۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۴۲۶۶۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۲۲-۱۱-۱۴۰۲
کد ۹۴۲۶۶۳
انتشار: ۰۹:۳۰ - ۲۲-۱۱-۱۴۰۲
به بهانۀ پوچ شدن نعره‌های کودکانۀ گزارشگر فوتبال در قطر

«کُت» تن کیه؟!

«کُت» تن کیه؟!
   این یادداشت بر آن است به قِسمی از توهم و انتظارِ غیر معقولِ علاقه‌مندان مشخصاً در حوزهٔ فوتبال بپردازد تا آقای گزارش‌گر نیز با هر گل نعره نزند: «باید نشون بدیم کُت تنِ کیه»!


  امید دریسی

   عصر ایران- حسرت ایرانیان نه از حیث لمس و کسب جام، بل برای رسیدن به فینال مسابقات فوتبال جام ملت‌های آسیا با احتساب چهار سال آینده به نیم قرن + دو سال رسید!

   درست چهار سال پیش و در آذرماه ۹۸ نیز طی یادداشتی مفصل با عنوان «توهم یا واقعیت» که شبیه‌ترین یادداشت به این سطور است و از طریق رسانه‌ها منتشر شد به اوضاع و احوال فوتبال داخلی خاصه تیم ملی ایران پرداخته بودم و با خاطره‌گویی و نقل‌قول از یک آشپز نوشتم که نباید انتظار داشت با ترکیب سیب‌زمینی و پیاز، شیشلیک و کوبیده تحویل گرفت و یادآور شدم که در بهترین حالت، نهایت امیدی که می‌توان به غذای سیب‌زمینی بست کوکو سیب‌زمینی است!

   این یادداشت بر آن است به قِسمی از توهم و انتظارِ غیر معقولِ علاقه‌مندان مشخصاً در حوزهٔ فوتبال بپردازد تا آقای گزارش‌گر نیز با هر گل نعره نزند: «باید نشون بدیم کُت تنِ کیه»!

   علی پروین سال‌ها پیش در توصیف فوتبال ایران و آسیا، آن‌ها را به موتور جت و ما را به موتور گازی تشبیه کرده بود و با این مثالِ ملموس، سرعت پیشرفتِ فوتبال -آن زمان هنوز «سرعت پیشرفتِ قطارِ مملکت» اختراع نشده بود!- در ایران و بقیهٔ کشورها را گوش‌زد می‌کرد و ما خواب بودیم. آیا غیر از این است که علی پروین گفت؟ او از جنس فوتبال بود و هست و از همان زمان پیش‌بینی تمام این سال‌ها را می‌کرد و البته که پیش‌بینی سختی نبوده است.


   نویسنده این سطور نه قصد تحلیل فنی دارد و نه پرسش تکراریِ عدم ورود قائدی به زمین بازی و نه قضاوتی برای عمل‌کرد بازیکنان و کادر فنی و در رأس آن‌ها امیر قلعه‌نویی کنار گذاشته است. چه، اهل فن به خوبی و حرفه‌ای‌تر به مباحث فنی می‌پردازند. قصد واکاویِ آسیب‌ها و عقب‌ماندگی‌های ناشی از باشگاه‌داریِ دولتی و شبه دولتی را نیز ندارم که نیک می‌دانیم بحثی مفصل و جداگانه می‌طلبد و در این مقال نمی‌گنجد.

   این قلم پیش از نگاه فنی و مدیریتی قصد دارد فارغ از تعصب، نقب و تلنگری به سال‌های رفته بزند و گمان می‌کنم شما نیز با نویسنده هم‌سو باشید که فوتبال ملی ما پس از انقلاب به همان اندازه که پول داده است آش خورده. با خود صادق باشیم، واقعیت فوتبال ما همین ا‌ست. از باشگاهی گرفته تا ملی. در ردهٔ باشگاهی هر ۱۰ سال یک بار یک تیمی خود را کشان کشان تا فینال آسیا رسانده و خلاص! در عرصهٔ ملی هم همین است که این ۴۸ سال دیده‌ایم.

  زنده یاد ناصر حجازی وقتی با استقلال تا فینال آسیا جلو رفت، پس از باخت از جوبیلیو ایواتای ژاپن گفت تا ۱۰ سال بعد هم تیمی از ایران به فینال آسیا نمی‌رسد، درست می‌گفت و تا ۱۰ سال تیمی به فینال نرسید چون می‌دید آن‌چه را که باید. او البته نیست که ببیند اکنون نوبت به کشاندنِ ابرستاره‌ها به تیم‌های آسیایی خاصه عربی رسیده است تا عدد را به بالاتر از ۱۰ سال ارتقاء دهد!


  نمی‌خواهم جزو افرادی باشم که به طرفه‌العینی تبدیل به منتقد یا موافق می‌شود. رد یا تأیید هر مسئله‌ای مستلزم مطالعه کافی و منصفانه است اما در این فقره که تفاوت‌ها در هزینه‌کرد و زیرساخت‌ها را به عینه داریم مشاهده می‌کنیم به گمانم هیچ نیازی به تخصص و مهارت و دانش نباشد!


