همهمان دوست داریم دوستداشته شویم اما نمیتوانیم همه را همیشه راضی نگه داریم. با وجود این، گاهی در لحظه رفتارهایی را نشان میدهیم که منجر میشود دیگران عمیقا از ما بدشان بیاید.
به گزارش راهنماتو، میتوان با آگاهی از این رفتارها به راحتی از آنها پرهیز کرد. با ما همراه باشید تا ۷ اشتباهی را که در لحظه از عیار دوستداشتنیبودنتان میکاهد، با شما درمیان بگذاریم.
گپزدن بهترین روش برای پیوند برقرار کردن با دیگران است اما گفتوگو جاده دوطرفه است. گاهی ممکن است داستانی طولانی برای گفتن داشته باشید و این ایرادی ندارد.
اما حواستان به زبان بدن طرف مقابل باشد تا ببینید که آیا حوصله داستان شما را دارد یا نه. اگر نه، جزئیات غیرضروری را کوتاه کنید و مستقیم بروید سر اصل مطلب.
مردم معمولا دوست دارند که نظرشان پرسیده شود، پس میتوانید در مورد مضامینی که در داستانتان مطرح شده نظر آنها را بخواهید و دوباره آنها را درگیر داستانتان کنید.
اما اگر دیدید آنها هیچ میلی به شنیدن این داستان یا پاسخ دادن به پرسش شما ندارند، داستانتان را کوتاه کنید و متکلموحده نباشید.
طبیعی است که دوستان صمیمی و اعضای خانواده خیلی بیشتر از سایرین به موضوعات مورد علاقه شما علاقه نشان دهند، با اینحال مراقب باشید که حتی در بین این جمع هم زیادهروی نکنید.
پیشآمده که در میان مکالمه یک نفر دیگر اشتیاق زیادی به بیان حرفی که در سرتان هست نشان دهید؟ زبان بدنتان طوری است که میخواهید فوران کنید...یا حتی وسط حرف طرف مقابل میپرید ...دلیلش آن است که میترسید حرفی که به نظرتان گفتنش خیلی مهم است از ذهنتان بپرد و فراموش کنید.
شاید جالب باشد بدانید که اشکالی ندارد اگر حرفتان را فراموش کنید. فراموش کردن خیلی بهتر از حضور نداشتن در لحظه حال و عدم تمرکز در زمانی است که فرد دیگر مشغول حرف زدن است.
حتی اگر چیزی که میخواستید بگویید را فراموش کنید، ممکن است به واسطه خوب گوش دادن به حرفهای طرف مقابل چیزی را به خاطر بیاورید که از حرف قبلی خودتان بهتر است و میتواند جریان گفتوگو را تقویت کند.
اگر این اتفاق زیاد میفتد و شما واقعا داستانتان را فراموش میکنید (به دلیل نقص توجه یا بیشفعالی!) میتوانید خیلی سریع یادداشتبرداری کنید.
ممکن است این کار برای برخی عجیب باشد اما حداقل به شما کمک میکند روی حرف طرف مقابل متمرکز شوید و به آنها حس شنیده و دیده شدن بدهید.
این کار برای برقراری پیوند ضروری است و باعث میشود دیگران خیلی شما را دوست داشته باشند.
عالی است که بخواهید موفقیتها و پیروزیهایتان را با دیگران به اشتراک بگذارید. اما اگر گفتوگو فقط درباره اینکه شما چقدر خوب و موفقاید باشد، احتمال اینکه دیگران دوستتان نداشته باشند افزایش پیدا میکند.
درواقع اینکه فردی مدام از عالیبودن خودش حرف به میان میآورد دچار نوعی حس ناامنی است که در غالب غرور آن را نشان میدهد. این کار به رفع حس ناامنیتان کمکی نمیکند و به نفعتان نیست!
البته اینکه مخاطبتان چه کسی باشد هم مهم است. اگر مخاطب شما مادر یا دوستی صمیمی است میتوانید با اطمینان درباره موفقیتهای غرورآفرینتان صحبت کنید. اما اگر کسی غیر از چنین افرادی است باید تعادل را نگه دارید.
یکی از سریعترین راهها برای آنکه افراد دوستتان نداشته باشند شیوه رفتاری است که به آنها حس دوستداشتهنشدن میدهد. این اتفاق میتواند حتی در صورتیکه درست نباشد رخ دهد.
شاید با خودتان فکر میکنید چرا اگر میخواهیم دوست داشته شوم چنین رفتاری میکنم؟ این دوستنداشتنهای دوطرفه معمولا ناشی از شکهای دوطرفه است و تصادفی اتفاق میفتد.
