روزنامه فرهیختگان نوشت: بعد از اعلام خبر احراز صلاحیتهای کاندیداهای مجلس شورای اسلامی از سوی هیات نظارت بر انتخابات دوازدهمین دوره مجلس، فضای سیاسی کشور وارد فاز سیاسی تازهای شد تا میتینگها و گعدههای انتخاباتی همه جریانهای سیاسی جدیتر از قبل برگزار شود تا همگی وارد روزهای هماندیشی و درنهایت لیستنویسی شوند.
از طرفی مجلس یازدهم نیز چهرههای تازه و جوانی را به چشم دید که توانستند خودشان را از طریق شبکههای اجتماعی به مردم بشناسانند و از این فضا در مسیر اهدافشان استفاده کنند. در این میان جلال رشیدیکوچی، نماینده مردم مرودشت از جمله همین چهرهها بود.
او که بعد از رای به عدم موافقت با طرح موسوم به صیانت میان مردم مشهور شد بعد از آن با اظهارنظرهایی درباره خودرو و حتی برخی جریانهای سیاسی چهرهای جنجالی از خودش نشان داد.
رشیدی در گفتوگو با «فرهیختگان» مدعی شد برخی چهرههای سیاسی پیشنهاد کاندیداتوری وی از تهران را نیز مطرح کردهاند اما او همچنان ترجیح میدهد از شهر خودش وارد مجلس شود. یک روز بعد از اعلام احراز صلاحیتها با این نماینده گفتوگو کردیم تا درباره اظهارنظرهایش در مجلس قبلی و پیشبینی ترکیب مجلس بعد از او بپرسیم.
من بارها راجع به این موضوع صحبت کردهام و صحبت خواهم کرد. یعنی آنقدر صحبت میکنم تا نتیجه بگیریم. اصولا یکی از کارهایی که نمایندگان باید انجام دهند، همین پیگیریهای مطالبات و دغدغههای مردم است.
یکی از روشهای پیگیری هم صحبت کردن راجعبه نقاط ضعف و قوت تصمیماتی است که گرفته میشود. ضمن اینکه در حوزه اختیارات قانونی که در اختیارات نماینده هم است، ما اقدامات لازم را انجام دادیم و انجام میدهیم.
شما بهعنوان فردی که در این کشور زندگی میکنید، از هر کسی، دوست، آشنا، همسایه، همکار، بپرسید، میبینید که متاسفانه فیلترینگ جواب نداده و ما فقط مردم را مجبور کردهایم که به سمت خرید فیلترشکن بروند. این داستان خیلی برای کشور تبعات دارد.
چه در حوزه اقتصاد، چه در حوزه امنیت روانی جامعه، چه در حوزه آسیبی که به اعتماد عمومی مردم وارد میشود، چه در حوزه امنیت اجتماعی و چه در حوزههای سیاسی، همه اینها مشکلاتی هست که به خاطر فیلترینگ برای کشور به وجود میآید. اما یک عده نمیخواهند این را قبول کنند.
بله، من مثال میزنم. من برای آغاز مهر به مدرسهای دعوت شدم و صحبت کردم. من آنجا از دانشآموزانی که نشسته بودند، سوال پرسیدم که کدامتان فیلترشکن دارید و جالب است که اکثر آنها فیلترشکن داشتند.
فکر میکنم متوسطه اول بودند. جالب اینجاست؛ اکثرا پلیاستیشن بازی میکنند، خیلی از این بازیها و خیلی از این اکانتهایی که در پلیاستیشن ساخته میشود، فیلترشکن میخواهد. پدر و مادرهایشان هم از فیلترشکن استفاده میکنند. اقوامشان هم همینطور.
من قبلا صحبت کردم، گفتم این موضوع فیلترشکن گردش مالیای را در کشور به وجود آورده است که بسیار سنگین است. بعضیها از همان افرادی که نمیخواهند بپذیرند، به ما حمله کردند که آقا این گردش مالی که میگویید دقیق نیست. چند روز پیش یک فیلترشکنفروش را در قم رصد کرده بودند.
حدود 46 میلیارد تومان از این راه کسب درآمد داشت. تازه این یک نمونهاش بود. این در بعد اقتصادی صدق میکند. آیا فیلترینگ جواب داده است؟ یعنی مردم ما دیگر از شبکهای به نام اینستاگرام استفاده نمیکنند؟ این دیگر عدد و رقم است.
عزیزان میگویند آن موقع 50درصد از ترافیک کشور برای اینستاگرام بوده و الان دیگر نیست. الان هم هست اما چون دیگر فیلترشکن استفاده میشود و آیپی آن فیک است اینطور بهنظر میرسد. هنوز هم همانطور است. حتی من میگویم بیشتر هم شده است.
