه آمده همان خانم است که شنبه آمده بود؟ یا آن آقا همان است که پارسال با این خانم آمده بود؟ این کار را از روی حافظه میکنند یا دم و دستگاه جداگانهای دارند؟
۳. دوستی دارم که دفتر خود را به خاطر اجاره بالا تحویل داده و قرارهای کاری خود را در محیط هایی اینگونه میگذارد و اهل روابط عاطفی هم نیست. کافهدار محترم از کجا متوجه میشود ایشان در حال مذاکره تجاری و کاری است تا تعدد افراد را به حساب ناوفاداری نگذارد؟
۴. اگر دوشیزه خانمی مثلا دو خواستگار داشت و با هر دو هم در همین کافه قرار گذاشت تا یکی را بر دیگری ترجیح دهد نشان ناوفاداری است؟ آن هم وقتی هنوز در مرحله کاندیداتوریاند؟
۵. برخی عادات از جمله فضولی در کار دیگران چنان در ما ایرانیان نهادینه شده که اگر حکومت هم کار نداشته باشد و مثلا به کار به دستان کنونی که در همه امور مردم مداخله میکنند میانهروها سر کار بیایند چه بسا امثال این کافهدار محترم رضایت نمیدهند!
۶. کافهدار محترم اگر به دنبال تبلیغ ارزشهای وفاداری است میتواند روی همان تخته سیاه هر روز اشعاری در این باب بنویسد تا ناوفاداران را به خود آورد و نیاز به هشدار «معذوریم» نباشد.
۷. فردی را می شناسم که سالها مدیر حراست جاهای مهمی بوده و همزمان در رشته حقوق هم تحصیل میکرده و حالا تقریبا وکیل شده است. تقریبا از این حیث که دوره کارآموزی را طی میکند ولی در دفتری شاغل است و به خاطر سن و سال او را هم در زمره وکلا قلمداد میکنند. یک بار آن قدر دنبال آن بود که از ماجرای موکل سر در بیاورد که به او گفت شما بیشتر برای مدیریت حراست مناسب هستید! بعید نیست این کافهدار محترم هم قبلا مسوولیتی چنین داشته که دستبردار نیست و میخواهد بداند این دو نفر همان دو نفر پریروزند یا زید با عمرو جدید آمده!
۸. روابط و مناسبات اجتماعی پیچیده است و به تحصیلات و طبقه اجتماعی و سبک زندگی افراد بستگی دارد و نمیتوان با قضاوت سطحی مفاهیمی چون وفاداری را این گونه کشف کرد.
۹. قید دونفره مهم است. چون گروههای پسر و دختر چند نفره هم با هم میروند و خدا را شکر این فقره را تحفیف داده است!
۱۰. اگر دختر یا پسری بخواهد بداند طرف او با دیگری هم سر و سرّی دارد یا نه با انعامی به کافیمن محترم (قهوهچی سابق حودمان) سیر تا پیاز را متوجه میشود و کل قضیه را با مدرک و تصویر و صوت میگذارد کف دست او و نیاز به این هشدار نیست! همین چند ماه پیش بود که یکی از روزنامهها گزارشی بسیار خواندنی درباره شغل «بپا»یی درج کرد که در آن کار طرف این بود که زاغ سیاه فرد مورد نظر را چوب بزند!
تو چرا اینقدر ذهنتو درگیر کردی؟