احتمالا شخص الف نگاهی عجیب میکند یا نظری عجیب میدهد یا لااقل شخص ب اینطور تفسیر میکند. بعد شخص ب این رفتار را مشاهده میکند و برای محافظت از خودش سرد رفتار میکند.
شخص الف هم این سردی را متوجه میشود و سردی متقابلی را از خودش نشان میدهد. این چرخه به حیات خود ادامه میدهد.
چطور میتوانید از چنین چیزی پرهیز کنید؟ ساده است. با هر کسی که میخواهید دوستتان داشته باشد گرم و صمیمی رفتار کنید. حتی اگر از سمت آنها سردی احساس کردید باز هم به گرمی رفتار کنید. چون احتمالش هست که شما فقط دچار سوء تفاهم شده باشید.
حتی اگر اشتباه کنید و آن شخص عمدا با شما سرد برخورد کرده باشد یادتان باشد که تا ابد نمیتوان فردی گرم، با لبخند همیشگی که دیگران برایش مهم هستند، را دوست نداشت. اما فرد سرد و بیاعتنا و بیعلاقه را راحت میتوان کنار گذاشت.
اگر شخصی نظر شما را پرسید آنوقت آزادید که نظرتان را هر طور صلاح میدانید بیان کنید. اما اگر پیوسته دارید به دیگران تجویز میکنید که چه کار باید بکنند و از کلمات باید و نباید استفاده میکنید، این کار از شما شخصی مغرور و متکبر میسازد که نمیتوان دوستش داشت.
شاید زمانی باشد که ایدهای دارید که برای دیگران میتواند مفید باشد. اگر چنین باشد باید این ایده را در قالب واژگان مهربانانه که ناشی از محبت شماست ابراز کنید.
بنابراین به جای اینکه بگویید: «باید بیشتر بیرون بری که کمتر احساس افسردگی کنی!»، بگویید: «شاید اگر با من بیای نمایشگاه هنری حالت بهتر بشه!» پیشنهاد دادن خیلی کارسازتر از دستور دادن است.
بدتر از دستور دادن به آدمها در زمینه باید و نبایدها، آن است که به آنها بگویید چگونه فکر کنند. اغلب آدمها باورهایشان را در حصار سینههایشان مخفی میکنند و اگر شما آنها را قضاوت یا از آنها انتقاد کنید، این باورها را تنگتر به حصار سینه میفشارند.
وقتی از باورهای آدمها انتقاد میکنید مثل آن است که به آنها میگویید آدم بدی هستند یا آنها را تحقیر میکنید.
بین گفتوگوی سالم و غلط پنداری باورهای آدمها که باعث میشود با شما بیگانه شوند فرق بگذارید. این کار باعث نمیشود که آنها به باورهای شما گرایش پیدا کنند، درعوض آنها را منزجر میکند.
اگر واقعا میخواهید باور جایگزینی را مطرح کنید میتوانید در قالب واژگان مهربانانه بگویید. پس خشن نگویید: «باورهای شما درباره خدا، آتلانتیس، بیگانگان یا سیاست یا هر موضوع بحثبرانگیز دیگری غلط است»، بلکه:
به حرفهای آنها گوش دهید
سعی کنید حقیقتا دیدگاه آنها را بررسی کنید
بعد باور خودتان را مطرح کنید
بدون آنکه بیان کنید دیدگاه یا فکر شما به دیدگاه و باور آنها برتری دارد
اگر در گفتوگویی عمیق هستید یا وقت باکیفیتی را با دیگران میگذرانید، بعد مدام با نگاه کردن به گوشی مکالمه را قطع میکنید، پس بهترین راه را برای دوستداشتهنشدن انتخاب کردهاید.
مثل هر کار دیگری ممکن است حقیقتا نیاز داشته باشیم گاهی گوشی را نگاه کنیم. اگر چنین است مودبانه عذرخواهی کنید و به طرف مقابل بگویید که چند لحظه دیگر به گفتوگو بر میگردید.
اما اگر وسط یک دورهمی صمیمانه تصادفی گوشی را چک میکنید باعث میشود طرف مقابل حس کنید برایتان مهم نیست و ارزشی برایش قائل نیستید.
نکته اصلی برای اینکه دیگران را ترغیب کنید دوستتان داشته باشند آن است که به آنها حس شنیدهشدن، ارزشمند بودن و دیدهشدن بدهید.
اگر در جمع به جای تمرکز روی خودتان روی دیگران تمرکز کنید، احتمالا از این تلهها پرهیز میکنید.
این کار مزیت دیگری هم دارد و آن این که شادی شما را افزایش میدهد، دلیلش آن است که دوستداشتنیبودن باعث میشود از تعاملتان با دیگران لذت ببرید.