این سوال را من هم دارم. واقعا ما میدانیم که این داستان فیلتر کردن نباید یک روش دائمی باشد. در برخی مواقع، شرایط مملکت ما بهگونهای است که لازم میشود در یک برهه خاص فیلتر کنیم، همه هم این را میپذیرند. مانند اتفاقات سال گذشته. رئیسجمهور آمد و گفت تا فضا آرام شود، ما فیلتر میکنیم.
اینستاگرام و واتساپ را میبندیم. گفتند فضا که آرام شد رفع فیلتر میکنیم. اگر فضا آرام شده که به نظر آرام میآید، پس چرا رفع فیلتر نشد؟ این تضادی که در بیان هست، باعث عدم اعتماد در جامعه میشود. بله، مردم ما پذیرفتند که در شرایط بحرانی و شرایط خاص، اینستاگرام فیلتر باشد.
وقتی که شرایط پایدار شد چرا ادامه دادید؟ این باعث میشود دفعه بعدی اگر حرفی زدید، مردم اعتماد نکنند. دوم اینکه در قصه فیلترینگ ما به قانون اساسی استناد میکنیم. فکر کنم اصل 79 قانون اساسی باشد، آنجا بحث درمورد حکومت نظامی است.
«برقراری حکومت نظامی ممنوع است. در حالت جنگ و اضطراری نظیر آن، دولت حق دارد با تصویب مجلس شورای اسلامی موقتا محدودیتهای ضروری را برقرار سازد. ولی مدت آن به هر حال نمیتواند بیش از 30 روز باشد. در صورتی که ضرورت همچنان باقی باشد، دولت موظف است مجدد از مجلس کسب مجوز کند.» اصل 79 میگوید در جمهوری اسلامی اصلا حکومت نظامی نداریم.
بعد در ادامه میگوید در شرایط جنگ و اضطرار، مانند اتفاقات پارسال، محدودیت ضروری در شرایط اضطرار و موقعیت مشابه یعنی چی؟ موقتا محدودیت اعمال کند. موقتا فضای مجازی یا اینترنت را دولت میتواند با تصویب مجلس ببندد. اگر بیشتر از 30 روز شد، بههرحال باید مجدد از مجلس مصوبه بگیرند.
این قانون اساسی ماست. سوال من این است که آیا شرایط پارسال شرایط اضطرار بود یا نه؟ بله. دولت براساس همین موضوع فیلتر کرد. رئیسجمهور صحبت کرد که تا شرایط عادی شود، میخواهیم این بسترها را ببندیم. الان شرایط تمام شده یا نه؟ تمام شده. اصلا احتیاجی به تفسیر ندارد. خیلی واضح است.
بله، غیرقانونی است. یعنی دولت باید از مجلس اجازه بگیرد.
ما اجازه نداریم که تراوشات ذهنی خودمان را در قانون دخیل کنیم. قانون مشخص است. برخی از دوستان میگویند که این تصویب شورای عالی امنیت ملی بوده، آنجا باید تصمیمگیری شود. شورای عالی امنیت ملی هم فراقوهای است. باز من همین را استناد میدهم.
اگر شورای عالی امنیت ملی فراقوهای است، باز ذیل همین قانون اساسی ما شکل گرفته و باید آن هم استناد به قانون اساسی داشته باشد. قانون اساسی ما قانون مادر است. یعنی باقی قوانین زیرمجموعه قانون اساسی میشوند.
من سوالم این است؛ آیا بنده بهعنوان نماینده مجلس میتوانم در حوزه قانون اساسی سوال بپرسم؟ بله. میتوانم تذکر بدهم؟ بله، در مجلس چیزی داریم بهعنوان تذکر قانون اساسی. ما این تذکر را میدهیم که آقای دولت شما در حالت اضطرار فیلتر کردید، درست بود. مردم هم پذیرفتند. خودتان گفتید که وقتی شرایط آرام شد به حالت قبل برمیگردانید. چرا این کار را انجام ندادید؟
بله، ما تذکر دادیم و داریم پیگیری میکنیم. البته ما میتوانیم از شخص رئیسجمهور و وزیر ارتباطات در این رابطه سوال کنیم. چون حالا این اتفاق زیرمجموعه وزارت ارتباطات است. اما وزیر ارتباطات در رابطه با فیلترینگ فقط مجری است. این سوال اساسی برای مردم است.
بعد شما فیلتر کردید، قبل از فیلترینگ هم من اگر یک تعداد استوری میگذاشتم، 12 هزار نفر میدیدند. الان که فیلترینگ کردید هم همان تعداد است. این نشان میدهد که با وجود فیلترینگ باز مسیر همان است. این را قبول ندارید؟ اشکال ندارد به قبل باز میگردیم.
