عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حسرت راهیابی به فینال جام ملتهای آسیا با باخت در مقابل قطر میزبان، 50 ساله شد. البته فاصله زمانی از 1976 تا 2024 میشود 48 سال ولی چون 4 سال دیگر جام ملتهای بعدی برگزار میشود، تعبیر حسرت 50 ساله نادرست نیست و تازه 52 ساله درستتر است!
تیم ملی فوتبال ایران در حالی از راهیابی به فینال جام ملت های آسیا بازماند که 4 ضلع مدعی و سنتی دیگر (عربستان، استرالیا، کره و ژاپن) حذف شده بودند و هیچ گاه جام این قدر به ما نزدیک نبود.
اگر بردِ لذت بخش در مقابل ژاپن در روز شنبه نبود که همه را به وجد آورد چهارشنبه شب انتقاد از امیر قلعه نویی و چینش او صریحتر میشد و به نظر میرسید قدری رودربایستی دارند چون همین چند روز قبل در ستایش تیم او - بی مهدی طارمی- سخنها گفته شد و حالا تیم او - با مهدی طارمی- آرزوها را بر باد داد.
بخش قابل توجهی از این رودربایستی در همین نام نهفته است: مهدی طارمی. چندان که مجید نامجو مطلق گفته بود مهمترین چالش امیر قلعهنویی حضور یا غیبت طارمی خواهد بود. چون اگر به تیم برگردد آرایش مقابل ژاپن بر هم میخورد در حالی که به ترکیب برنده نباید دست زد و اگر او را روی نیمکت بنشاند چگونه این کار را با بینالمللیترین بازیکن حال حاضر ایرانی انجام دهد؟
تفاوت مربی ایرانی با خارجی اما در همین رودربایستیهاست و امیر قلعهنویی در واقع به رودربایستی خود با او باخت و به این که ترسید اگر به مهدی قایدی بازی دهد که از هر نظر به درد این مسابقه میخورد و اگر گل هم نمیزد میتوانست کاشته بگیرد متهم به گرایش استقلالی میشود و حالا استقلالیها بیش از پرسپولیسیها حسرت میخورند چون اگر ایران به فینال میرفت و قهرمان میشد هر 4 قهرمانی تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا با مربیگری 4 مربی با پیشنیه تاج/استقلال رقم خورده بود: محمود بیاتی، محمد رنجبر، حشمت مهاجرانی و امیر قلعهنویی و این چهارمی محقق نشد.
درباره قبلیها هم شاید گفته شود رنجبر نبود و پرویز دهداری بود در حالی که دهداری مدیر فنی بود نه سرمربی یا حشمت مهاجرانی از پاس آمد که آن هم به خاطر اجبار نظامی بودن او بود که ناچار از ترک تاج به سوی پاس شد.
نویسندۀ این سطور به دنبال تحلیل بازی نیست و به جنبههای اجتماعی و رسانهای کار دارد.
از جمله این که هر چه خداداد عزیزی اصرار داشت شانس، دخیل نیست آن دو مجری تلویزیونی (جواد خیابانی و مهدی توتونچی) اصرار داشتند اگر توپ جهانبخش به جای تیر به تور میخورد چه؟ در حالی که با این منطق گلهایی که قطریها به ثمر نرساندند هم در واقع شانس ما تلقی میشد!
سخن اصلی را اما ساکت الهامی گفت -که هر چند او را بیشتر با ادبیات و گاه رفتار نامناسب میشناسیم ولی به نکته درستی اشاره کرد- که یکی از بهانههای این قلم برای پرداختن به این موضوع است. این که دو جور بازی میکنند: یکی سازمانیافته و هماهنگ و دیگری بینظم و آشفته و فوتبال ایرانی همان فوتبال آشفته و بینظم اما احساسی و غریزی است.
او نگفت اما کارلوس کیروش برای این فوتبال ایرانی ساختار دفاعی ایجاد کرد منتها امیر قلعهنویی اصرار داشت از میراث کیروش یک فوتبال ایرانی را دوباره بیرون بکشد و در بازی با ژاپن توانست و در بازی با قطر نه. چرا؟ چون در بازی با ژاپن مهدی طارمی نبود و همین نبودن به بازیکنان اجازه داد غریزی و احساسی بازی کنند و طارمی هم در بیرون زمین اشک بریزد. در بازی با قطر اما طارمی را آورد و مثلا میخواستیم با برنامه بازی کنیم در حالی که ذات فوتبال ایرانی و زیست اجتماعی ما با نظم سازگار نیست و حالا که قرار بود غریزه به کار آید مهدی قایدی گزینۀ مناسبتری بود! چندان که در تیم مقابل دیدیم اکرم عفیف یک تنه چه میکرد.
دهه 20 یک خبرنگار اروپایی که به تهران آمده بود نوشته بود در نهایت نظم در حال بینظمیاند! ترافیک تهران را نیز همینگونه میتوان توصیف کرد: یک بینظمی اما در نظم!
نکات تخصصی را در یادداشت دیگر (اهورا جهانیان) بخوانید. این نوشته به خاطر آن است که بعد از بازی ایران و قطر و دو حس متفاوت برد ژاپن و باخت به قطر به یاد آن جمله مشهور بنجامین پیر در مزرعۀ حیوانات یا قلعۀ حیوانات افتادم که گفت: "خدا به من دُم داده تا مگسها را بپرانم ولی ای کاش نه دُمی داشتم و نه مگسی بود".
