۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۴۱۷۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۱۰-۰۸-۱۴۰۲
کد ۹۱۴۱۷۳
انتشار: ۰۹:۴۴ - ۱۰-۰۸-۱۴۰۲
تاریخ نامه

مقایسه مکتب خانه با مدارس جدید در 112 سال پیش

شکوفه یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های زنان در تاریخ ایران است و نخستین شمارهٔ آن در سال ۱۲۸۹ شمسی چاپ شد. نشریه شکوفه در دومین شماره خود به مقایسه مکتب خانه و مدارس جدید پرداخت.

عصر ایران - پس از ظهور اولین مدارس نوین در ایران، موضع گیری های تند موافق و مخالف در کشور بروز می کند. طبقات سنتی جامعه به شدت مخالف نوگرایی در آموزش بوده و به عکس فرنگ رفته ها و روشنفکران موافق آن.  
نشریات، از جمله ابزارهایی بودند که سعی داشتند، تاثیر آموزش نوین در رشد و آگاهی جامعه را به ملت القاء کنند. 

یکی از این نشریات، دو هفته نامه شکوفه بود.

نشریه شکوفه 112 سال پیش

شکوفه یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های زنان در تاریخ ایران است. سردبیر آن مریم عمید سمنانی ملقب به مزین‌السلطنه بود و نخستین شمارهٔ آن در سال ۱۲۸۹شمسی برابر با ۱۹۱۳ میلادی چاپ شد. شکوفه دومین نشریه ویژه زنان ایران پس از نشریه دانش (۱۲۸۹–۱۲۹۰) به‌شمار می‌رود.

شکوفه به صورت دوهفته‌نامه در چهار صفحه (با چاپ سنگی) منتشر و با اشتراک یک ساله توزیع می‌شد. شکوفه اولین نشریه ایرانی بود که کاریکاتورهای انتقادی را در صفحه آخر چاپ می‌کرد. از ویژگی‌های این نشریه می‌توان به لحن طنزآمیز و انتقادی، پرداختن به مسائل زنان ایرانی، تحصیل و آموزش دختران و مسائل سیاسی اشاره کرد.

نشریه شکوفه در دومین شماره خود کاریکاتوری را در صفحه آخر منتشر کرد که به مقایسه مکتب خانه و مدارس جدید می پرداخت.

تصویر و متن کاریکاتور نشریه شکوفه را در ادامه ببینید و بخوانید:

کاریکاتور نشریه شکوفه 112 سال پیش


متن کاریکاتور صفحه آخر نشریه شکوفه. شماره 2. 23 محرم 1331 برابر با ۱۲۸۹ شمسی به این شرح است:

مکتب خانه (سمت راست تصویر) 

آمیرزا: پدرسوخته [...] خر هرچی میگم پول ،ماهونه پول ،هفتگی، پول [...] پول یخدون پول لولهنگ پول ،عیدی پول ،فلکه پول ،ترکه هیچی به خرج تو نمیره 

کاظم، پسری که فلک شده: آمیرزا [...] خوردم غلط کردم قهر که نمیرم [...]

آمیرزا: بعد از ظهر اگر نیاوردی دو دفعه یک پا از تو میگیرم یک پا از کریم (همان مرد وسط تصویر که سرش را میان دستانش گرفته) آن قدر میزنم تا بمیرین. 

ابراهیم، پسری که سرچوب را گرفته: آمیرزا [...] خورد بسشه پاهاش خون افتاد. 

رضا پسری که سر دیگر چوب را گرفته: ابراهیم به تو چه سر فلک را داشته باش فضولی نکن. 
 
حسن آقا، پسری که در بالا سمت راست تصویر نشسته: راستی سکینه آمیرزا به من سپرده درس تو را پس بگیرم. اگه روون نباشی به آمیرزا بگم 

سکینه، دختری که کنار حسن آقا نشسته: خدایا عجب شری گیر افتادیم. من درسم رو روون نیستم که پس بدم. آمیرزا یک جوری درس میده که من حالیم نمیشه. خدا این آمیرزا را مرگ بده که ما خلاص شیم. 

حسن آقا: نه خره ، دعا کن بابات بمیره. دیگه مکتب نیایی این آمیرزا نشد یک آمیرزای دیگر. 


مدرسه جدید (سمت چپ تصویر) 


معلم: اولاً باید دانست که آنچه باعث ترقی و آسایش و راحتی و نیک نامی ما می باشد علم است. مَثَل بی علم نسبت به عالم مَثَل کور است نسبت به بینا. چطور بینا همه جا را میبیند و به صنایع پروردگار خلاق نظر مینماید و کور از آنها محروم است. عالم نسبت به بی علم عیناً همان مثل است و هر کس هر چند علمی را که بداند به عدد هر کدام یک نفر آدم است.

مثلاً اگر شماها زبان فرانسه و انگلیسی و آلمانی را خوب بدانید هر یک نفر از شماها سه نفر آدم خواهید بود و همچنین بیشتر یا کمتر. پس ای فرزندان من، اینک از خداوند متعال مسئلت نمایید که به شما توفیق تحصیل کرامت بفرماید.

تفاوت های دو تصویر:

در سمت راست که به مکتب خانه مربوط می‌شود، بچه‌ها با لباس‌های سنتی و مختلط نشسته اند (دختر و پسر با هم). 

مربی یا ملا که آمیرزا است ترکه به دست است. سر وضع نامناسبی دارد. دندان‌های افتاده، پیراهن پاره و دستار آویزان. یکی از کودکان در حال تنبیه شدن است و دو نفر دیگر به تنبیه شدن او کمک می‌کنند. 

در سمت چپ معلم که مدرسه نوین است بچه‌ها پشت میزهای مرتب نشسته و لباس یکدست دارند. معلم میز و صندلی شکیل دارد، چهره‌ای آرام و موقر و لباس فرم مناسب بر تن دارد. در کلاس، بخاری و شیر آب هم (وسایل رفاهی و بهداشتی) وجود دارد.

 

تصاویر: علی سلیمانی

ارسال به دوستان