ما فیسبوک را فیلتر کردیم، توییتر را فیلتر کردیم، ویچت را فیلتر کردیم، وایبر را فیلتر کردیم، تلگرام را فیلتر کردیم. تا میرسیم به اینستاگرام و واتساپ. آیا با فیلتر کردن آنها نتیجه مطلوبمان حاصل شد؟ آنهایی که میگویند بله نتیجه حاصل شده، متوجه نیستند. اگر فهم درستی داشتند که پارسال آن اتفاقات در عرصه فضای مجازی رخ نمیداد.
پس نباید اتفاقات سال 98 و 88 میافتاد دیگر! پس این فیلتر کردن به این شیوه نشان میدهد که فقط تولید نارضایتی میکند.
اول اینکه صیانت در مجلس هیچوقت تصویب نشد. طرح صیانتی که آقایان دنبال میکردند در مجلس تصویب نشد. این فیلترینگی که اتفاق افتاد، خروجی طرح صیانت نبود. خروجی اتفاقات پارسال بود. اگر آن اتفاقات نمیافتاد، قاعدتا بهانهای هم برای فیلتر کردن نبود.
البته اگر بخواهند، بهانه را پیدا میکنند ولی قاطعانه به شما میگویم که فیلترینگ به هیچ عنوان تصمیم مجلس نبوده و اصلا مجلس در این مورد طرف مشورت قرار نگرفت. هرچند که باید طرف مشورت قرار میگرفت و قانون میگوید با مصوب مجلس باید دست به این اقدام زده میشد.
این در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ شده و آنجا رئیسجمهور هم بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور، حضور دارد. الان هم اگر تصمیمی در جهت رفع فیلتر گرفته شود، باید همانجا صورت گیرد. تلاش میکنیم که بگوییم فیلتر کردن به این شیوه، کار درستی نیست و نتیجه مطلوبی را به دنبال ندارد.
حتی شما امنیتی هم بخواهید نگاه کنید، این شیوه راهگشا نیست. کشورهای پیرامونی ما برایشان بعضا مشکلاتی پیش آمد، بهطور مثال ترکیه. در ترکیه زلزله آمد و عدهای در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، تلاش میکردند که فضا را آلوده کنند. ترکیه موقتا توییتر را فیلتر کرد. اما بهطور موقت تا فضا آرام شد.
الان هم برخی آقایان مدعی هستند و میگویند در آمریکا هم این اتفاقات وجود دارد. واقعا کشورهای دیگر اینطور فیلتر نمیکنند. برخی گفتند که شبکه تیکتاک در آمریکا فیلتر است. چقدر آقایان طرفدار فیلتر، این را چماق کردند و کوبیدند بر سر بقیه. اما تیکتاک در آمریکا برای همه فیلتر نیست.
ما باید بستر فضای مجازی و اینترنت آمریکا را بررسی کنیم. بعد ببینیم تیکتاک در چه بستری آنجا فیلتر شده است. آیا برای همه مردم است؟ خیر. آیا برای تمام اینترنت است؟ خیر. جاهایی که وایفای استفاده میکنند، بعضا فیلتر است.
آنجا پنج ساعت در رابطه با این فیلتر کردن بحث کردند. شما بگذارید اینجا هم موافق و مخالف شکل بگیرند و حرفشان را بزنند که البته امیدوارم این اتفاقات رقم بخورد.
من این را مستند ندیدم. نه تایید میکنم و نه رد میکنم. وزیر ارتباطات هم گفته بود این باید مشخص شود. اما یک نکته را باید بگویم. وقتی اینترنتت شما فیلتر باشد، برای استفاده از شبکههای اجتماعی، فیلترشکن نصب میکنید. این فیلترشکنی که شما نصب میکنید، مصرف دیتای شما را دوبرابر میکند.
دیتا را دولت میفروشد. وقتی شما برای دانلود یک فایل دو برابر پول اینترنت بیشتری بدهید، قاعدتا پول بیشتری به مخابرات و وزارت ارتباطات میدهید. من نمیگویم آنها لزوما با این نیت این کار را کردند. این تصمیم ناخواسته یک فضای مبهمی را به وجود آورده که شما لاجرم مجبور میشوید این کار را انجام دهید.
من برای شما مثال بزنم. من گفتم به نظر میرسد گردش مالی فیلترینگ در کشور ما 40 هزار میلیارد تومان در سال باشد. من این را حساب کردم. یک نظرسنجی در صفحه خودم گذاشتم و پرسیدم مردمی که دارید در اینستاگرام با فیلترشکن کار میکنید، چقدر پول اینترنت دادید؟
در آن زمان تقریبا 30 هزار نفر شرکت کرده بودند. حداقل این مبلغ 100 هزار تومان بود. این را لازم نیست من بگویم، همه این را تجربه میکنیم. اگر کسی نمیخواهد این را قبول کند، یا در این فضای جامعه نیست یا خودش را به نفهمی زدهاست.
