هم میهن نوشت: اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی است. او در روزهای گذشته با انتشار نامهای از شورای نگهبان خواسته بود تا در روش بررسی صلاحیتها و بیان دلایل ردصلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم، تغییراتی لحاظ نماید.
بادامچیان در گفتوگو با هممیهن مواضع خود را درباره رویکرد شورای نگهبان و هیئتهای اجرایی به صورت شفافتری توضیح داده است که در ادامه میخوانید.
*رهبری در سخنان خود در فروردین ۱۴۰۲ در اهمیت انتخابات راهبردهای چهارگانهای را تبیین کردند که یکی از آنها راهبرد رقابت بود. راهبردی که به گفته فعالان سیاسی تا پیش از این در صحبتهای رهبری به این شکل و در این فاصله زمانی باقیمانده تا انتخابات بهعنوان یک راهبرد انتخاباتی مطرح نشده بود. اما حالا پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها باردیگر مسئله ردصلاحیت گسترده و نبود تنوع لازم برای رقابت و تقلیل انتخابات به رقابت درونجریانی به میان آمد. با وجود این روند، نظر شما درباره عملکرد شورای نگهبان و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیتها چیست؟
این نگاه معظمله، در همه انتخاباتها بوده و هست و در ارتباط با عملکرد دستگاههای مدیریت انتخاباتها و نهاد محترم شورای نگهبان نیست. زیرا طبق قانون و برحسب وظایف قانونی خود عمل میکنند. شورای نگهبان، نهادی است که در قانون اساسی آمده و براساس التزام عملی به قانون اساسی فصلالخطاب در امر انتخابات است. همانطور که در همه کشورها، چنین فصلالخطابی وجود دارد. شورای نگهبان طبق قانون نمیتواند افرادی که واجد صلاحیت برای داوطلبی در انتخابات نیستند را تایید نماید. آیا شما نظر دارید که شورای محترم نگهبان افراد فاقد صلاحیت برای نمایندگی را تایید نمایند؟
*اما ردصلاحیتها در حدی بوده که حزب خودتان نیز به این موضوع واکنش نشان دادند و بیانیهای صادر کردید. چقدر این ردصلاحیتها را متأثر از عملکرد هیئت اجرایی میدانید؟
در مرحله اول انتخابات مجلس دوازدهم، 49 هزار نفر ثبتنام کردند که دلیل استقبال افراد تحصیلکرده از شرکت در انتخابات است و برخلاف تحلیل آنهایی است که میگفتند در انتخابات آینده مردم شرکت نمیکنند. در مرحله دوم، از این تعداد بیش از 24 هزار نفر برای 290 کرسی نمایندگی مجلس ثبتنام کردند که رقم بسیار بالایی است.
وزارت کشور در تطبیق مدارک آنها، حدود 23 هزار نفر را تایید کرده است و حدود دو هزار نفر را تایید نکرده که این دلیل ردصلاحیت آنها نیست بلکه به دلیل عدم تطبیق مدارک آنهاست و همه نوع افراد دارای تفکرات مختلف در بین آنها هستند و ربطی هم به شورای نگهبان ندارد. هر کس هم تایید نشود واکنش نشان میدهد و ربطی به تعداد عدم تاییدیها ندارد.
بیانیه حزب مؤتلفه اسلامی نیز درخواست حزب از شورای نگهبان است که در اعلام عدم صلاحیتها اقدام کند و در مورد افرادی که صلاحیت آنها احراز شده است و حدود شاید چند هزار نفر هستند، امر را به مردم واگذار نماید تا مشارکت گسترده طبق رهنمود رهبری معظم گسترده انجام شود. این بیانیه ارتباطی به موضع اصلاحطلبان دومخردادی و اعتدالی و امثال روزنامه هممیهن ندارد.
*برخی معتقدند که ردصلاحیتها به دلایل سیاسی بوده و موضوع خالصسازی باعث شده است تا عدم تاییدصلاحیت نسبت به دورههای قبل بیشتر باشد.
حزب مؤتلفه اسلامی براساس قانون اساسی در قوانین مصوبه مجلس در یازده دوره برگزاری مجلس شورای اسلامی معتقد است که شورای نگهبان نهادی قانونی است که براساس قانون و شرع عمل میکند و نقد عملکرد شورای نگهبان با رعایت ادب و از باب نصیحت به ائمه مسلمین هیچ اشکالی ندارد. اما ادعای اینکه شورای نگهبان برخلاف وظایف قانونی خود به دلایل سیاسی و جریانی، افراد را ردصلاحیت میکند، چنین نیست و یکی از نقدهای امثال بنده با توجه به نیت شورای نگهبان این است که کسانی را که ردصلاحیت شدهاند و آن را ناقص میدانند، دلایل عدم صلاحیت چند نفر از آنها را اعلام نمایند.
*آیا فکر میکنید بین توقعات رهبری و اقدامات هیئت اجرایی و شورای نگهبان در تایید صلاحیت نامزدها، اختلاف فاحشی وجود دارد؟
اقدامات و برنامههای هر شخص یا گروه یا مسئول از جمله شورای نگهبان مربوط به رهبری معظم نیست بلکه مربوط به خودشان است. اقدام هیئت اجرایی وزارت کشور و شورای نگهبان نیز مربوط به آنهاست. مقام معظم رهبری نظرات خود را در بیان تذکر و راهنمایی مطرح میفرمایند مگر در مواردی که دستور میدهند.
*این ردصلاحیتها با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، احتمالاً به کاهش مشارکت نیز منجر خواهد شد. این کاهش مشارکت چه تاثیری بر شرایط کشور چه در سطح ملی و چه بینالمللی خواهد داشت؟
ردصلاحیت نامزدهایی که واجد صلاحیت نیستند یا صلاحیت آنها احراز نمیشود، موجب کاهش مشارکت مردم نمیشود چراکه تعداد کاندیداها زیاد است و از همه جریانها و جناحها نیز در عرصه انتخابات حضور دارند. مشکلات اقتصادی و نارضایتی مردم قطعاً موجب کاهش مشارکت میشود همانطور که در انتخابات گذشته به علت افزایش هزینههای مردم، بهویژه نرخ ارز و مسکن، در دولت اصلاحات اعتدالی موجب کاهش مشارکت مردم گردید. کاهش مشارکت در انتخابات، پسندیده نیست و اثرات منفی دارد ولو در سطح بینالمللی هم اثر نگذارد. بنابراین باید سعی همه ما کوشش برای حضور هرچه بیشتر مردم در انتخاباتها باشد.