اطلاعات نوشت*: تجربه های چهل و پنج ساله در جمهوری اسلامی ایران، نشان میدهد که قدرت بازدارندگی و اثرگذاری حکومت، رابطه مستقیم با انتخابات دارد.
اما اقلیتی خاص که در تفسیر مضیق از قانون و قدرت، همانند هسته سخت و خالص ساز، مزایای پرشمار انتخابات را در برابر مشکلات معدود نادیده گرفته، اقناع افکار عمومی را وظیفه خود نمیداند و شاید با تکیه بر ملاحظات جناحی و گروهی، حقوق اقشارمردم و وکیلان طبقات اجتماعی را مسکوت گذاشته و نادیده انگاشته است.
حتی توصیه و انذار رهبری که بارها انتخابات فراگیر و پرشور را هدف مهم و پادزهر نبرد با دشمنان منطقهای و قدرتهای بینالمللی خواندند اثری نداشت. در جریان پایش استصوابی در تفسیر قوانین، به زایش شبهات انتصابی و اشتباهات انتسابی انجامیده و ریزش و کاهش انتخابگری و منتخبان را در پی خواهد داشت.
نگرانی رهبری به وضوح قابل درک است و مصادیق و مثالها نیز متعدد، اما جریان مذکور، با اصرار بر حفظ حلقه نزدیک و وفادار، اقبال ایشان را بر استقبال عمومی و انتقال قدرت در انتخابات فراگیر نمیپذیرد. گویا مدیریت پیچیده اکثریت در رقابتی دشوار و جند جانبه، دشوارتر است از جابجایی مهرهها در شطرنج یکنفره.
عدم تائید رئیس جمهوری سابق که بهغیر از تجارب ممتد سیاسی از صدر انقلاب و دفاع مقدس تا ریاست شورای امنیت ملی، عضو دیرین مجلس خبرگان هم بوده و ۸سال ریاست جمهوری را بر عهده داشت، مانع از اقناع شورای نگهبان و مشاوران بوده است. استمرار این شرایط، ممکن است فلسفه و اصل انتخابات را به کلی تضعیف و تباه کند.
انتخابات پرشور، همیشه باطل السحر و سپر بلای جمهوری اسلامی ایران در برابر دشمنان و رقبای ریز و درشت بوده است. اکنون و در شرایط پیچیدهتر و در تقابل با دشمنان بیشتر، چرا باید این خنجر را کُند و این سپر پولادین را با سپر چوبین جابجا کنیم؟
مسأله بر سر جناح اصلاح طلب و اصولگرا یا فلان چهره و بهمان شخصیت نیست، فلسفه انتخابات مخدوش میشود. جمهوریت بخش ذاتی و رکن ممتاز حکومت جمهوری اسلامی ایران است و ما را از حکومتهای طایفهای و دودمانی و کودتایی برتر نشان میدهد. یک نشان ارزشمند و در شعاع حکومتگری در این منطقه حتما ارزش افزوده بیهمانندی برای ایران، حکومت، دولت، ملت و طبقات اجتماعی محسوب میشود.
* سید مسعود رضوی