30 هزار نفر آنجا شرکت کردند و از آنها تقریبا 20 هزار نفرشان فیلترشکن را میخریدند. 10 هزار نفرشان گفته بودند رایگان استفاده میکنند. 20 هزار نفر که حداقل صد هزارتومان پرداخت میکنند را شما حساب کنید چقدر میشود. این را در یک جمعیت بالاتری تناسب میبندیم. آمارها نسبت گرفتن نظرسنجیها در یک جامعه آماری است. ما این را در نمودار بردیم. دیدیم از آن جمعیتی که در فضای مجازی ایران فعالیت میکنند، حداقل 20 میلیون نفر فیلترشکن میخرند.
20 میلیون را ضرب در حداقل 100 هزارتومان در ماه کنیم، میشود دو هزار میلیارد در ماه. اگر در سال بخواهیم حساب کنیم، میشود 24 هزارمیلیارد. اگر فیلترشکن استفاده کنید، مصرف دیتایتان دوبرابر میشود، یعنی دوبرابر هزینه اینترنت میدهید. آن هم حداقل 20 هزار میلیارد در نظر بگیریم، میشود 44 هزار میلیارد در سال.
حداقل این عدد میشود. چرا داریم این کار را میکنیم؟ واقعیتها را من کنار همدیگر گذاشتم. چرا آقایان حمله میکنند که این سیاهنمایی است. من سیاهنمایی نمیکنم. من روزگار سیاهی که بر سر مردم آمده را به آنهایی که نمیخواهند بفهمند، مستند نشان میدهم.
ببینید ما نمیتوانیم ذائقه مردم را با زور و فشار تغییر دهیم. من در شبکههای اجتماعی داخلی هم عضو هستم اما وقتی میبینم که عمده مخاطب من در اینستاگرام با من ارتباط میگیرند، از لحاظ ذهنی، عقلی، اجتماعی و هر چیزی که شما فکر میکنید، من به آن سمتی میروم که مخاطب بیشتری دارد.
هرکسی که بخواهد سبک زندگی خودش را تبلیغ کند همین کار را انجام میدهد. چرا به سمت شبکههای اجتماعی داخلی نمیروند؟ این اعداد و ارقامی که نشان میدهند را من واقعا نمیدانم. مثلا اینکه 50 میلیون کاربر در شبکههای اجتماعی داخلی داریم یا نداریم را من واقعا نمیدانم.
ولی چرا عموم مردم اعتماد ندارد؟ چون به رفتارهای گذشته ما باز میگردد. حتما شما یادتان میآید در سالهای 88 شرکتی به نام رایتل آمد و گفتند ما میخواهیم تماس تصویری داشته باشیم. آقایان خدمت مراجع رفتند و به دروغ گفتند وامصیبتا که اسلام به خطر افتاد، مراجع چه نشستهاید که اینها میخواهند فساد و فحشا را در کشور نهادینه کنند.
چه کسانی رفتند خدمت مراجع و این حرفها را زدند و بعد مراجع حکم به حرام بودن دادند؟ پس چرا الان تماس تصویری ایرانسل و همراه اول دارد فعال میشود؟ چه چیزی باعث شده که حرمت آن برداشته شود؟ اینکه از لحاظ فنی همان است. میخواهیم بگوییم آقایانی که این تصمیم را میگیرید، امروز جوان ما آگاه شده.
سوال آنها را دارم میپرسم، چه اتفاقی افتاد که سال 89 تماس تصویری و اماماس رایتل حرام اعلام شد و یک شرکت جوان دانشبنیان بسته شد اما امروز همراه اول و ایرانسل این اجازه را دارند که تماس تصویری داشته باشند؟ میدانید تبعات آن تصمیم چه بود؟
تبعات آن تصمیم این بود که مردم برای اینکه برای همدیگر عکس بفرستند و تماس تصویری بگیرند، رفتند تلگرام. من نمیدانم اما شاید آن موقع این ممنوع نشده بود، مردم تا این اندازه در شبکههای اجتماعی خارجی فعال نمیشدند. بیاعتمادی حالا بیشتر شده است.
الان اگر همراه اول تماس تصویری بگذارد، چه استقبالی از آن میشود؟ چرا استقبال نمیشود؟ برای اینکه آن اعتماد از بین رفته. در ذهن مخاطب و مردم با توجه به محدودیتهای نادرستی که ایجاد کردیم، بیاعتمادی به وجود آوردیم.
آن موقعها کفنپوش شدند، باعث شدند که الان مردم اعتماد نکنند. امروز فیلترشکن میخریم و میرویم در واتساپ تماس میگیریم، امنیت بیشتری دارد. همین قصه سر آیفونها هم در حال پیاده شدن است.
