محققان فرضیهای را مطرح میکردند که کاهش ضربان قلب، فشار خون و تعداد تنفس، سه علامتی که مدتها بهعنوان رفلکس بزولد-جاریش شناخته میشود، میتواند در غش کردن نقش داشته باشد. اکنون عصبشناسان مسیر عصبی بین قلب و مغز را مشخصکردهاند که باعث ایجاد رفلکس میشود و میتواند باعث غش کردن موشها شود.
این یافتهها ثابت میکند که رفلکس مورد بحث وجود دارد و میتواند روزی روزنهای برای درمان غش کردن در انسان باشد.
به گزارش یورو نیوز، محققان یک مسیر عصبی را کشف کردهاند که شامل گروهی از نورونهای حسی است که قبلا کشف نشده بود، این نورونها قلب را به ساقه مغز متصل میکند.
این مطالعه روز گذشته در مجله نیچر منتشر شد که نشان میدهد فعال کردن این نورونها باعث میشود موشها تقریبا بلافاصله بیحرکت شوند و در عین حال علائمی مانند گشاد شدن سریع مردمک چشم و چرخش چشم مشاهده شود. اینها علائمی است که حین غش کردن در انسان نیز بروز پیدا میکند.
نویسندگان این مطالعه میگویند که این مسیر عصبی، کلید درک غش کردن، فراتر از مشاهدات طولانی مدت ناشی از کاهش جریان خون در مغز است.
وینیت آگوستین، یکی از نویسندگان این مطالعه و عصبشناس در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «کاهش جریان خون در غش کردن حقیقت دارد اما در عین حال مدارهای اختصاصی در مغز این موضوع را دستکاری میکند.»
کالیانام شیوکومار، متخصص قلب در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «مطالعه این مسیرها میتواند الهام بخش رویکردهای درمانی جدیدی برای علت سنکوپ قلبی باشد.»
سازوکارهایی که چگونگی و چرایی غش کردن افراد را کنترل میکند، مدتهاست که دانشمندان را متحیر کرده است تا حدی به این دلیل که محققان تمایل دارند بر روی مطالعه قلب یا مغز بهطور جداگانه تمرکز کنند. اما نویسندگان این مطالعه ابزارهای جدیدی را برای نشان دادن نحوه تعامل این دو سیستم توسعه دادهاند.
این گروه تحقیقاتی با استفاده از تجزیه و تحلیل توالی آرانای (RNA) تک سلولی گانگلیون گره، ناحیهای در عصب واگ (که مغز را به چندین اندام از جمله قلب متصل میکند) گروهی از نورونهای حسی را شناسایی کردند که نوعی گیرنده درگیر در انقباض ماهیچههای کوچک درون رگهای خونی هستند و باعث انقباض آنها میشوند.
این نورونها که NPY2R VSN نامیده میشوند از شاخههای دیگر عصب واگ که به ریهها یا روده متصل میشوند متمایز هستند. آنها در عوض شاخههایی را در قسمتهای تحتانی و عضلانی قلب و بطنها تشکیل میدهند و به ناحیه مشخصی در ساقه مغز بهنام ناحیه پسترما متصل میشوند.
دانشمندان با استفاده از یک تکنیک جدید که ترکیبی از تصویربرداری اولتراسوند با وضوح بالا با اپتوژنتیک است و همزمان با نظارت بر ضربان قلب، فشار خون، تنفس و حرکات چشم، نورونهای کشف شده را در موشها تحریک کردند.
آگوستین میگوید: «این اقدام قبلا ممکن نبود زیرا شما باید هویت این نورونها را کشف میکردید.»
وقتی این نورونها تحریک شدند، موشهایی که آزادانه حرکت میکردند در عرض چند ثانیه بیهوش شدند. موشها حین غش علائم مشابهی با انسان در حین سنکوپ را نشان دادند که از جمله آنها گشاد شدن سریع مردمک چشم و چرخش چشمها و همچنین کاهش ضربان قلب، فشار خوب، ضربان تنفس و جریان خون به مغز بود.
یکی از افراد دخیل در این تحقیق میگوید: «غش کردن در انسان معمولا با بهبودی سریع همراه است. نورونهای مغز بسیار شبیه به کودکان به شدت لوس هستند. آنها به اکسیژن و شکر نیاز دارند و همان لحظه هم نیاز دارند. اگر آنها را از اکسیژن یا گلوکز خالی کنید فعالیت آنها کند میشود.
این سلولهای عصبی پس از دو تا پنج دقیقه بدون اکسیژن شروع به مردن میکنند اما غش کردن معمولا تنها ۲۰ تا ۴۰ ثانیه طول میکشد. اگر دوباره اکسیژن اضافه شود، آنها به سادگی کار خود را از سر میگیرند و این کار را به همان سرعت انجام میدهند.»
برای درک بهتر آنچه در مغز حین سنکوپ رخ میدهد محققان با استفاده از الکترود فعالیت هزاران نورون از مناطق مختلف مغز را در موشها ثبت کردند. آنها دریافتند که فعالیت در تمام نواحی مغز به جز یک ناحیه خاص در هیپوتالاموس بهنام «پیویاس» کاهش مییابد.
هنگامی که محققان فعالیت «پیویاس» را مهار کردند موشها دورههای غش طولانیتری را تجربه کردند در حالی که تحریک آن باعث شد حیوانات از حالت غش درآیند و بار دیگر شروع به حرکت کنند. این تیم تحقیقاتی پیشنهاد میکند که یک شبکه هماهنگ که شامل نورونهای شناسایی شده و «پیویاس» است غش کردن و بهبود سریع پس از آن را تنظیم میکند.