عصر ایران؛ سید مهدی حسینی دورود- در نخستین سالگرد درگذشت حجتالاسلام دکتر شکرالله جهانمهین(جهرمی)،یادداشت مهندس علی ثقفی -برادر همسر امام خمینی- دربارۀ او را منتشر میکنیم. بله، بسیاری او را نمیشناسند اما مگر رسانهها تنها باید شناختهشدهها را بشناسانند؟ شماری از بزرگان فرهنگی دینی و ملی در حیات تمایلی به اشتهار و بر سر زبانها افتادن ندارند اما این قاعده را نباید به بعد حیات هم تسری داد.
ابتدا بخشهایی از آنچه دکتر مجیدرضا جهانمهین دربارۀ پدر نوشته را نقل میکنیم و سپس متن یادداشتی که اشاره شد.
- شکرالله جهانمهین فرزند حاج میرزا محمود در روز یکشنبه هشتم دی ماه 1319 در شهر جهرم چشم به جهان گشود.
دروس دبستانی را در مدرسه سعدی و دوره راهنمایی و دبیرستان را در دبیرستان اسلامی و مقدمات دروس حوزوی را در زادگاه خود در مدارس علمیه خان و مدرسه علمیه فخریه بروجردیه می آموزد و به سال 1340 راهی قم می شود و در مدرسه رضویه قم سکونت می گزیند.
دکتر جهانمهین دروس کلاسیک را در دبیرستان حکیم نظامی قم و دروس حوزوی را تا پایان سطح، در شهر قم می گذارند و در سال 1349 در مقطع کارشناسی رشته فلسفه از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و موفق به اخذ دانشنامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، معادل دکترای الهیات میشود.
اساتید جهرم: سید ابراهیم حق شناس، سید حسین آیت اللهی، حسین شب زندهدار، سید احمد حق شناس، سید محمدعلی آستانه، محمد نمازی، عبدالعظیم فرقانی و آیت الله سید فخرالدین آیت اللهی (دادور) مؤسس و رئیس مدرسة علمیة فخریه بروجردیه جهرم.
اساتید قم: شب زندهدار، علی کریمی جهرمی، ابوالقاسم محجوب، سید احمد واحدی، احمد بهشتی)، حسن نوری همدانی، سید ابوالفضل موسوی تبریزی، بادکوبهای، فاضل هرندی، محمد مفتح، سید محمدحسین بهشتی، ناصر مکارم شیرازی، علی دوانی، علامه طباطبایی، مرتضی حائری، استاد علی اصغر فقیهی
اساتید دانشگاه: علامه شعرانی، سید حسین نصر، یحیی مهدوی، مهدی محقق، محمد خوانساری، رضا داوری، احمد فردید، مظفر بقائی، کریم مجتهدی، سید جلال الدین مجتبوی، فیروزه حریرچی، شاه حسینی، خلیل خطیب رهبر، محمدجواد مشکور، غلامحسین صدیقی، دکتر محمد جلالی، علامه مطهری، رستگار فسائی، سید محمدمهدی جعفری و حضرات آیات: احمد بهشتی، سید محمد حسین ارسنجانی، سید محمد فقیه و...
اساتید بیرون از دانشگاه تهران: علامه محمد تقی جعفری، مباحث عقلی و میرزا محمد ثقفی (پدر همسر امام ) مباحث تفسیری.
- از همان ابتدای طلبگی به دلائلی از جمله احساس خدمت بیشتر از پوشیدن لباس روحانیت خودداری کرد.
۳۰-سال خدمت صادقانه و تدریس در دبیرستانها و دانشسرای راهنمایی تحصیلی و مراکز تربیت معلم (فوق دیپلم) با تدریس دروس معارف اسلامی و فلسفه و منطق و تفسیر و... به همراه تألیف کتاب و جزوات درسی و نقد کتب درسی، موجب شد دهها تقدیرنامه دریافت کند.