من یک نامه به آقای رئیسجمهور نوشتم، یکی از بندهایش همین بود. یک تصمیم درستی گرفته شد به نام رجیستری گوشی تلفن همراه. باعث شد قاچاق از بین برود. مردم هم پذیرفتند و گفتند اگر قرار است ما از گوشی استفاده کنیم، مالیاتش را میدهیم ولی قانونی استفاده میکنیم.
الان با ممنوعیت آیفون دوباره قاچاق اتفاق افتاده است. رجیستری که یک قانون خوب بود و همه مردم پذیرفته بودند، حتی قاچاقچیها هم پذیرفتند. باعث شده بود درآمدشان قانونی باشد، قاچاقچی را با قانون تبدیل به واردکننده کردیم. الان دوباره داریم همین قانون خوب را از بین میبریم.
من کاری به آیفون هم ندارم، بهزودی مطمئن باشید جوانان نخبه این کشور، راهکارهایی را ابداع خواهند کرد که گوشیهای سامسونگ هم نیاز به رجیستری نداشته باشند. گوشیهای شیائومی هم همینطور. جامعه مسیر خودش را میرود. دولت یا همان قوه مجریه این موارد را ممنوع میکند.
کدام دولتی درآمدش را صفر و تبدیل به هزینه میکند؟ یعنی درآمدی که از واردات گوشی آیفون داشته را صفر کرده و الان برای مبارزه با قاچاق آیفون هزینه میکند. بعد هم میگویند چون آیفون ارز بری دارد، ما آن را ممنوع میکنیم!
من این را باید توضیح دهم. ما در قصه واردات خودرو دو مبحث داریم، یک تصویب قانون و دو اجرای قانون. تصویب قانون برعهده مجلس است. اجرای قانون برعهده دولت است و نظارت بر اجرا برعهده قوه قضائیه است. پس ما در مجلس کاری که کردیم این بود که واردات خودرو را چه نو و چه کارکرده به قانون تبدیل کردیم.
یعنی دیگر دولتها نمیتوانند در حوزه واردات خودرو رفتارهای سلیقهای داشته باشند. ملزم به اجرای قانون شدهاند. اما قانون آییننامه یا اجرای آن را برعهده دولت گذاشته است. اما اینکه ما امروز مشکلی در واردات خودرو داریم، برمیگردد به حوزه اجرا، یعنی وزیر قبل سنگاندازی کرده، وزیر فعلی در حال کمک دادن است، بانک مرکزی مشکلات خودش را دارد.
تعرفههای سرسامآوری که دولت یعنی قوه مجریه روی واردات بسته؛ ماشین 700 میلیون تومانی یعنی 14 هزار دلاری را در شورای رقابت که فراقوهای است، و سازمان حمایت از مصرفکننده که زیرمجموعه وزارت صمت است، 30 یا 40 هزار دلار کردند و زیر یک میلیارد به مردم نمیفروشند. همین دولت نمیفروشد.
ما در حوزه نظارت در این داستان ورود کردیم و داریم پیگیری میکنیم. بنده از وزیر محترم صمت در مجلس در این باره سوال پرسیدم. من میتوانم بهعنوان نماینده مجلس سوال بپرسم، تذکر دهم، استیضاح کنم و شکایت به قوه قضائیه داشته باشم.
ما از وزیر سوال پرسیدیم که چرا سازمان حمایت از مصرفکننده به نوعی سازمان علیه مصرفکننده تبدیل شده است؟ حتی ما آن 90 درصد تعرفه دولت که افزایش داده شد را قبول داریم. اما ماشینهایی که الان میآید، 190 درصد عوارض گرفته میشود.
من هیچوقت اسمی از خودروی اقتصادی نیاوردم و این دولت بود که میگفت این خودروها خودروهای اقتصادی هستند. ارزانترین خودروهایی که در بازار جهانی در حال تولید است، زیر هشت هزار دلار نیست. البته الکیترین که هشت هزار دلار است یک سر و گردن از خودروهای داخلی بهتر است!
هشت هزار دلار به پول امروز ما میشود 400 میلیون تومان. وقتی همین دولتی که میگوید میخواهد خودروی اقتصادی بیاورد، هشت هزار دلار را 100 درصد عوارض به ببندد، نهایتا بشود یک میلیارد تومان، دیگر چرا باید به آن خودرو اقتصادی بگوید؟ نامش دیگر خودروی اقتصادی نیست.
وقتی همین دولت، خودروی 10 هزار دلاری را 30 هزار دلار میکند، بعد عدهای تقصیر را میاندازند گردن نمایندگان مجلس که گفتند خودروی اقتصادی اما خودروی لوکس وارد شده است. اصلا خودرو 10 هزاردلاری هیچ جای دنیا لوکس نیست.
