عصر ایران؛ اهورا جهانیان - آندریاس برمه درگذشت؛ در حالی که هنوز 64 ساله هم نشده بود. برمه همین 42 روز قبل، به مناسبت درگذشت فرانس بکنبائر، به قیصر فوتبال آلمان ادای احترام کرد. حالا مرگ نحس از راه رسیده و برمه را هم با خودش برده به ناکجای جهان هستی. روزگار غریبیست...
آندریاس برمه قطعا بهترین مدافع کناری تاریخ فوتبال آلمان بود. او اگرچه در پست بک راست هم بازی میکرد ولی بیشتر به عنوان بهترین بک چپ فوتبال آلمان از او یاد میشود. برمه در جام جهانی 1986 و یورو 88 مدافع راست تیم ملی آلمان بود. ولی در بک چپ، کیفیت دیگری داشت و در چهل سال اخیر، در کنار مالدینی و روبرتو کارلوس، جزو سه مدافع چپ برتر دنیای فوتبال بوده.
برمه نه چپپا بود نه راستپا. یعنی هم چپپا بود هم راستپا. بکنبائر دربارۀ او گفته بود که آندریاس تنها بازیکنی است که من هیچ وقت نفهیدم پای اصلیاش کدام است.
در فینال جام جهانی 1986 دو بار با پای راست کرنر کشید و هر دو بار توپ گل شد. در فینال جام جهانی 1990، پنالتی را با پای راست به تور دروازۀ کویکوچهآ دوخت. ولی در نیمهنهایی همان جام، ضربۀ آزاد را با پای چپ وارد دروازۀ پیتر شیلتون کرد. در بازی افتتاحیۀ یورو 88 هم ضربۀ آزاد را با پای چپ وارد دروازۀ والتر زنگا کرد. در یکهشتم نهایی جام جهانی 1990 اما با پای راست آن شوت وحشتناک را زد و با گلی استثنایی، حکم حذف هلند از جام جهانی را امضا کرد.
کرنرهای تیم ملی آلمان را غالبا برمه میزد. کرنرهای سمت راست را با پای چپ، کرنرهای سمت چپ را با پای راست. بازیکنان زیادی هستند که با هر دو پا شوت میزنند ولی بالاخره معلوم است پای اصلیشان چپ است یا راست؛ ولی کسی در دنیای فوتبال عاقبت نفهمید پای اصلی برمه کدام پای اوست.
برمه از سال 1984 به تیم ملی آلمان پیوست و تا 1994 برای ژرمنها بازی کرد. او با آلمان قهرمان جام جهانی شد (1990). یکبار هم نایب قهرمانی را تجربه کرد (1986). در جام ملتهای اروپا اما بخت یارش نبود. یکبار در خانه در مرحلۀ نیمهنهایی به هلند باختند (1988)، یکبار هم در فینال به دانمارک باختند (1992).
برمه هشت بار برای تیم ملی آلمان گل زد. او بیشتر گلساز بود تا گلزن. ولی گلهایش بسیار راهگشا بودند و اهمیت تاریخی داشتند. پنج گل از هشت گل ملی او در مسابقاتی بسیار حساس به ثمر رسیدند. اولین گل ماندگار و تاریخی برمه در بازیهای ملی، در نیمهنهایی جام جهانی 1986 زده شد. آن شوت سرکش روی ضربۀ آزاد دوضرب، سینۀ ژول باتس را شکافت و وارد دروازۀ فرانسه شد.
بسیاری از مردم ایران از آن گل شگفتزده شدند و میگفتند ژول باتس زورش نرسید توپ را بگیرد. از بس که شوت برمه محکم و پرقدرت بود. این اولین گل از آن پنج گل تاریخی بود. به چهار مورد بعدی اشاره کردیم. دومی را در افتتاحیۀ یورو 88 زد. سومی و چهارمی و پنجمی را هم به ترتیب به هلند و انگلیس و آرژانتین در جام جهانی 1990 زد. در حساسترین بازیها. یکهشتم و نیمهنهایی و فینال.
