روابط میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۴ به یکی از موضوعات محوری و نگرانکننده جهانی تبدیل شده است. این دو قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی، با وجود تنشهای موجود، در بسیاری از مسائل جهانی با یکدیگر در تعامل هستند. از یک سو، رقابت بر سر برتری تکنولوژیکی، نفوذ ژئوپلیتیکی و مزیتهای اقتصادی بین این دو کشور به شدت افزایش یافته و از سوی دیگر، همکاری در مقابله با چالشهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع طبیعی، نیازمند تعامل سازنده است.
به گزارش خبرآنلاین در حالی که آمریکا و چین در بسیاری از عرصهها به صورت رقابتی عمل میکنند، هر دو کشور بر این باورند که جنگ سرد جدیدی در قرن ۲۱ نه تنها به ضرر آنها بلکه به ضرر کل جامعه بینالمللی خواهد بود. این دیدگاه مشترک، زمینهساز گفتگوهای دیپلماتیک و تلاش برای یافتن راهحلهای مشترک در مواجهه با مسائل مهم بینالمللی شده است.
با این حال، اختلافات عمیق در موضوعاتی مانند حقوق بشر، تجارت و امنیت سایبری همچنان پابرجاست و گاهی اوقات تنشها را به سطح بالایی میرساند.
با توجه به این پیچیدگیها، ده محور اصلی که مسائل چالشبرانگیز میان آمریکا و چین را شکل میدهند عبارتند از:
تجارت و تعرفهها: اختلافات تجاری بین آمریکا و چین، که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد، به یک جنگ تعرفهای تمامعیار انجامید. ایالات متحده با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی، به دنبال تغییر رفتار تجاری چین و کاهش کسری تجاری خود بود. در مقابل، چین نیز با اعمال تعرفههای متقابل بر کالاهای آمریکایی، پاسخ داد. این اقدامات منجر به افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان در هر دو کشور شد و به رشد اقتصادی جهانی لطمه زد.
در حالی که مذاکرات تجاری بین دو قدرت بزرگ جهانی ادامه داشت، تأثیرات منفی این جنگ تعرفهای بر شرکتهای چندملیتی و بازارهای جهانی نیز پدیدار شد. شرکتها مجبور به بازنگری در زنجیرههای تأمین خود شدند و سرمایهگذاران با عدم اطمینان مواجه شدند. این اختلافات همچنین بر روابط دیپلماتیک بین کشورها تأثیر گذاشت و به تنشهای ژئوپلیتیکی دامن زد.
تکنولوژی و امنیت سایبری: رقابت تکنولوژیکی بین آمریکا و چین، بهویژه در زمینههایی مانند نیمههادیها، هوش مصنوعی، ارتباطات ۵جی و رباتیک، به یکی از مهمترین جبهههای اختلاف بین این دو قدرت جهانی تبدیل شده است.
آمریکا، با نگرانی از احتمال استفاده چین از فناوریهای پیشرفته برای اهداف نظامی و جاسوسی، تلاش کرده است تا محدودیتهایی را بر صادرات فناوری بالا به چین اعمال کند.
این اقدامات شامل تحریمهایی علیه شرکتهای چینی مانند هواوی میشود که متهم به نقض حریم خصوصی و امنیت سایبری هستند. در مقابل، چین نیز با توسعه و ترویج فناوریهای داخلی خود و ایجاد موانع برای شرکتهای فناوری آمریکایی در بازار چین، به این چالشها پاسخ داده است.
نگرانیهای امنیت سایبری نیز بهطور فزایندهای در مرکز توجه قرار گرفتهاند، زیرا هر دو کشور از حملات سایبری بهعنوان ابزاری برای جاسوسی صنعتی و تخریب زیرساختهای حیاتی یکدیگر استفاده میکنند. این مسائل، تنشهای موجود بین آمریکا و چین را تشدید کرده و به یک نقطه عطف در روابط بینالمللی تبدیل شدهاند.
تایوان: مسئله تایوان و تمایلات استقلالطلبی این جزیره همچنان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سیاست جهانی است. در سال ۲۰۲۴، با انتخاب مجدد حزب دموکراتیک پیشرفته در تایوان، که مواضع مستقلطلبانهای دارد، چین فشارهای خود را بر تایوان افزایش داده است.
چین، که همواره بر اصل "یک چین" تأکید دارد و تایوان را بخشی از خاک خود میداند، با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله تهدیدات نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، سعی در جلوگیری از هرگونه تلاش برای استقلال تایوان دارد.
از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا نیز حمایت خود را از تایوان اعلام کرده و بر اهمیت حفظ صلح و ثبات در تنگه تایوان تأکید دارد. این حمایت شامل تأیید حق تایوان برای مشارکت در سازمانهای بینالمللی و همچنین فروش تسلیحات دفاعی به تایوان میشود.