اگر 10 هزار دلار لوکس است، پس 200 هزار دلار چیست؟ مثلا الان تویوتا کرولایی که آمده، قیمتش 16 هزار دلار است، میشود یک میلیارد تومان. چطور دو میلیارد و 300 میلیون فروخته میشود؟ این را باید به مردم بگوییم. این کار کار بزرگی است اما باید درست انجام شود تا روی غلتک بیفتد.
ما بین سالهای 87 تا سال 97 که واردات خودرو داشتیم، حداقل 180 یا 200 هزارتا خودرو وارد کشور شد که از این 200 هزارتا تقریبا 10 هزارتایش 60 سیلندر به بالا بود که اصطلاحا به آن خودروی لوکس میگویند. همین 200 هزارتا در 10 سال باعث شد که بازار خودروی ما بسیار باثبات شود و مردم بتوانند با قیمتهای مختلف خودرو بخرند.
دست مجلس نیست. در واقع دست مجلس باز نیست. البته ما صحبتی با دوستان دیگر داشتیم تا ببینیم کدام قوانین را میتوانیم اصلاح کنیم، تا این عوارض کمتر بشود ولی خب وقتی 2 تا 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده بر یک خودرو میگیریم، این دیگر در اختیار مجلس نیست. خیلی جالب است.
خودرویی که میآید ما یک دفعه 9 درصد مالیات ارزش افزوده میگیریم، یک دفعه هم که همه مالیات و عوارض را گرفتیم، با قیمت درب شرکت 9 درصد مالیات میگیریم. یعنی روی یک خودروی 600 میلیونی ما فقط 300 میلیون مالیات میگیریم.
این به جز باقی عوارض است. مالیات بر مصرف سوخت داریم. پنج درصد قیمت خودرو را برای سوختی که بعدا قرار است مصرف کند بهعنوان مالیات میگیریم!
من آدم سیاسی نیستم. اما به نظرم میآید که شما بیشتر به لیست تهران اشاره داشتید. وگرنه در شهرستانها که نمایندگانشان به دنبال قیر، آب، دام، غذای دام و طیور و کارهای عمرانی هستند. من چیزی که در لیست این دوره مجلس که قالیباف هم سر لیست بودند دیدم این بود که خیلیها در لیست تهران، علیه آقای قالیباف موضعگیریهای عجیب و تندی داشتند.
بهنظر میرسید در این لیستی که بهعنوان شورای شانا بود اختلاف نظرهای زیادی داشتند و فکر میکنم این دوره مجلس آن جریان تندرو را از لیستشان کنار بگذارند. به نفعشان است. به نفع مملکت است که اینها نباشند. من خطر این جریان را میبینم.
آدمهای خوب زیاد دارند اما آنهایی که به این آدمهای خوب خطدهی میکنند، تنها چیزی که برایشان مهم نیست، منافع مردم است. تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد رضایتمندی مردم است. تنها چیزی که برایشان مهم نیست، بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمیت است.
اینکه چه چیزی برایشان اهمیت دارد را نمیدانم اما به جز آن بنده خدایی که در تلویزیون گفت مملکت مال ماست و هر کسی نمیخواهد برود، اینها هم تفکرشان همین است. این جریان که من بهزودی راجع بهشان بیشتر صحبت خواهم کرد و اسم هم خواهم آورد، تضادی که در رفتار و عملشان هست، تضادی است که جوانان ما میبینند.
من گفتم چه تایید بشوم و چه نشوم که انشاءالله تایید خواهم شد، تمام تلاشم را میکنم تا کمتر از این جریان وارد مجلس شوند. یک نفرشان هم زیاد است. همه میدانند من چه جریانی را میگویم.
به نظر من این مجلس عملکردش، عملکرد خیلیخوبی بود ولی همین جریان مجلس را بارها به حاشیه برد و آنقدر خوراک برای بیگانه آماده کرد که با آن مجلس را میزنند یا خیلی اتفاقات دیگر. مثلا یکی از همین آقایان روز اول بلند شد و گفت 320 میلیون برای ما واریز کردند.
این در ذهن جوان چه چیزی را ایجاد میکند؟ اینکه نماینده مجلس حقوقش 320 میلیون تومان است. درصورتیکه حقوق من نیست. 20 میلیون تومان حقوق و 300 میلیون تومان هم ودیعه مسکن به او داده بودند تا دفتری را در تهران رهن کند ولی با یک حرف نسنجیده، با یک رفتار نسنجیده اینطور شد.
