عصر ایران ؛ نهال موسوی - حدود ده روز است که مستند نیم ساعته «عمامه صورتی» ساخته حسین شمقدری پسر جواد شمقدری (رئیس سازمان سینمایی دوره احمدی نژاد) منتشر شده است و بخشهایی از آن هم در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است.
مستند عمامه صورتی سعی دارد با محور قرار دادن یک روحانی (حجت الاسلام حسین صفری) و همگام با او به مباحث مهم امروز در جامعه چون حجاب و امر به معروف و نهی از منکر بپردازد.
فارغ از کیفیت این فیلم مستند به لحاظ فرم فیلم مستند که چندان حرفی برای گفتن ندارد بیشترین اتکا این فیلم بر موضوعاتی است که به آن پرداخته و به همین دلیل پرداختن به چند موضوع مختلف یک نوع آشفتگی در سراسر فیلم دیده میشود.
البته نکته جالب توجه این است که به موضوعاتی پرداخته است و یا سخنانی در این مستند به میان آمده است که یک نوع تابوشکنی و ساختارشکنی در سیستم محسوب میشود و بدون تعارف باید گفت اگر شاید شخص دیگری غیر از حسین شمقدری چنین مستندی را ساخته بود معلوم نبود عاقبت او به کجا ختم میشد!
اگرچه چند سایت و چند کانال یوتیوبی و ... آن را مورد نقد قرار دادند و حتی این بحث به میان آمد که تمام این کارها به جای مستند سازی تحقیقی بیشتر تجارت با تابوهاست ولی واقعیت این است که موضوعات و سخنانی که در این مستند مطرح میشود قطعا حرف و پرسشهای بخشی از جامعه است و نمیتوان این قضیه را انکار کرد.
این که دختران جوان بدون حجاب در جامعه امروز ایران وجود دارند و آنها هم حرف و خواسته یا اظهار نظرهای خودشان را دارند قابل کتمان نیست. این که بخشی از جامعه قطعا با نظرات و قوانین موجود در کشور زاویه دارد را هم که حرف تازهای نیست اما اصل مطلب اینجاست که تا به امروز کسی به شکل رسمی به میان آنها نرفته و به این شکل پای حرف آنها ننشسته است.
قطعا این جوانانی که در فیلم حرف میزنند یا غیر از آنها مردان و زنان دیگری هم که در این فیلم به صراحت خواستههایشان را در مقابل یک روحانی مطرح میکنند نشان دهنده این نکته است که مردم جامعه یا اصطلاحا مردم کف خیابان تا چه اندازه به لحاظ طرح خواستههایشان شفاف و بی تعارف هستند و اتفاقا اگر گوش شنوایی باشد آنها از گفتن آنچه میخواهند پرهیزی ندارند.
با وجود مستند عمامه صورتی اتفاقا میتوان به سادگی پی برد که سیستم عریض و طویل صداوسیما در پرداختن و گوش دادن به حرف بخشی از جامعه تا چه اندازه خنثی، بی تفاوت و سانسور زده عمل کرده است.
طبیعی است که هر مخاطبی با دیدن این فیلم پی میبرد که در پشت این موضوعات مطرح شده میخواهد به برخی افراد و یا جریانهای سیاسی هم طعنه بزند و یا حتی به نوعی از برخی اتفاقات افشاگری کند.
ولی واقعیت این است که اگر به قصد کاملا سیاسی زدن طرف مقابل هم چنین فیلمی ساخته شده باشد، چون موضوعاتی که درباره حجاب و امر به معروف و نهی از منکر در آن به شکلی صریح و واقعی نشان داده شده است، من مخاطب، ترجیحم و تمایلم به دیدن چنین مستند سیاسی است تا آنکه واقعیت را کتمان کند یا به شکلی وارونه آن را جلوه دهد.
چند نکته تکان دهنده در این مستند است مانند حرفهایی که در مصاحبهها درباره یک امام جمعه زده میشود و یا آن شخص نیروی انتظامی که میگوید من کارمند بخش سرقتم ولی حال به شکل مامور مخفی در حال توقیف ماشین زنانی است که بی حجاب هستند.
نکته جالب توجه این است که گروه فیلمبرداری با هر شخصی (افراد بی حجاب و ...) با دوربین یا موبایل روشن جلو رفته و حرف میزنند حال شخص راضی میشود که مصاحبه کند یا خیر را میبینیم اما در شهر قم برای تصویربرداری از یک روحانی که در حال تبلیغ برای حجاب است کاملا با ترس و لرز دراند تصویر میگیرند و بیشتر به شکل دوربین مخفی یا فیلمبرداری پنهانی است.
همه این اتفاقات در آن نیم ساعت، گفته و ناگفته، آشکار و پنهان، بر بسیاری از واقعیتهای موجود در جامعه کشورمان دلالت دارد که از طرف رسانههای جریان رسمی کاملا مغفول مانده و یا طرد شده است.
با تمام ضعفها و سوگیریهایی که در مستند عمامه صورتی کاملا مشخص است اما ساخت و وجود آن یک اقدام لازم برای درک بهتر و بیشتر جامعه امروز است.