به نقل از hack spirit، افرادی که از اشتباهات خود درس نمی گیرند معمولاً یک سری الگوهای خاص را نشان می دهند. در این مقاله، ما قصد داریم این الگوها را بررسی و روشن کنیم که چرا برخی افراد به تکرار اشتباهات خود ادامه می دهند. ۹ رفتار معمولی کسانی که به نظر می رسد هرگز از اشتباهات گذشته خود درس نگرفتهاند نشان داده شده است.
سخت است که از یک اشتباه درس بگیرید، اگر نپذیرید که اشتباه کرده اید.
به گزارش همشهری آنلاین، انکار یک مکانیسم رایج مقابله است و همچنین یک ویژگی برجسته در میان کسانی است که به طور مکرر اشتباهات مشابه را انجام می دهند. این تلاشی است برای جلوگیری از ناراحتی ناشی از پذیرش اشتباه.
اعتراف به این معنی است که با این واقعیت روبرو شویم که کامل نیستیم. این می تواند سخت باشد، به خصوص اگر انتظارات زیادی از خود دارید یا اگر نگران این هستید که دیگران چگونه شما را قضاوت کنند. اما موضوع اینجاست انکار ممکن است باعث تسکین موقت این احساسات ناراحت کننده شود، اما از یادگیری و رشد نیز جلوگیری می کند.
افرادی که در انکار گیر کرده اند، به جای اینکه به درون خود نگاه کنند، تمایل دارند عوامل خارجی را برای شکست های خود مقصر بدانند. این بدان معناست که آنها فرصت حیاتی برای درس گرفتن از اشتباهات خود و انتخاب های متفاوت در آینده را از دست می دهند.
این یک الگوی رایج در میان کسانی است که از اشتباهات خود درس نمی گیرند. آنها تقصیر را به گردن دیگران یا شرایط می اندازند و از بررسی اعمال و تصمیمات خود اجتناب می کنند. این فرار از مسئولیت باعث می شود که نتوانند اشتباهات خود را بشناسند و از آنها درس بگیرند و در حلقه اشتباهات مکرر به دام بیفتند.
تغییر می تواند ترسناک باشد، و طبیعت انسان این است که به جای جست و جوی ناشناختهها، به آنچه میشناسد پایبند بماند. این مقاومت در برابر تغییر اغلب می تواند ما را از درس گرفتن از اشتباهاتمان باز دارد. در واقع، به گفته محققان، افراد تمایل دارند به انتخابهای آشنا پایبند باشند، حتی زمانی که آگاه باشند که یک جایگزین ممکن است نتیجه بهتری به همراه داشته باشد.
افرادی که این رفتار را از خود نشان می دهند، اشتباهات خود را تکرار می کنند زیرا تمایلی به تغییر اعمال خود ندارند، حتی زمانی که نتایج مطلوب را به همراه ندارند.
بازخورد بخش مهمی از یادگیری و رشد است. این به ما کمک می کند بفهمیم کجا اشتباه کرده ایم و چه کارهایی می توانیم برای بهبود انجام دهیم. این رفتار در بین کسانی که تمایل به تکرار اشتباهات خود دارند رایج است. آنها پذیرای نظرات دیگران نیستند، و این امکان را از آنها میگیرد تا اشتباهات خود را بشناسند و راههایی برای اصلاح آنها بیابند.
نادیده گرفتن بازخورد مانند تلاش برای حرکت در پیچ و خم با چشمان بسته است. شما باید بارها و بارها به موانع مشابه برخورد کنید. اگر میخواهید از چرخه اشتباهات مکرر رهایی پیدا کنید، به جای حذف بازخورد، با پذیرش بازخورد شروع کنید.
عجله در تصمیم گیری ها بدون صرف وقت برای فکر کردن، الگوی دیگری است که معمولاً در افرادی دیده می شود که اشتباهات مشابه دارند.
وقت گذاشتن برای تصمیم گیری های سنجیده می تواند احتمال اشتباهات قابل پیشگیری را به شدت کاهش دهد. دفعه بعد که متوجه شدید برای تصمیم گیری عجله دارید، یک قدم به عقب بردارید، نفس بکشید و به خودتان زمان و مکان بدهید تا به همه چیز فکر کنید. این می تواند شما را از افتادن دوباره در همان تله نجات دهد.