من نمیگویم به عمد و با این نیت که مردم را دربرابر حاکمیت قرار دهند، این کار را میکنند، مثلا یکی دیگر از آنان جدیدا گفته هرکسی که با صیانت مخالف بود باید ردصلاحیت شود. خیلی حرف بیراهی است. اتفاق افتادنش را نمیدانم، باید جلوتر برویم.
فعلا این مرحله هیات اجرایی بود. اصل کار هیات نظارت و شورای نگهبان است. این جریان تفکرش این است که همهچیز همین است که ما میگوییم و هرکسی که نمیخواهد جمع کند و برود.
بله، شک نکنید. اصل کارشان را بر این گذاشتهاند که مشارکت کم باشد تا خودشان و آدمهای خودشان رای بیاورند.
دقیقا نقطه مقابل حرف مقاممعظمرهبری. اینها با دوقطبیهایی که سعی میکنند در جامعه بسازند میخواهند به هدفشان برسند. در رسانههای مختلفی- که دارند- سعی بر دو قطبیسازی میکنند. از این امر دو هدف دارند؛ اول اینکه آن نیروهایی که با خودشان هستند، قوت قلب بیشتری بگیرند و حتما در انتخابات حضور داشته باشند.
دوم اینکه آحاد مردم بهواسطه رفتار نادرست، ناصواب و تند اینها با صندوقهای رای قهر کنند. من خیلی از این موضوع نگران هستم؛ چراکه اگر مردم مشارکت نکنند این جریان حتما میتواند مجلس را در دست بگیرد و تصویب طرحهایی مانند صیانت کوچکترینش خواهد بود. هشدار جدی میدهم.
در این مجلس قوانینی تصویب شد که سالها موردمطالبه آحاد مردم بود. یک، قانون رتبهبندی معلمان. من اجرایش را کار ندارم. دو، قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار که بحث رشوه و رانت برای مجوز را در کشور بست.
سه، قانون تصویب قیر ریاگانی که در اختیار دهیاریها و شهرها قرار گرفت که یک انقلابی ایجاد شد، یعنی به دولت اجازه داده شد تا معابر روستایی و شهری را آسفالت کند که قبلا این قانون نبود. چهار، قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان. این اتفاق افتاد. قانون تعالی جمعیت که 10 سال روی آن کار میشد در مجلس تصویب شد.
واردات خودرو، ساماندهی صنعت خودرو، چه نو و چه کارکرده در همین مجلس تصویب شد. درخصوص برنامه هفتم چون افق بلندمدتی بود، بهترین کاری که کردیم همسانسازی حقوق بازنشستگان بود که برای دولت تکلیف کردیم طی پنج سال بهصورت پلکانی انجام دهد.
فکر میکنم در کمیسیون تلفیق رای آورد یا بحث خدمت سربازی را در همین مجلس خیلی تقویت کردیم. ما در مجلس باید وظیفه خودمان را انجام دهیم، به ستادکل کاری نداریم. اتفاق خیلیخوبی در سربازی رقم خورد. وقتی آمده بودیم حقوق سربازها 200 هزارتومان بود اما الان به هشتمیلیون هم رسیده است، من مثلا در بحث برنامه هفتم با آن ماده 75 مخالف بودم که اصطلاحا به آن رصد سبک زندگی مردم میگفتند.
سوال من هم این بود که دقیقا قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ یک اصلاحیه برای این کار گذاشتیم و گفتیم باید دو شرط داشته باشد، اول اینکه راجع به رفتار فرهنگ عمومی باشد و دو با حکم قاضی باشد؛ چراکه قانون اساسی ما این را میگوید، مثلا ما مخالف برخی افزایش مالیاتها بودیم اما من بهصورت کلی این مجلس را خیلیقوی و توانمند دیدم. ای کاش آن جریانی که گفتم آنقدر حاشیهسازی نمیکردند.
شفافیت در مجلس تصویب شده است، سوءبرداشت نشود. شفافیت در مجلس بهصورت کامل تصویب شده است. روی دو نقطه ایراد وجود دارد؛ یکی جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، آن هم جلساتی که راجع به مصوبات مجلس گرفته میشود، یعنی اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس که باشد، به مجمع میرود.
ما گفتیم این باید شفاف باشد و دوم مصوبات شورای عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای ابلاغی مقاممعظمرهبری که گفتیم جلساتی که مصوبات مجلس در آن دخیل است، باید شفاف باشد. بقیه موارد تصویب شدهاند و همه موافقت کردهاند. اجرا باقی ماند که دست خودشان است.
درخصوص همه قوا تصویب شده، مانده مجمع و شورای عالی نظارت که اینها مخالفت میکنند. این را هم باز پرانتز گذاشتیم، یعنی گفتیم آن جلسهای را که مربوط به اختلافنظر مجلس و شورای نگهبان است، شفاف کنند. در بعد امنیتیاش هم دیدیم که اگر بعد امنیتی داشت، نمیخواهد شفاف شود.
