زمان صرف شده در فضای مجازی و به ویژه رسانههای اجتماعی چگونه بر مغز و رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر میگذارد؟ پلتفرمهای اجتماعی ظاهراً برای جلب توجه کاربران و بررسی معمول برنامهها و اعلانها طراحی شدهاند.
به نقل از امای، در سالهای اخیر، زندگی ما به طور فزایندهای چه به عنوان منبع اطلاعات، چه به عنوان سرگرمی یا فقط راهی برای ارتباط با دیگران تحت تسلط رسانههای اجتماعی قرار گرفته است.
به عنوان مثال تنها در کانادا، در حال حاضر بیش از ۳۰ میلیون حساب رسانههای اجتماعی ثبت شده است که نوجوانان یکی از بالاترین گروههای کاربری آنها هستند.
به گزارش ایسنا، در طول همهگیری کووید-۱۹ جوانان به شدت تحت تأثیر تغییر ناگهانی به سمت دنیای دیجیتال و حرکت انفجاری به سوی نمایشگرها و دستگاههای الکترونیکی قرار گرفتند. تعطیلی مدارس، همراه با قرنطینه اجتماعی، منجر به افزایش چشمگیر استفاده روزانه از این دستگاهها شد و چالشهای بهداشت و سلامت روانی را برای بسیاری از جوانان تشدید کرد.
تحقیقات اخیر ارتباطی قوی میان زمان تماشای نمایشگرها و نگرانیهای مربوط به سلامت روان از جمله اضطراب و افسردگی را نشان میدهد، اگرچه مطالعات طولی کمی در دوران همهگیری یا پس از همهگیری برای تعیین روابط علت و معلولی انجام شده است.
استرس ناشی از قرنطینه و عدم وجود شبکههای حمایتی، نوجوانان را بیش از همیشه در برابر تأثیرات منفی رسانههای اجتماعی آسیبپذیر کرده است.
اکنون در سالهای پس از قرنطینههای ناشی از همهگیری، ضروری است که ما تأثیری که بیش از حد قرار گرفتن در معرض صفحه نمایش میتواند بر رشد مغز داشته باشد را مطالعه و بررسی کنیم.
یکی از جنبههای کلیدی رسانههای اجتماعی این است که سیستمهای مغزی را درگیر پاداش و تنبیه میکند که میتواند کودکان و نوجوانان را در معرض خطر رشد نامطلوب مغزی قرار دهد. در دوران کودکی و نوجوانی، مغز ما هنوز دورههای رشد چشمگیری را پشت سر میگذارد که باعث میشود در معرض تأثیر زمان بیش از حد قرار گرفتن در معرض نمایشگرها قرار گیرد.
کودکان و نوجوانان دارای سیستمهای پاداش بسیار فعال مغزی هستند. پاداشهای طبیعی میتوانند باعث آزادسازی مختصری از مواد شیمیایی مانند دوپامین در مغز موجب پیدایش «احساس خوب» شوند. رسانههای اجتماعی میتوانند سطوح ثابتی از پاداشها را ارائه دهند که بالاتر از حد طبیعی است و بر شیمی مغز تأثیر میگذارد و باعث میشود کودکان به دنبال پاداشهای بیشتر، حتی در سطوح اعتیادآور باشند.
بخشی از مغز ما(قشر پیشپیشانی) که فعالیتهای پرخطر اما سودآور را کنترل میکند، تا زمانی که به ۳۰ سالگی نرسیم به طور کامل بالغ نمیشود. این واقعیت که این ناحیه مغزی در کودکان و نوجوانان به طور کامل رشد نکرده است، میتواند بر توانایی آنها در کنترل رفتارها و نظارت بر محرکهای عاطفی تأثیر بگذارد.
این همراه با تغییرات در شیمی مغز میتواند منجر به استفاده بیش از حد از نمایشگرها شود.
جدول زمانی رشد قشر پیشپیشانی مغز همچنین میتواند توضیح دهد که چرا بزرگسالان کمتر با پیامدهای مشابه اثرات منفی رسانههای اجتماعی مواجه میشوند.