-در سال 1387 به عنوان چهره ماندگار در آموزش و پرورش جهرم معرفی و ضمن آن که 3بار نیز به عنوان مدرس نمونه آموزش و پرورش جهرم انتخاب شد و چهار نوبت به عنوان استاد نمونه دانشگاه آزاد اسلامی واحد جهرم برگزیده و در سال1381 بهعنوان مدیر تلاشگر و ممتاز گروه معارف اسلامی دانشگاه های آزاد اسلامی سراسر کشور انتخاب شد و در سال تحصیلی 83-1382به عنوان مدرس ممتاز دروس معارف اسلامی دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه یک (استان های فارس، بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد) معرفی گردید.
- سابقه تدریس در دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه دولتی جهرم، دانشگاه پیام نور، دانشگاه غیرانتفاعی اندیشه، استاد راهنمای پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی و موضوعات قرآنی پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی
استاد راهنمای پایان نامهها: بررسی فقهی کودکان نامشروع از دیدگاه شیعه و اهل سنت، بررسی میزان مهریه در فقه شیعه و مباحث حقوقی مرتبط آن در نظام جمهوری اسلامی، بررسی اختیارات ولی و قیم در فقه اسلامی، مسئولیت مدنی حکومت در مقابل مردم از نظر فقه شیعه و حقوق موضوعه ایران، بررسی تطبیقی اعسار از پرداخت مهریه در قانون مجازات اسلامی و مذاهب چهارگانه، تبین فقهی و حقوقی عقود مشارکت در نظام بانکداری جمهوری اسلامی با تمرکز به بانک مهر اقتصاد، سرمایه اجتماعی در قرآن کریم (سوره های مدنی) و...
********************
یاد یار
علی ثقفی
نزدیک به یک سال از رحلت جگرسوز برادرمان، مرحوم حاج شکرالله جهانمهین میگذرد و ما هم چنان در سوگ آن عزیز سفر کرده در سوز و گدازیم و حسرت روزهایی را به دل داریم که گه گاه به محضرش شرفیاب میشدیم و از فیض دیدارش لذت میبردیم و از نصایح حکیمانهاش بهرهها میگرفتیم. افسوس که دنیا دار فانی است و یاران هر از چند گاهی راهی دیار باقیاند. روحش شاد و راهش پر رهرو باشد.
مرحوم جهانمهین به حق بندۀ شاکر خدا بود. مربی اخلاق و اهل عرفان و معرفت و از باوردلان روزگار به ولایت ائمۀ اطهار (علیهم السّلام) و نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار میآمد.
تحمل زندگی سراسر رنج و پر فراز و نشیب او حاکی از روح بلند او و نشانی از مبارزه و مجاهدت در راه تعالی انسانها و دلدادگی به رفتار انسانی و اخلاق کریمانه داشت.
من در همه سالهایی که با او مراوده و آشنایی داشتم، از دوران دانشگاه و سپس منزل پدری و بعدها در کلبۀ خودم و دو سه نوبت در سفر، جز صداقت، سلامت نفس، مردانگی و وارستگی از او ندیدم.
اوصاف این عزیز را در کلام مولایمان علی (علیه السّلام) در حکمت 43 نهجالبلاغه باید یافت که دربارۀ دوستش «خَبَّابَ بْن اَرَتّ» فرمود: یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْن الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً. «خداوند رحمت کند خَبَّابَ بْن اَرَتّ را؛ او از روی رغبت اسلام آورد و برای اطاعت خداوند هجرت کرد و به زندگی ساده قناع بود و از پروردگار خشنود بود و در تمام دوران عمرش مُجاهد بود.»
امام علی (علیهالسّلام) در این حکمت، پنج صفت کلیدی را برای دوستش بر میشمرد. من چرا برای عزیز خود به پیروی از آن حضرت عنوان نکنم؟
جهانمهین به حق و از روی شوق قلبی و ارادۀ عقلی و نقلی به پرودگار ایمان داشت. دینمداری او لقلقۀ زبان و مسلمانی او شناسنامهای و ارثی نبود. نکته دوم، هجرت او از زادگاهش برای کسب علوم حوزوی به قم و سپس علوم دانشگاهی به تهران نمونه کار این مرد الهی برای اندوختن دانش دانشگاهی و معارف دینی بود تا عالمی فرزانه و انسانی اخلاقمدار باشد و بتواند به دیگران درس دنیا و آخرت بدهد.