با این حال، این موضعگیریها میتواند تنشها را با چین، که تایوان را جزئی از خود میداند، افزایش دهد و به چالشهای بیشتری در روابط بینالمللی منجر شود.
حقوق بشر: آمریکا در مورد وضعیت حقوق بشر در چین، به ویژه در تبت و سینکیانگ به چین فشار میآورد، ولی چین این اقدامات را مداخله در امور داخلی خود و غیر قابل قبول میداند. نگرانیها و بنا به قرائت چین دخالتهای آمریکا در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور، بهویژه در مناطق تبت و سینکیانگ، همچنان یکی از مسائل مهم اختلاف بر انگیز در روابط دو کشور محسوب میشود.
آمریکا با استناد به گزارش برخی سازمانهای مدافع حقوق بشر مدعی نقض گسترده حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی در این مناطق است.
ایالات متحده، همراه با دیگر کشورهای غربی، خواستار پایان دادن به سیاستهای سرکوبگرانه چین، از جمله استفاده از اردوگاههای بازآموزی و محدودیتهای شدید بر آزادیهای دینی و فرهنگی شدهاند. در پاسخ به این فشارهاا، دولت چین ادعا میکند که این اقدامات بخشی از تلاشهایش برای حفظ وحدت ملی، مبارزه با تروریسم، افراط گرایی و جدایی طلبی است.
دریای چین جنوبی: اختلافات بر سر دریای چین جنوبی بین آمریکا و چین، که شامل ادعاهای مالکیتی چین و حضور نظامی آمریکا در منطقه است، همچنان یکی از نقاط تنش در روابط بینالمللی باقی مانده است.
چین با افزایش حضور نظامی خود در منطقه، به ویژه علیه فیلیپین، در حالی که از دیپلماسی به عنوان ابزاری برای تقویت نفوذ منطقهای خود استفاده میکند، تلاش دارد تا برتری خود را تحکیم بخشد.
ایالات متحده نیز با محکوم کردن اقدامات اجباری و تهدیدآمیز چین، به دفاع از اصول حل و فصل صلحآمیز اختلافات و آزادی دریانوردی پرداخته و به دنبال حفظ تعادل قدرت در منطقه به نفع خود و متحدانش است. این تنشها، که بر روابط دیپلماتیک و امنیت منطقهای تأثیر میگذارند، اهمیت استراتژیک دریای چین جنوبی را برای هر دو کشور برجسته میسازد.
نفوذ ژئوپلیتیکی: رقابت برای نفوذ ژئوپلیتیکی بین آمریکا و چین، بهویژه در مناطق کلیدی مانند آسیا و اقیانوسیه نیز همچنان یکی از مهمترین عرصههای تقابل بین دو قدرت جهانی باقی مانده است. این رقابت شامل تلاشهای گسترده برای افزایش نفوذ از طریق دیپلماسی، تجارت، توسعه زیرساختها، و حضور نظامی است.
آمریکا با تقویت روابط با متحدان منطقهای خود و از طریق ابتکاراتی مانند "آزادی دریانوردی"، به دنبال حفظ نفوذ خود در منطقه است، در حالی که چین از طریق پروژههای "یک کمربند، یک راه" و سرمایهگذاریهای بزرگ در کشورهای اقیانوسیه، سعی در گسترش نفوذ خود دارد. این رقابت نه تنها بر روابط دوجانبه بین آمریکا و چین تأثیر میگذارد، بلکه بر تعادل قدرت در سطح جهانی و ثبات منطقهای نیز اثر میگذارد.
تغییرات اقلیمی: همکاری و اختلاف نظر بین آمریکا و چین در مورد تغییرات اقلیمی همچنان ادامه دارد. هر دو کشور به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای، نقش کلیدی در تلاشهای جهانی برای مقابله با بحران اقلیمی دارند. با این حال، گاهی اوقات اختلافاتی در مورد رویکردها و تعهدات مربوط به کاهش انتشار وجود دارد.
با وجود این، هر دو کشور بر اهمیت همکاری بینالمللی برای رسیدگی به این بحران تأکید دارند و در نشستهایی مانند COP ۲۸ به دنبال راهحلهای مشترک برای پاسخگویی به این چالش هستند.
انرژی و منابع طبیعی: رقابت برای دسترسی به انرژی و منابع طبیعی بین آمریکا و چین نیز همچنان یکی از محورهای اصلی تنشهای ژئوپلیتیکی میان دو کشور محسوب میشود. هر دو کشور به دنبال تأمین امنیت انرژی خود و دسترسی به مواد خام مورد نیاز برای توسعه فناوریهای پیشرفته هستند.