علاوه بر این، برخی از مطالعات تغییراتی را در فعالسازی و ساختار قشر و زیرقشر مغز در کودکان و نوجوانان گزارش کردهاند که با استفاده زیاد از نمایشگرها مرتبط است. این مطالعات تغییراتی را در مراکز پاداش و تنبیه مغز گزارش کردهاند.
نمونه دیگری از این موضوع از یک مطالعه طولی ناشی میشود که کودکان را به مدت سه سال دنبال میکرد و که تاخیر در توسعه مناطق درگیر در ارتباط اجتماعی و درک افکار و احساسات دیگران را نشان میداد.
با این حال، همه تحقیقات نشان نمیدهند که زمان قرارگیری در معرض نمایشگرها با تغییرات در رشد مغز مرتبط است. یک مطالعه تصویربرداری در مقیاس بزرگ که برای بررسی تجربیات دوران کودکی از جمله سیگار کشیدن، انجام بازیهای ویدیویی و خواب در سراسر ایالات متحده طراحی شده بود، در نزدیک به ۱۲ هزار کودک، هیچ ارتباطی بین زمان قرارگیری در معرض نمایشگرها و رشد مغز نشان نداد.
ممکن است چندین توضیح برای ناهماهنگی بین مطالعات روی رشد کودکان در مقیاس بزرگ و مطالعات کوچکتر که برای بررسی زمان قرارگیری در معرض نمایشگرها طراحی شدهاند، وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، کودکان و نوجوانانی که بیشتر از نمایشگرها استفاده میکردند برای شرکت در مطالعات کوچکتر و متمرکزتر انتخاب شدهاند و از طرفی، کودکانی که بیشتر در معرض خطر اثرات نامطلوب استفاده از نمایشگرها هستند، بخش کوچکتری از دادهها را در یک گروه بزرگ تشکیل میدهند.
با توجه به استفاده گسترده از رسانههای اجتماعی، جای تعجب نیست که همه کودکان و نوجوانان به یک شکل تحت تأثیر قرار نگیرند. نوجوانان و بزرگسالان جوانی که اضطراب دارند، ممکن است بیشتر در معرض خطر اثرات مضر استفاده از رسانههای اجتماعی بر مغز و رفتار باشند.
کسانی که اضطراب را تجربه میکنند ممکن است به عنوان یک مکانیسم مقابلهای ناسازگار برای جلوگیری از تعاملات حضوری و عوامل استرسزا در دنیای واقعی بیشتر از رسانههای اجتماعی استفاده کنند.
در هر صورت، تحقیقات طولانی مدت بیشتری برای درک بهتر عوامل خطر برای سلامت روان و پیامدهای نامطلوب مرتبط با استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و همچنین اثرات طولانی مدت بر رشد مغز مورد نیاز است.
همین طور که پیش میرویم و با دنیای دیجیتالی فزاینده سازگار میشویم، دستورالعملهای روشنی در مورد میزان، انواع و محتوای زمان قرارگیری در معرض نمایشگرها که برای رشد کودکان مضر است و همچنین عوامل خطر و انعطاف پذیری مرتبط که توسط علم مشخص شده است، مورد نیاز است.
به همین دلیل، بیش از هر زمان دیگری مهم است که پژوهشگران مطالعاتی را طراحی کنند که به ما امکان دهد بفهمیم چه اتفاقی برای مغز کودکان و نوجوانان و رفتارهای آنها میافتد و چگونه بر نتایج بلندمدت تأثیر میگذارد.
در این میان، مربیان و والدین باید برای کمک به کودکان و نوجوانان در درک عواقبی که زمان قرارگیری بیش از حد در معرض نمایشگرها میتواند بر رشد مغز و سلامت روان داشته باشد، گفتگو کنند. همچنین باید به نوجوانان استراتژی داده شود و در مورد تعیین مرزها برای مدیریت مسئولانه زمان پرداختن به شبکههای اجتماعی به آنها کمک شود.
این بسیار مهم است که ما ایجاد و برقراری روابط سالم با فناوری را تشویق کنیم تا پتانسیل مسائل و نگرانیهای اجتماعی درازمدت را در آینده به حداقل برسانیم.