عصرایران؛ مهرداد خدیر- دربارۀ زندگی و کارنامۀ آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی از وجوه مختلف میتوان نوشت ولی یک وجه از آرای او پررنگتر و پر سر وصداتر است.
هر چند او نزد عامه چندان شناخته شده نبود یا در معرفی باید اشاره شود پدر همسر سید حسن خمینی بود یا عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز با نماد سید محمد خاتمی یا این که در دهه 60 و در دوران رهبری امام خمینی عضو شورای عالی قضایی بوده و کنار دو مقام ارشد دستگاه قضا (رییس دیوان عالی کشور و دادستان کل/ موسوی اردبیلی و موسوی خویینیها) می نشسته اما شهرت اصلی او به خاطر دیدگاه متفاوت و نگاهی بود که به رابطۀ نرخ بهره با تورم داشت و به صراحت میگفت آنچه بانکها به عنوان سود به مردم میپردازند در واقع سود بانکی نیست چرا که وقتی نرخ تورم 40 درصد است سود بانکی 20درصدی تنها نصف کاهش ارزش پول را جبران میکند.
او در مصاحبهای مفصل با مجله "تجارت فردا" در سال 1393 به تشریح این دیدگاه خود پرداخت تا ثابت کند ادعای ربوی بودن درست نیست و دستکم به این طرف یعنی سود بگیران اطمینان بدهد آنچه دریافت میکنند کاملا شرعی است چون مهم حفظ قدرت خرید است و پول ذاتاً اعتبار ندارد.
جان کلام او این بود: وقتی تورم ۴۰درصد است، اگر شما به بنده ۱۰میلیون تومان قرض بدهید و بگویید سال دیگر ۳۰درصد از شما سود می خواهم، باز هم کم است و پول واقعی را نگرفتهاید. من به سیستم بانکی اشکال داشتم که چرا میگویید به سپردهها سود تعلق می گیرد؟ گفتم شما چه کسی را دارید مسخره میکنید؟
او معتقد بود: بانکهای ما اصلا اشکال شرعی ندارند و با این وضع تورم، ربا در آنها بیمعنی است و ظلم بانکها به این معنی است که بانکها با سود پایین تر از نرخ تورم، عملا پول خود مردم را به آنها نمی دهند.
طهماسب مظاهری رییس کل پیشین بانک مرکزی هم واکنش مثبت نشان داد و گفت: قرض بدون ربا در حد اصل پول و میزان اتلاف مالیات آن پول قابل محاسبه است. در نظام پولی ما ارزش پول به اندازه تورم پایین میآید. قرض گیرنده باید ارزش پولی را که قرض گرفته به قرض دهنده برگرداند و از این منظر مطلب وایده ای را که اقای بجنوردی مطرح کرده اند قبول دارم و مورد تایید و حمایت خیلی از علما و دانشگاهیان است وباید شکل عملیاتی آن را طراحی کنیم.
نکته جالب این که موسوی بجنوردی این دیدگاه خود را در راستای محاسبه مهریه به نرخ روز مطرح می کرد که طراح اولیه آن خود او بود و در میان ناباوری و شگفتی طرح را شورای نگهبان تأیید کرد و کار به مجمع تشخیص مصلحت نظام نکشید.
او ربا را بر دو قسم می دانست: یکی قرضی و دیگری معاملی و این دومی را فاقد موضوعیت میدانست و میگفت تنها ربای قرضی مطرح است و تازه در این فقره هم اگر قرض دهنده به میزان کاهش ارزش پول خود بر اساس نرخ تورم را بازپس بگیرد ربا محسوب نمی شود.
او نظرات دیگری هم داشت ولی مانند آیت الله فقید یوسف صانعی به صدور فتواهای شاذّ متهم نمیشد چون در حیطه های گوناگون نظر نمی داد.
در دو همایش آن مرحوم را دیده بودم. یکی در همایش بانک داری اسلامی در سال 1378 و به خاطر دارم سخن خود را به آیه قرآن مستند می کرد که نه ستم کنید و نه بر شما ستم شود در حالی که با توجه به نرخ تورم وقتی قرض می دهید و کاهش قدرت خرید شما محاسبه نمی شود ستم دیده اید. نوبت دوم در همایش صلح در مرکز بین المللی دایره المعارف اسلامی که اصرار داشت همه ادیان را مانند هم معرفی کند و در حاشیه وقتی فهرستی از اختلافات اساسی میان اسلام و مسیحیت را برشمردم با دقت گوش داد و درصدد توضیح و پاسخ و دفاع برنیامد.
نمیتوان دربارۀ او نوشت و اشاره نکرد که شورای نگهبان در سال 94 صلاحیت او را نیز در کنار داماد او سید حسن خمینی رد کرد و این در حالی بود که 30 سال قبل از آن به عنوان مجتهد در شورای 5 نفری عالی قضایی مینشست.
با این نگاه بعید نیست با توجه به شدت گرفتن بیماری در ماه های آخر اگر کاندیدای خبرگان می شد این بار شورای نگهبان صلاحیت او را تأیید می کرد!
چون ممکن است تصور شود دیدگاه او توجیهی برای دریافت سودهای بالاتر در بانک ها بود باید یادآور شد مراد او حفظ قدرت خرید مردم و سپرده گذاران و آسوده کردن خاطر آنان بود نه آن که سرود یاد مستان دهد تا بانک ها بیشتر دریافت کنند! بلکه چنان که در بالا آمد معتقد بود بانک ها پول خود مردم را هم به آنها نمی دهند چه رسد به این که سودی به آنان بپردازند.