افرادی که به طور مکرر اشتباهات مشابهی را مرتکب می شوند، اغلب یک چیز مشترک دارند: آنها به شدت نسبت به خود سختگیر هستند.
شفقت به خود به معنای رفتار مهربانانه با خودمان است، به خصوص زمانی که اشتباه می کنیم. این در مورد درک این است که ناقص بودن و زمین خوردن اشکالی ندارد. با این حال، برای برخی، ترس از اشتباه کردن و مواجهه با انتقاد از خود می تواند آنقدر طاقت فرسا باشد که تصمیم بگیرند به هیچ وجه با اشتباهات خود مقابله نکنند. این اجتناب به این معنی است که آنها فرصت یادگیری از اشتباهات خود و رشد را از دست می دهند.
اگر بتوانیم یاد بگیریم که با خود مهربان تر باشیم، اشتباهات خود را به عنوان فرصت های یادگیری بدانیم تا شکست، به سوی رشد و پیشرفت شخصی حرکت خواهیم کرد.
ترس از شکست یک عامل بازدارنده قوی است. می تواند ما را از امتحان کردن چیزهای جدید، ریسک کردن و در نهایت درس گرفتن از اشتباهاتمان باز دارد. وقتی خیلی از شکست خوردن می ترسیم، اغلب تصمیم می گیریم که اصلا تلاش نکنیم. این بدان معناست که ما فرصت اشتباه کردن، درس گرفتن از آنها و رشد را نداریم.
اگر متوجه شدید که از ترس شکست اشتباهات را تکرار می کنید، به یاد داشته باشید که هر اشتباهی گامی به سوی موفقیت است. فقط از طریق اشتباه کردن است که واقعاً یاد می گیریم و رشد می کنیم.
داشتن ذهنیت ثابت یکی دیگر از الگوهای رفتاری است که می تواند ما را از درس گرفتن از اشتباهاتمان باز دارد.
افرادی که ذهنیت ثابتی دارند بر این باورند که توانایی ها و هوش آنها همان هستند که هستند و جایی برای تغییر یا رشد وجود ندارد. این نوع تفکر اغلب منجر به رکود می شود. وقتی باور داریم که نمیتوانیم پیشرفت کنیم یا یاد بگیریم، سعی نمیکنیم. این بدان معناست که ما خودمان را به چالش نمیکشیم، ریسک نمیکنیم و از اشتباهاتمان درس نمیگیریم.
از سوی دیگر، اتخاذ این باور که می توانیم توانایی ها و هوش خود را توسعه دهیم، می تواند به ما کمک کند از اشتباهات خود درس بگیریم و از تکرار آنها در آینده اجتناب کنیم.
این در مورد برداشتن یک گام به عقب، تجزیه و تحلیل آنچه اشتباه رخ داده است، و کشف چگونگی جلوگیری از انجام همان اشتباه در آینده است. بدون تأمل، احتمالاً اشتباهات خود را تکرار میکنیم، زیرا زمانی را برای درک اینکه چرا آنها در وهله اول رخ دادهاند، اختصاص ندادهایم.
بنابراین، تفکر را به یک عادت تبدیل کنید. پس از هر اشتباه، به این فکر کنید که چه چیزی منجر به آن شده است، چه کار متفاوتی می توانستید انجام دهید، و چگونه می توانید از تکرار آن جلوگیری کنید. با انجام این کار، نه تنها چرخه اشتباهات تکراری را می شکنید، بلکه راه را برای رشد و بهبود شخصی هموار خواهید کرد.
از طریق اشتباهات است که یاد می گیریم و کامل میشویم.
فلسفه ژاپنی کینتسوگی را در نظر بگیرید، جایی که قطعات سفال شکسته با لاک طلایی ترمیم می شوند و به جای پنهان کردن ترک ها، ترک ها را برجسته می کنند. این فلسفه زیبا را می توانیم در زندگیمان نیز به کار ببریم. هر اشتباهی که مرتکب می شویم فرصتی برای ما است تا خودمان را با نسخه خودمان از "لاک طلایی" ترمیم کنیم تا ما را انعطاف پذیرتر و منحصر به فرد تر کند.
بنابراین اشتباهات خود را در آغوش بگیرید، از آنها درس بگیرید و به یاد داشته باشید آنها شکست نیستند، بلکه پله هایی در مسیر رشد شما هستند.