تعیین حد و مرز و حفظ آن کار آسانی نیست، اما اگر به عنوان والدین بتوانید اجزای سازنده و قوانین و نکات آن را مورد توجه قرار دهید خواهید دید که تلاش شما مؤثر واقع خواهد شد. حدومرز تربیتی یک خط جداکننده است که ویژگیهای افراد را تعریف میکند.
به نقل از همشهری آنلاین، این خط مشخص میکند محدوده یک فرد کجا پایان مییابد و محدوده شخص دیگر از کجا آغاز میشود. اگر این مرزها ها را بشناسیم میدانیم انتظارمان از دیگران چیست.
زهرا شیسیان، مشاور و روانشناس کودک، مدیر کمیته عضویت انجمن روان شناسی تربیتی ایران در مورد چگونگی مشخص کردن حد و حدود برای کودکان میگوید: برای مشخص کردن حد و حدود کودک، والدین ابتدا بهتر است به رفتار و چگونگی برقراری روابط خودشان با اعضای خانواده و افراد دیگر توجه داشته باشند. ما میتوانیم هنگام برقراری ارتباط با یک شخص آنچه را از یکدیگر انتظار داریم مشخص کنیم. زمانی که هر کدام از ما وظیفه خود را در مورد آن بخشی که به روابط ما مربوط میشود انجام دهیم رابطه موفقتر خواهد بود.
به گفته این روان شناس، کودک نیاز دارد بداند محدودهاش از کجا آغاز میشود و مسوولیت چه چیزی را باید بپذیرد و اینکه مسوولیت چه چیزی با او نیست. اگر او این را بداند میتواند در آینده نیز روابط موفقی با دیگران داشته باشد. اما اگر در فضای ارتباطی رشد کند که در مورد مرزها و مسوولیت خودش و همچنین مرزهای دیگران سردرگم شود؛ ما شاهد مشکلات رفتاری زیادی در بزرگسالی او خواهیم بود.
مشخص شدن حد و مرز باعث میشود کودک درک روشنی از هویت خود پیدا کند؛ متوجه مسوولیت خود بشود؛ توانایی انتخاب پیدا کندو به این تشخیص برسد که اگر انتخاب خوبی داشته باشد با پیامد مثبتی مواجه خواهد شد.
اما نداشتن مرزهای تربیتی باعث میشود کودک متوجه عواقب کارهای خود نشود و فکر کند که همیشه دیگران مسوولیت کار آنها را میپذیرد. مانند والدینی که از خطاهای کودک چشم پوشی میکنند و خطای او را به گردن دیگران میاندازند. همچنین نداشتن حد و مرز باعث خودمحور شدن کودک میشود.
شیسیان میگوید: علت اصلی که والدین در بحث تربیتی کودکانشان موفق هستند وجود رابطه مطلوب بین آنها و فرزندشان است. آنها برای این رابطه مطلوب زمان با کیفیت در نظر میگیرند و فرزندانشان را بی قید و شرط دوست دارند و در واقع آنها را همان طور که هستند پذیرفتهاند؛ کودکانشان را مقایسه نمیکنند و از آنها متناسب با سنشان انتظار دارند. فرزندان هم به این رابطه و دوست داشتن باور عمیق دارند و همین باور آنها را در کنار والدینشان قرار میدهد؛ نه در مقابل آنها.
بسیاری از مواقع والدین در زمینه اعمال مرزهای تربیتی برای فرزندانشان هیچ راهنمایی نداشتند و بر حسب عادت همان محدودیتهای تربیتی که در مورد خودشان در دوران کودکی یا نوجوانیشان اعمال شده بود به کار میبستند. اما والدین باید بدانند که چطور میتوانند با اعمال محدودیتهای مثبت و مفید از بروز بسیاری از مشکلات پیشگیری کنند.
ما معمولاً در زمان حال از فرزندانمان مراقبت میکنیم بدون اینکه به آینده آنان فکر کنیم. یکی از اهداف تربیت کودک توجه به آینده اوست؛ ما فرزندانمان را پرورش میدهیم تا در آینده بزرگسالانی مسوولیت پذیر شوند.
والدین به پرورش کودکانی اهمیت میدهند که هم دوست داشتنی و هم مسوولیت پذیر باشند و میخواهند کمک کنند تا حد و مرزی درونی در کودکان شکل بگیرد یعنی فقط آموزش و دانستن حد و مرزها کافی نیست بلکه حفظ مرز با در نظر گرفتن عواقب آن اهمیت دارد تا کودک یاد بگیرد مشکلات زندگیاش به خودش مربوط میشود نه به والدینش.
اول باید در نظر داشته باشیم آموزش حد و مرزها کاری است طاقت فرسا و مستلزم صبوری زیاد است. اینکه مفاهیم و اصول حد و مرزها آشکار هستند اینها قوانینی هستند که ریشه در واقعیت دارند. باید به آنها کمک کنید تا آموزش را با تجربه پیوند بدهند. تجربههایی مثل تحمل عواقب رفتاری؛ درک حق مالکیت؛ احترام به رفتارهای دیگران و در موقعیتهای متفاوت به او آموزش بدهید که تو خودت مسوول رفتار خودت هستی.
وقتی دختر شما سر شما جیغ میکشد صبر کنید تا کمی آرام شود بعد به او بگویید که جیغ کشیدن رفتار خوبی نیست؛ تو میتوانی عصبانی باشی و در مورد عصبانیتت با من صحبت کنی؛ اما جیغ کشیدن دیگران را آزار میدهد و ادامه دادن آن توسط تو باعث میشود که من محدودیت اعمال کنم.
بخشی از پرورش کودک تحمل کردن مقاومت او در برابر مرزهایی است که در برایش در نظر گرفتهاید. کودک اراده و قاطعیت شما را آزمایش میکند و شما نیز در برابر این آزمایش باید مقتدرانه عمل کنید و خیلی زود از موضع خود پایین نیایید و به یاد داشته باشید که در عین حال همیشه فرزندتان را از عشق مطمئن کنید