آمریکا و چین هر دو در تلاش برای رهبری در عرصه انرژیهای تجدیدپذیر هستند، اما در عین حال، در مورد منابع سنتی مانند نفت و گاز نیز رقابت میکنند. این رقابت نه تنها بر روابط دوجانبه تأثیر میگذارد، بلکه بر تعادل قدرت در سطح جهانی و ثبات منطقهای نیز اثر میگذارد.
فضا: رقابت در اکتشافات فضایی و استفاده از فضا برای مقاصد نظامی، در سال ۲۰۲۴ افزایش بیشتری خواهد یافت. با پیشرفتهای فناوری و افزایش تواناییهای فضایی، هر دو کشور تلاشهای خود را برای اکتشاف و استفاده از فضا، چه برای اهداف علمی و چه برای مقاصد نظامی، افزایش دادهاند. آمریکا با برنامههایی مانند آرتمیس، به دنبال حضور پایدار انسان در ماه و ارسال اولین انسانها به مریخ است.
در مقابل، چین نیز با توسعه برنامههای فضایی خود و افزایش حضور در فضا، به دنبال تقویت جایگاه خود بهعنوان یک قدرت فضایی بزرگ است. این رقابتها نه تنها برای کسب دانش و فناوری جدید است، بلکه برای نمایش قدرت و نفوذ در سطح جهانی نیز اهمیت دارد.
کره شمالی: از زمان توافق اصولی میان چین، آمریکا و دو کره برای پایان جنگ در شبه جزیره که در سال ۲۰۲۱ به دست آمد، امیدهایی برای کاهش تنشها در خصوص کره شمالی ایجاد شده است. با این حال، رزمایشهای نظامی مشترک کره جنوبی و ایالات متحده و همچنین توسعه برنامههای موشکی و هستهای توسط کره شمالی، به عنوان عوامل تحریکآمیز در منطقه مطرح هستند.
چین خواهان انعطاف بیشتر آمریکا در قبال برنامه هستهای کره شمالی است و از آمریکا میخواهد که در این زمینه نقش فعالتری ایفا کند. این اختلافات نشاندهنده چالشهای موجود بر سر دستیابی به یک راهحل پایدار و جامع برای مسئله کره شمالی است.
همهگیریها و بهداشت جهانی: مدیریت بحرانهای بهداشتی جهانی، بهویژه در زمینه همهگیریها، همچنان یکی از چالشهای عمده میان دو کشور باقی مانده است. در عین حال روی کار آمدن احتمالی ترامپ شرایط دو کشور را پر تنشتر میکند.
در این بین همکاریهای بینالمللی، مانند توافق سازمان بهداشت جهانی با ۲۳ کشور برای مقابله با پاندمیها، نشاندهنده تلاشهای جهانی برای افزایش سطح همکاری و بهبود سیستمهای هشداردهنده و توزیع عادلانهتر واکسنها و داروها است.
با این حال، تنشها نیز وجود دارد، بهویژه با توجه به عدم امضای این توافق توسط برخی کشورهای بزرگ مانند چین و ایالات متحده، که نشاندهنده اختلافات در رویکردها و اولویتهای بهداشتی است. این تنشها و همکاریها هر دو بر نحوه پاسخگویی به بحرانهای بهداشتی جهانی و تلاشها برای جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار تأثیر میگذارند.
تحلیلها حاکی از آن است که تنشهای میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۴ نه تنها کاهش نیافته، بلکه با توجه به مسائل متعدد و پیچیدهای که میان دو کشور وجود دارد، احتمال افزایش این تنشها نیز وجود دارد. این اختلافات در حوزههای مختلفی مانند تجارت، تکنولوژی، حقوق بشر، و نفوذ ژئوپلیتیکی ریشه دوانده و به نظر میرسد که هر دو طرف برای حفظ منافع و تأمین امنیت ملی خود، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
در این میان، جامعه بینالمللی و سایر کشورها نیز به دقت تحولات را زیر نظر دارند و امیدوارند که این رقابتها به تعاملات سازندهتر و همکاریهای بینالمللی برای حل مسائل جهانی منجر شود. با این حال، این امر مستلزم آن است که هر دو کشور به راهحلهای دیپلماتیک و گفتگوهای چندجانبه متعهد باشند و از اقدامات یکجانبهای که میتواند به تشدید تنشها منجر شود، پرهیز کنند.
در نهایت، آینده روابط آمریکا و چین به توانایی آنها برای مدیریت اختلافات و همکاری در موضوعات مشترک بستگی دارد و این مسئله تأثیر قابل توجهی بر نظم جهانی خواهد داشت.