  فوتبال جلوی چشم عوام و عام‌فهم است، انرژی هسته‌ای هم نیست که از سانتریفیوژ آن سر در نیاوریم و فقط متخصصان داخلی و بازرسان آژانس آن را بفهمند. ایدئولوژی‌ و الی ماشاء‌الله دیگر مسائل و مباحث هم نیست که با بمباران تبلیغاتیِ صدا و سیما بخواهید به خورد مخاطب دهید.

    پس با هر توجیه یا استدلالی از جمله شرایط مالی و تحریمی کشور، این آشی است که خودمان پخته‌ایم. ایران اگر با قلعه‌نویی قهرمان آسیا هم می‌شد بر این رأی استوار بودم که عدالت فوتبالی رعایت نشده.

   آن‌چنان که معتقدم فی‌المثل لسترسیتی در انگلستان، استقلال خوزستان در ایران و یا یونان در یورو اگر به مقام قهرمانی دست می‌یابند عدالت فوتبالی رعایت نشده که تیم‌هایی با عمل‌کرد حرفه‌ای‌تر و هزینه‌کرد بیشتر دست‌شان از جام کوتاه مانده است.

   البته این سخن بدان معنا نیست که کلیت یک باشگاه و تیمی اگر با هزینهٔ کمتر و زیرساختی ضعیف‌تر قهرمان شد قهرمانی حق‌اش نبوده است، خیر. به حق خود رسیده اما آیا می‌تواند آن را استمرار بخشد؟ بنابراین مقصود از عدالت فوتبالی آن‌جاست که قطر هزینه می‌کند برنامه‌ریزی می‌کند زیرساخت‌ها را مدیریت و ارتقاء می‌دهد آخر سر نتیجه‌اش را می‌بیند، دو دورهٔ پیاپی به فینال جام ملت‌ها می‌رسد و هر دو را قهرمان می‌شود. آیا عدالت فوتبالی غیر از این است؟

منصف باشیم، اگر قرار است استقلال، پرسپولیس و سپاهان با این باشگاه‌داری آماتور و امکانات و بدهکاری و هزار و یک مشکل دیگر قهرمان باشگاه‌های آسیا شوند پس تیم‌هایی چون الهلال، النصر و تیم‌های شرق آسیا برای چه هزینه می‌کنند؟ چندین هدف را دنبال می‌کنند که یکی نیز کسب مقام قهرمانی است. همان‌قدر آش می‌خوری که پول می‌دهی. این ضرب‌المثل در همهٔ امور صدق می‌کند پیچیدگی هم ندارد.

جان کلام را آشپزِ داستان ‌گفت که با سیب‌زمینی و پیاز، شیشلیک و کوبیده بار نمی‌آید و نهایتاً می‌شود کوکو سیب‌زمینی پخت! البته که استثنا همیشه وجود دارد و اگر آشپز خبره و حاذق باشد از داشته‌ای که در اختیارش می‌گذارند کوکو سیب‌زمینیِ باکیفیتی می‌پزد و تحویل می‌دهد بله، اما انتظار بیهوده‌ای است که از آشپز چیزی فراتر بخواهیم و منتظر باشیم هر چهار سال یک بار معادلات بر هم بخورد و از دلِ لیگ برتر ایران با این زیرساخت، قهرمانیِ آسیا بیرون بیاید.

   این انتظاری واهی‌ است مگر با رقم خوردن اتفاقات که تداومی هم ندارد و بالاتر ذکر توضیحاتِ آن رفت. بنابراین اگر در مقطعی باشگاه‌های ما یا تیم ملی‌مان به موفقیت‌هایی نظیر قرار گرفتن در بین چهار تیم نهایی و یا دیدار پایانی دست می‌یابند این‌گونه تلقی نشود که همه چیزمان درست بوده و طبق برنامه پیش رفته‌ایم و در جایگاه طلبکار بنشینیم. نمی‌توان و نباید انتظار تداوم موفقیت بدون هزینه و برنامه‌ریزی را داشت.

   برای موفقیت‌های بیشتر و تداومِ آن و کسب عنوان که حالا حسرت‌اش به نیم قرن رسیده صرفاً داشتن بازیکن کافی نیست و فوتبال ما مشکلاتی بزرگ‌تر از حضورِ صرف مربیانی نظیر برانکو، ویلموتس، کیروش، قلعه‌نویی و... دارد. اگر می‌خواهیم به بررسی کلیت فوتبال کشورمان بپردازیم باید به مشکلاتی چون ساختار مدیریتی و خصوصی‌سازی و زیرساخت‌ها توجه کنیم.

پردازش بیشتر و طولانی شدن مطلب از حوصلهٔ خواننده خارج است اما کاش و ای کاش کسی پیدا بشود با ادبیات اقناعی همه‌مان را قانع کند که اگر مورینیو و کلوپ و گواردیولا هم در فوتبال ما پیدا شد در توهمِ شیشلیک و کوبیده فرو نرویم مگر با تهیهٔ موادِ لازم آن. یکی دیگر از تورنمنت‌های مهم برای ما تمام شد و رفت تا ما جای واقعیت و توهم را باهم عوض نکنیم و دوباره مشخص شود که کُت تن کیست. کُت تنِ آن‌هاست که برنامه‌‌محورند و در حال تکمیل و ارتقاء زیرساخت‌های لازم‌اند یا تنِ آنان که درگیر شعار و حماسه‌سرایی‌اند؟!

ارسال به دوستان