آلمان در چهار بازی آخرش در جام جهانی 1990 پنج گل زد و زنندۀ سه گل از این پنج گل را برمه بود. دو گل پایانی آلمان را هم در نیمهنهایی و فینال برمه زد.
در یورو 88 آلمان میزبان مسابقات بود ولی در بازی افتتاحیۀ، گل اول را مانچینی برای ایتالیا زد. برمه اما موفق شد گل تساوی را وارد دروازۀ لاجوردیپوشان کند تا میزبان کارش را با شکست در برابر آن همه تماشاگر مشتاق آغاز نکند.
در فینال جام جهانی 1990، وقتی داور در دقیقۀ 85 برای آلمان پنالتی گرفت، بکنبائر از روی نیمکت برخاست و اشاره کرد که لوتار ماتیوس پنالتی را بزند. ماتیوس اما کفشش را بین دو نیمه عوض کرده بود؛ کفشی که شش بازی و یک نیمه از بازی فینال را با آن دویده بود و شوت زده بود و پاس داده بود و گل زده بود، به ناچار بین نیمۀ اول و دوم فینال، در رختکن عوض کرده بود.
بنابراین ماتیوس ترسید که پنالتی را هدر بدهد. با اینکه به دستور بکنبائر رفت تا پنالتی بزند، ولی وقتی دید برمه کنارش بیخیال و خونسرد ایستاده، از او پرسید که پنالتی را تو میزنی؟ برمه هم با سر جواب مثبت داد.
قیل و قال آرژانتینیها که تمام شد، برمه پشت توپ ایستاد و بهترین پنالتی تاریخ جام جهانی را زد. از دویدنش به سمت توپ معلوم بود که میخواهد توپ را زمینی به سمت راست کویکوچهآ بفرستد. گلر آرژانتین هم خوب پرید ولی آندریاس بیخیال آن قدر دقیق توپ را به گوشۀ دروازه فرستاد که دست گویکوچهآ به توپ نرسید؛ گلری که در دو بازی قبلی آرژانتین 4 پنالتی از 9 پنالتی بازیکنان یوگسلاوی و ایتالیا را مهار کرده بود و فقط 4 پنالتی وارد دروازهاش شده بود. یک پنالتی را هم دراگان استویکویچ به تیر افقی دروازهاش کوبیده بود.
بعد از فینال، مطبوعات آلمان به ماتیوس ایراد گرفتند چرا از زیر بار پنالتی زدن در آن مسابقۀ حساس شانه خالی کردی. ماتیوس هم جواب داد که به کفش جدیدم عادت نکرده بودم. هر چه بود، برمه آلمان را برای سومین بار قهرمان جهان کرد و اجازه نداد که فوتبال بسیار دفاعی آرژانتین کامیاب و باجام به خانه برگردد.
برمه تا 26 سالگی در کایزرسلاترن بازی میکرد. رسیدن از کایزرسلاترن به تیم ملی آلمان، کار آسانی نبود. هر چه بود، او در 24 سالگی بازیکن تیم ملی شد. عین زیدان که کمی دیر ملیپوش شد.
آخرین باری که برمه برای تیم ملی آلمان بازی کرد، جام جهانی 1994 بود. او در سن 34 سالگی آن طراوت دو سال قبل را نداشت. چهرهاش شکسته به نظر میرسید و جام برای برمه و یارانش چندان خوشایند تمام نشد. آنها در یکچهارم نهایی، بازی برده را به بلغارستان باختند و به خانه برگشتند.
با این حال برمه تا 38 سالگی در سطح باشگاهی بازی کرد. یعنی تا 1998. او فوتبال حرفهای را از 18 سالگی شروع کرد (1978). ولی در یک تیم گمنام و کمنام بازی میکرد. اگرچه در 66 بازی 10 گل برای تیمش زد. از 20 سالگی به زاربروکن پیوست و در 1981 به اولین باشگاه مهمش پا گذاشت: کایزرسلاترن.