سوم این که، انتخاب زندگی ساده و بیتکلّف او در طول زندگی بود. در قم که حجره و خانهای محقر داشت و لوازم منزلش در حداقل ممکن و سادهزیستی او واقعاً ستودنی بود، اما همواره دستش برای دوستان پُر بود؛ چه مادی و چه معنوی. هر وقت به دیدار من میآمد حلوای جهرمی و خرمای محلی همراه داشت و کام ما را شیرین مینمود و از فیض گفتارش دلمان و روحمان را آبیاری میکرد. با ارسال میوۀ زمستانی که عمدتاً مرکبات دستپرورده خودش بود، ما را یاد مینمود. این بستۀ مادی همراه با کتاب از یافتههای خود همراه بود.
نکتۀ چهارم، از تقدیرات الهی جز اظهار خشنودی از او سراغ ندارم. هرگز لب به شکوائیه نگشود و زبانش در کام به اختیار عقل بود. من در همۀ ایامی که با او حشر و نشر داشتم از او غیبت و بدگویی کسی را نشنیدم و به جدّ بنده شاکر خداوند بود. او صاحب اسم با مسمّایی بود.
و بالاخره نکتۀ پنجم این که او مبارز در زندگی و مجاهدی نستوه بود. خدمات قبل از انقلابش از جمله سخنرانیها، توزیع اعلامیهها، سفر برای تبلیغات و دعوت این و آن برای همراهی با حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) تا پس از انقلاب که همواره در خدمت اهداف تعالی بخش انقلاب در سالهای ابتدائی و میانی نظام اسلامی بود.
این مرد الهی حتی برای تکمیل مبارزات خود به تقدیر الهی دو سه سال آخر حیات را دست به گریبان بیماری سختی بود اما هرگز شکایتی نداشت و جز ذکر پروردگار و رضا به دادۀ الهی چیزی نفرمود. یک روز که در بستر بیماری بود در بیمارستان ام.آر.آی شیراز به بالینش رفتم؛ توان حرف زدن نداشت. با دیدنم لبخندی بر لب آورد. وقتی حالش را پرسیدم با چشم به بالا نگاه کرد گویا بر دل، ذکر داشت و حال تشکر از من.
یکی از ویژگیهای بارز ایشان حُسن خطابه و تألیف کتب سودمند به خصوص برای نسل جوان بود. چندین کتاب وزین از او به یادگار مانده است که انشاءالله در دسترس علاقهمندان خواهد بود.
وقتی در سفر دیگری قبل از بیماری برای دیدارش به جهرم رفته بودم، ظهر برای اقامه نماز جماعت به مسجدی که در آن جا اقامۀ جماعت میفرمود رفتیم. دیدم چه مسجد زیبا و تمیز و آراستهای است. مسجد مملو از نمازگزارانی بود که به زبان حال میگفت همه آنها با ذوق و شوق برای فیض نماز اول وقت به امامت جهانمهین آمدهاند و این نشانی از وقار، مدیریت و صفای دین و دانش و تربیت آن امام حاضر بود. آری، وقتی دل و دین و رفتار و کردار و گفتارت یکی باشد از تو انسانی میسازد که الگو و اسوۀ دیگران باشی؛ و خداوند عشق چنین بندهای را در دل مومنین قرار میدهد و عزت دنیا و سعادت آخرت را ارزانی او میدارد.
من اگر چه نمیتوانم قلم از وصفش باز دارم امّا به جهت رعایت حال خوانندگان آن را میشکنم و از خداوند متعال مسألت دارم اوّل ما را قدردان نعمت وجود و پاسدار غیبت این افراد قرار دهد. ثانیاً برکات خو را بر این عزیز از دست رفته مستدام دارد. ثالثاً به بازماندگانش اجر و صبر و حُسن عاقبت مرحمت بفرماید. آمین یا رب العالمین/ مرید کوچک او - علی ثقفی