میخواهم مثل بنجامین پیر بگویم کاش نه لذت برد ژاپن را تجربه میکردیم نه اندوه باخت به قطر و 50 ساله شدن حسرتِ راهیابی به فینال جام ملتهای آسیا را!
ژاپنی ها کوتاه قد بودند سانتر و بکش زیرش روی دروازه جواب بود
ولی برای قطر کلا دو بازیکن مهم داشتند ولی هیچ تدبیری برای مهارشون اندیشیده نشده بود
سرمربی همین یک وظیفه را فقط داشت
درود بر شما و به امید روزهای شاد
آقای قلعه نوعی فقط همین رو بلده ...
جرا انتظار زیادی داریم ؟ فونتبال ایرانی موقعی میشه بهش اعتماد داشت که با تفکر نوین فوتبال تلفیق بشه ...
حالا بحث مربی یک طرف بحث زیر ساخته , ساختار مدیریتی , اصول باشگاه داری و.... بگذارید کنارش
وبه این سئوال که " چرا باید صعود میکردیم ؟ " جواب دهید
شما فکر کنید؟
همان کسانی که بیهوده اصل دوستی و احترام توجه نکردن و یا نمیدونن.
علاوه بر بی نظمی که زیست اجتماعی ما منوط به آن است و؛ رودربایستی هم پایه ای همان زیست است استاد .
یجوری هراسان زیر توپ میزدن انگار سه هیچ جلوعن
یجوری هراسان زیر توپ میزدن انگار سه هیچ جلوعن
عقل که در که بدن نباشه جون در عذابه به همین میگن.
این داستان که مربوط به تلاش برخی براندازان در جریان جام جهانی قطر در پاییز 1401 بود. این جام ملت های آسیاست در بهمن 1402
هم بابت باخت قطر ناراحتیم :)
چقدر حقیرن کسایی که نمیتونن نه از اتفاقات خوب لذت ببرن ، هم با ناراحتی ها کنار بیان
مثل نگارنده ی این متن
همه تماشاچیان کشور قطر بندانگشتی،دارای چهره های پرروحیه،شاد،بشاش،درخشان و سرزنده بودند و همه بلااستثناء از زن و مرد و پیر و جوان ، گوشی آیفون دستشون بود.
ماکه ازدیروز تا حالا خیلی غصمونه
تیم ملی باید یه مربی خارجی داشته باشه امیر بدرد مربیگری نمیخوره عوضش کنید اون تمام تلاش یوزها را به باخت تبدیل کرد
اصلا تاکتیک فوتبالی بلد نیست
ضعف قلعه نویی رو گردن بازکن خوبی مثل طارمی نیاندازیم.
البته بهتر که باختیم چون:
۱- اگه میبردیم نه بازیکنان و نه مربی دیگر خدارا هم بنده نبودند!
۲- طلب رانت صد میلیاردی خودرو میکردند و هی میگفتند "ما برای این مملکت زحمت کشیدیم"، انگار بقیه این مردم "سربار مملکتتند"!
۳-تماشاگران رانتی چند روز بیشتر با "پول بیت المال" در قطر می ماندند ...
نمی تواند قاطعیت " کی روش " را داشته باشد ، شاید اگر ترکیب تیم
برنده مقابل ژاپن را در این دیدار نیز حفظ میکرد، الان یک پای فینال بودیم.
بهرحال از همین حالا باید به فکر برنامه ریزی برای جام جهانی باشیم.
در حال حاضر به کسی نیاز داریم بدون ترس دست به جوانگرایی در تیم بزند
مدیریت مدیریت مدیریت ..........میشه موفقیت
مگه میشه جلوی یک تیم سرعتی مثل کره همونجور و همون ترکیبی بازی کرد که با یک تیم قدرتی مثل کامرون
اینقدر که ایرانی ها تو هر موضوعی احساس کارشناس بودن بشون دست میده و نظر میدن و رگ گردن می ذارن برا این نظرات درخشان ، هیچ ملتی تو دنیا اینطور نیستن
در مورد طارمی فقط بحث رودروایسی نبود بحث قلم تند بعضی و تحلیلهای نادرست عمومی هم هست
تیم ملی عالی بود ولی نشد
ما هم قلعه نویی رو با این بازی بی نظم و رودروایسها که شما گفتید میگیریم
قلعه نویی همین قدر که تونست دوباره ازشهای ملی رو در فوتبالیستها احیا کنه خیلیه، هرچند بر خیلیها سخت اومد
دم قلعه نویی هم گرم
به قول بنجامین پیر ای کاش نه مگسی بود نه دمی
فوتباله دیگه، اینقدر ناله نکنید
یادداشت «شپورچی ها روی اعصاب مردم» را بخوانید. گویا به انها توصیه شده بود هیجان تزریق کنند و زیاده روی کردند! داور بیچاره که هم برای ما پنالتی گرفت و هم 13 دقیقه و به عبارتی 15 دقیقه وقت اضافه!
یعنی شما از کلمه «غم» به معنی «خوشحالی» رسیدید؟! جلالخالق!