برمه در 1986 از کایزرسلاترن به بایرن مونیخ رفت. بعد از جام جهانی 1986. دو سال برای بایرن بازی کرد و هر دو سال کاپ قهرمانی بوندسلیگا را بالای سر برد ولی در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 1987 به پورتو باختند. برمه در بایرن با اولی هوینس، مدیر فنی تیم، دچار اختلاف شد و به پیشنهاد اینترمیلان جواب مثبت داد.
برمه در کنار ماتیوس و کلینزمن، مثلث طلایی و آلمانی اینترمیلان را تشکیل داد. آنها اینتر را در 1989 بعد از 9 سال قهرمان ایتالیا کردند. برمه در همان سال مرد سال فوتبال ایتالیا شد. در حضور ستارههایی چون مارادونا و فانباستن و گولیت و ماتیوس و بارسی و باجو و ویالی و کلی بازیکن طراز اول دیگر. در همان سال اینترمیلان جام حذفی ایتالیا را هم برد. دو سال بعد، برمه با اینترمیلان جام یوفا را بالای سر برد.
اوج فوتبال برمه از 26 سالگی بود تا 32 سالگی (1992). با این حال او در 36 سالگی، جام حذفی فوتبال آلمان را هم با کایزرسلاترن بدست آورد.
در تاریخ فوتبال، او قطعا یک مدافع کناری منحصر به فرد بود. برخی معتقدند مارسلو از او بهتر بوده و مارسلو را باید در کنار مالدینی و کارلوس جزو سه مدافع چپ برتر چهار دهۀ اخیر قرار داد. قطعا مارسلو دریبلزنتر از برمه بود ولی تکنیک فقط دریبلزدن نیست. جدا از این، مارسلو در بازیهای مهم ملی، هیچ کار ویژهای انجام نداده اما برمه پادشاه بازیهای ملی بود. کدام مدافعی در دو فینال جام جهانی، دو پاس گل داده و یک گل زده؟
برمه در طور دوران فوتبال خودش هیچ حاشیهای هم نداشت. بازی خوبش را ارائه میکرد و در زمین با کسی دعوا نداشت و بیرون زمین هم دنبال جلب توجه و بمب ترکاندن نبود. پس از اینکه دوران فوتبالش تمام شد، دو سال هم مربی کایزرسلاترن بود (از 2000 تا 2002). در اونترهاخینگ و اشتوتگارت هم (این یکی به عنوان دستیار) مربیگری کرد ولی از سال 2006 به بعد دیگر قید مربیگری را زد.
اگر اینتساگرام او را دیده باشید، سلیمالنفس بودنش را تایید میکنید. از کسی به بدی یاد نمیکرد و نسبت به همه مهری در دلش بود. از استادش بکنبائر گرفته تا رفقا و همبازیان دوران جوانیاش و البته مارادونا و سایر بزرگان فوتبال.
یکبار که عکسی از خودش و مارادونا را پست کرده بود، عکسی از فینال جام جهانی، و از مارادونا تجلیل کرده بود، دیهگو هنوز زنده بود و با لایک خودش جواب محبت برمه را داده بود. وقتی هم که مارادونا درگذشت، در اندوهش چیزی بیش از احترام بود. چیزی از جنس قدردانی، بابت سالها رقابت با رقیب بزرگ و بینظیری مثل دیهگو مارادونا. رقابت در دو فینال جام جهانی و البته سه سال رقابت در لیگ فوتبال ایتالیا.
آندریاس برمه جزو زیباییهای فوتبال بود. اگر باور ندارید، بازی آلمان و هلند در جام جهانی 1990 را تماشا کنید. و آن گل استثنایی برمه به هانس وان بروکلن، گلر قلدر هلند را.
چند ماه دیگر جام ملتهای اروپا در آلمان آغاز میشود. کاش برمه زنده مانده بود و این جام را هم تماشا میکرد. حتما مشتاق دیدار بهترین بازیهای ملی اروپا در کشور خودش بوده. ولی مرگ نحس از راه رسید و بهترین بک چپ آلمان را با خودش برد.