عصر ایران- افراد کنترلگر از این جهت که به شکلی غیرعادی همواره به دنبال بر عهده گرفتن نقش اول در میان اطرافیان بوده و میخواهند مهمترین فرد باشند. میتوانند شرایط سختی را برای دیگران ایجاد کنند.
آنها میخواهند کنترل و نظارت بر همهچیز را در اختیار بگیرند و در باره همه همه امور تصمیمگیری کنند. با این حال نحوه برخورد با این افراد چندان هم سخت نیست. درادامه مطلب با خصوصیات افراد کنترلگر و نحوه مواجهه با آنها آشنا میشوید.
متخصصان روانشناسی شخصیت کنترلگر را اینگونه توضیح میدهند که او تمایلی بیش از اندازه به دخالت در امور دیگران و کنترل رویدادها و مسائل زندگی آنها دارند. آنها علاقه وافری به نفوذ بر دیگران داشته بهشیوهای که برقراری تعامل با آنها به شدت سخت است.
اینکه انسان تمایل دارد بر زندگی خود بیشترین میزان کنترل و تسلط داشته باشد امری بسیار طبیعی است اما اگر حساسیت و تمایل فرد نسبت به کنترل زندگی خود و دیگران بیش از اندازه باشد، میتواند مسالهساز شود و به وجود شخصیت کنترلگر در فرد شک کرد.
حقیقت آن است که کنترل کامل وقایع زندگی به دلیل ارتباط بسیاری از آنها با سایر افراد و با جامعه غیرممکن است، به این معنا که برخی رخدادها در کنش و واکنش با دیگران رخ میدهد بنابراین هیچ کس توان مهار کامل این رویدادها را ندارد. با این حال افراد کنترل گر تمایل دارند در راس امور بوده و از همهچیز درباره سایرین مطلع باشند.
آنها در ارتباط با افراد خانواده خود نیز کنترلگر بوده و سعی میکنند همه مسائل را به سایرین دیکته کنند. آنها به بهانه حمایت و عشق به همسر یا فرزند رفتارهای تنشزای خود را توجیه میکنند درحالی که رفتار آنها به ناپایدار شدن روابط زناشویی میانجامد.
یکی از بارزترین ویژگیهای افراد کنترلگر، داشتن یک ویژگی برجسته و شاخص است که دیگران را جذب میکند مثلا بسیاری از آنها شخصیتی شوخ و بامزه دارند و به دلیل همین جذبه دیگران میل نهفته آنها به کنترلگری را درک نمیکنند. جالب آنکه فرد کنترلگر نیز از این ویژگی شخصیتی خود آگاه نبوده و آن را امری طبیعی میداند.
ویژگیهای رفتاری کنترلگرها
افراد کنترلگر دارای صفات مشخص و مشترکی هستند؛ آنها نیاز شدید به وضع قوانین برای امور روزانه خود دارند. رفتاری تهاجمی و پرخاشگرانه دارند به نحوی که با کوچکترین اشتباه دیگران منفجر میشوند.
افراد کنترلگر رفتاری متکبرانه دارند تا همهچیز بر اساس روش آنها پیش برود. انتظار دارند همه از راهنماییها یا خواستههای آنها تبعیت کنند. سعی در تغییر برنامههای شخصی افراد و به ویژه همسر خود دارند. آنها به راحتی هدف کنترلگرانه خود را مخفی کرده و رفتار خود را به گونهای تنظیم میکنند که سایرین به سوی آنها جلب و جذب شوند. زیر نقاب عشق و محافظت از دیگران رفتار کنترل گرایانه خود را مخفی میکنند. خودمحوری و خودخواهی در کنار بیصداقتی در روابط و موفقیت در پنهان کردن شخصیت رفتاری خود، ویژگی بارز کنترلگرها است.
این افراد مشخصات رفتاری دیگری نیز دارند از جمله آنکه مسئولیت رفتار خود را نمیپذیرند و تقصیرها را به گردن دیگران میاندازند. تحمل شنیدن جواب منفی را ندارند. رابطه افراد با یکدیگر را تخریب میکنند. به راحتی عصبانی شده و رفتار توهینآمیز از خود بروز میدهند. در دیگران احساس عذاب وجدان ایجاد میکنند. با انتقاد مداوم از دیگران یا تمسخر سایرین اعتماد به نفس آنها را خدشهدار میکنند. از سایرین بابت کارهای مثبتشان قدردانی نمیکنند. تهدیدگر، حسود و دمدمیمزاج هستند.
نحوه مواجهه با کنترلگرها
اگر در رابطه با افرادی قرار دارید که ویژگیهای شخصیت کنترلگر را نشان میدهند ابتدا این موضوع را بررسی کنید که آیا ارتباط عاطفی یا کاری با این فرد باعث سلب اختیار، کاهش اعتماد به نفس و بروز مداوم حس نگرانی در شما شده است؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است یعنی در ارتباط به چنین فردی گرفتار شده و لازم است برای بازیابی توان و روحیه مثبت خود و همچنین کنترل رفتارهای چنین فردی از روشهایی استفاده کنید. از چهارچوب و مرزهای خود دفاع کرده و آگاه باشید که این افراد معمولا سراغ افرادی میروند که از کمبود اعتماد به نفس یا ذهنیت قربانی بودن رنج میبرند.
به همین دلیل مهم است که برای مقابله با کنترلگرها بر حریم شخصی و خطوط قرمز خود دفاع کرده و حدود آنها را مشخص کنید. اغلب افراد دچار شخصیت کنترلگر بهسراغ کسانی میروند که ذهنیت قربانی و کمبود اعتمادبهنفس دارند؛ چراکه این افراد در تعیین حدومرز روابط خود مشکل دارند. نظر خود را قاطعانه بیان کرده و به دنبال اثبات آن نباشید، زیرا مشاجره و جدل با این افراد بیفایده است. آنها معمولا اعصاب شما را نشانه میگیرند بنابراین به جای عصبانیت آرامش خود را حفظ کرده و آگاه باشید این افراد در
زمان عصبانیت شما بهتر میتوانند کنترل همهچیز را به دست بگیرند. اگر رفتارهای فرد کنترل گر بر شغل یا رابطه عاطفی شما تاثیری منفی گذاشته حتما از مشاور کمک بگیرید، اما اگر به این نتیجه رسیدید تلاشهای شما برای بهبود شرایط بیفایده بوده و او به رفتارهای اشتباه خود ادامه میدهد رابطه با او را ترک کنید.