نه، اتفاقا یکی از کسانی که پیگیر استیضاح وزیر کشور بود، آقای شجاعی بود. محور استیضاح با ایشان بود ولی ردصلاحیت نشد. حداقل من شنیدم که رد نشده ولی رفتارهای سلیقهای برخیها با توجه به رفتارهای قانونی نمایندگان میتواند باعث ردصلاحیت باشد.
مقابله با زیادهخواهی افرادی که باعث ایجاد بدبینی و ناامیدی در جامعه شدهاند. من هدفم از حضور در مجلس بعدی این است تا میتوانم این افراد را رسوا کنم. واقعا میگویم، چون اینها هستند که به این مملکت آسیب میزنند. اینها هستند که باعث شدهاند جوانان ما نسبت به خیلی از ارزشهایمان بدبین شوند.
آنجا که ما شاخصهای انقلاب را فراموش و یکسری افراد را شاخص کردهایم و انقلاب و انقلابیگری و انقلابی بودن را با این افراد سنجیدیم، آسیب دیدیم. من هدفم از حضور در مجلس بعدی این است که بگویم جوانان شاخصههای انقلاب را درنظر بگیرید و آدمها را با اینها بسنجید، نه اینکه چهار آدم را شاخص کنید.
اگر همه دستبهدست هم بدهیم تا این افراد را رسوا کنیم، این مملکت گلوبلبل میشود. شک نکنید. اگر امروز جلال رشیدی پشت تریبون بگوید که ای مردم! یک وعده غذا بخورید و خودش سر میز پلوی چرب و سه وعده با گوشت میخورد، مردم این را میبینند.
در جمهوری اسلامی کسی مردم را دعوت به سادهزیستی میکند و خودش در عمل سادهزیست نیست، پس آن جوانی که این تفاوت را رصد میکند، نسبت به آن آدم بد نمیشود؛ چراکه آن را شاخص میبیند. این شاخص است پس جمهوری اسلامی بد است، پس اسلام بد است. اسلام ایراد ندارد مسلمانی ما ایراد دارد.
من اگر یک روز کارهای در این مملکت بودم و قدرتی داشتم، خیلی بیشتر از نمایندگی، یک زندان شیشهای درست میکردم. تمام مسئولانی که در رفتارشان تخلف داشتهاند و جرم مرتکب شده بودند فارغ از مسئولیتشان اگر حکم قاضی برایشان صادر میشد، میگفتم ببرید به این زندان شیشهای و مردم ببینند که جمهوری اسلامی با مسئول متخلف چه برخوردی دارد؛ هیچ تعارفی ندارد.
بستگی به مشارکت مردم دارد. این جریان عقبه اجتماعی خاص خودش را دارد که من آنها را حتی در قشر مذهبی هم تعریف نمیکنم. عقبه خاصی هستند. این جریان اصلا هم مورد اقبال حتی بچههای مذهبی حقیقی و انقلابی نیست. این جریان تمام تلاشش این است که مشارکت پایین باشد.
میدانم و از پشتپردهشان حرفهایشان را شنیدهام. اگر مشارکت مردم متوسط هم باشد، قطعا اینها راه پیدا نخواهند کرد اما اگر مشارکت حداقلی باشد، متاسفانه باید بگوییم که راه پیدا خواهند کرد.
من اعتقادم این است که خدا بر دلها آگاه است. این برای من خیلی مهم است و اقداماتی را هم که انجام دادهام با همین ذهنیت پیگیری کردم. اگر کسی آمد حرف مردم را زد، آن را پیگیری کرد و با اصرار به نتیجه رساند بگوییم دارد برای رای این کار را میکند حرف زیبایی نیست.
مثلا در ماجرای خودرو ما چند سال پیگیری کردیم تا به نتیجه رسید، یا صیانت یا موارد دیگر. ضمن اینکه حتی اگر برای رای هم باشد خیلی خوب است که نمایندگان برای رای هم که شده پیگیر مشکلات مردم باشند و گرهای از مشکلاتشان باز کنند. اگر بخواهیم چنین نگاهی داشته باشیم بنابراین هر نگاهی که هر نمایندهای دارد ریز و درشتش را برای رای تلقی میکنیم، حتی اگر برای رای هم باشد همین که مشکلی از مردم رفع میکند کفایت میکند.
این را هم باید بگویم که موضوعاتی که خودم پیگیری کردم به دلیل حساسیتی که داشت بیشتر از اینکه منافعی برای من داشته باشد باعث شد جریانات خاصی علیه من فعالیت کنند و شاید بهخاطر چنین پیگیریهایی حتی من به مرحله انتخابات و رایگیری هم نرسم.