عصر ایران- در مرور رخدادهای گونهگون آذر ۱۴۰۲ به جز ادامه رفتار جنونآمیز اسراییلیها با مردم بیپناه غزه به بهانه انتقام عملیات هفتم اکتبر و پنهان شدن نیروهای حماس در بین جمعیت بر ۴ موضوع میتوان درنگ کرد و به آنها پرداخت:
اولی افشای فساد چای دبش و این که سه میلیارد دلار از منابع ارزی به واردات ماشین آلات برای چای دبش اختصاص یافته. پولی که میتوانست کشت و صنعت چای در ایران را متحول کند و اگرچه حامیان و مبلغان دولت کوشیدند ریشههای آن را به دولت قبل نسبت دهند ولی اعداد و ارقام نشان می داد آنچه در دولت قبل انجام شده تسهیلات معمول و مطابق ضوابط و اعداد معقول بوده که ناگهان با تغییر دولت نجومی شده و این احتمال هم مطرح شد که یکی از دلایل عزل وزیر جهاد کشاورزی -که در مرور فروردین ۱۴۰۲ به آن اشاره شد- همین پرونده باشد.
موضوع دوم پخش مستندی از تلویزیون منوتو درباره پرویز ثابتی مقام امنیتی ساواک جهنمی بود آن هم در حالی که اعلام شده بود منوتو از ۱۱ دی تعطیل خواهد شد و از این مستند به عنوان آخرین پروژه تطهیر عوامل رژیم پهلوی در این شبکه یاد شد. سال قبل هم ثابتی در یکی از تجمعات علیه جمهوری اسلامی در کنار دخترش -که چهره ای علمی است- مشاهده شده بود.
اتفاق سوم درگذشت پروانه معصومی بود که به رغم سابقه بازی در فیلمهای پیش از انقلاب و حضور بیحجاب در آنها یا در صف استقبال از فرح در تالار رودکی به خاطر مواضع سیاسی بعدی مورد تمجید اصولگرایان بود و کار به جایی رسید که تصویر بزرگ او را بر مسجد بلال صدا و سیما آویختند در حالی که مرسوم نیست تصویر بزرگ یک خانم درگذشته را از مناره های مسجد بیاویزند و اصول گرایان با تصویر زن درگذشته روی سنگ قبر خودش هم مشکل دارند ولی اینجا دلیل سیاسی می چربید.
چهارمی هم درگذشت هنری کیسینجر معمار سیاست خارجی آمریکا بود که چند ماه قبل از آن ۱۰۰ سالگی خود را جشن گرفته بود:
فساد چای دبش
ماجرای چای دبش و فساد سه میلیارد دلاری آن در حالی که برای آزاد سازی ۶ میلیارد دلار از پول های بلوکه شده در کره جنوبی جشن ملی برپا شده بود چنان بر حامیان و مبلغان دولت گران افتاد که درصدد رفع و رجوع برآمدند و کشف آن را حاصل فعالیت دولت ابراهیم رییسی دانستند به جای آن بگویند چرا این تسهیلات داده شده در حالی که میتوانست به سندیکای چای در شمال اختصاص یابد.
روزنامه وطنامروز در صفحه اول به نقل از رییس جمهور نوشت: متخلفان را به دستگاه قضایی معرفی کردیم. این در حالی بود که او در بیش از دو سال ریاست جمهوری گفته بود میتوانست در قوه قضاییه بماند و سؤالکننده باشد نه این که به قوۀ مجریه بیاید و سؤال شونده شود اما آمد به یک دلیل مشخص و آن هم این که در قوه قضاییه دریافت باید با علت فساد و نه با معلول مبارزه کرد.
به همین خاطر آنچه باید روشن می شد این نبود که پرونده متخلفان به دستگاه قضایی ارجاع شده یا نه. این بودکه بسترساز این فساد سیاست رانت ارزی بوده یا نه. اگر بوده چون خود او در 29 اردیبهشت 1400 که رییس قوه قضاییه و کاندیدای انتخابات خالی از رقیب 1400 بود گفته بود: «سیاست رانتی ارزی حتما منجر به تولید پرونده قضایی میشود و امروز شاهد آن هستیم که برای همین ارزهای ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی دهها پرونده تشکیل شده و به دهها پرونده رسیدگی و برای آنها حکم صادر شده و موارد زیادی نیز در دست رسیدگی است.»
اگر هم بسترساز این فساد سیاست رانت ارزی نبوده و حاصل عرق جبین و کد یمین یا ارث پدری دبشیها بوده و از جایی نگرفته بودند چرا برای شان پرونده قضایی تشکیل دادند؟
در گزارش تحقیقی و مستند روزنامه هممیهن آمده بود از فروردین ۹۷ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ و در سه سال کل ارز دریافتی شرکت دبش گستر ۱۹۵ میلیون و ۵۲۰ هزار و ۸۱۰ دلار بوده با این منطق که نیاز سالانه چای کشور ۴۴۸ میلیون دلار است و اگر تخلفی بوده این بوده که از سهم دیگران هم به او اختصاص داده شده ولی به نسبت کل ارز دریافتی او زیر ۶ درصد است که معقول به نظر میرسید حال آن که ۹۴.۳ درصد ارز دولتی را در دولتی گرفته که رییس آن آمده بود تا با سیاستهای رانتی ارزی مقابله کند نه این که ۳ میلیارد و ۳۷۰ میلیون دلار یعنی نیاز ۷ و نیم سال را یکجا به یک شرکت اختصاص دهند.
مستند ثابتی
پخش مستند من و تو درباره پرویز ثابتی واکنش های گسترده ای داشت و در سریع ترین و مفید ترین اقدام انجمن اندیشه و قلم نشستی برپا کرد که در آن صادق زیباکلام، محمد توسلی و علی اصغر صباغپور به ادعای انکار شکنجه در فیلم پاسخ دادند.
صباغپور- استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر انکار شکنجه و توجیه عملکرد ثابتی را غیر قابل پذیرش و متضاد با اسناد تاریخی و روایت های شاهدان عینی خواند و گفت: افرادی که مثل توپ فوتبال بین بازجوها دست به دست میشدند، هنوز زنده اند. یکی از زندانیان میگفت من هنوز از بوی ادکلن متنفرم، چون بازجوها ادکلن میزدند و ما با چشم بسته وقتی این بو را استشمام میکردیم، آماده شکنجه میشدیم.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی و از زندانیان ساواک پرسید: اگر آقای ثابتی همین مطالب را ده سال قبل می گفت، از او استقبال میشد و او یک مبارز با تروریسم و وطن پرست تلقی می شد؟ تصور نمی کنم اینگونه باشد و عمدتا به دلیل رویگردانی [بخش هایی از] مردم از عملکرد سیستم فعلی است و من همان زمانی که اولین تصویر از ثابتی در راهپیمایی زن، زندگی، آزادی منتشر شد، نوشتم اگر عملکردها به همین شکل ادامه پیدا کند، در آینده شاهد خواهیم بود از صدام حسین و علی شیمیایی هم تقدیر شود!
زیباکلام گفت: آقای ثابتی توضیح نمیدهد آیا این همه زندانی سیاسی طبیعی بود و کشورهای دیگر هم همین طور بودند؟ چرا این همه مخالفت با رژیم بود؟ چرا کوچکترین فضای باز سیاسی مثل شکسته شدن سد، باعث سرازیر شدن خشم مردم شد؟ آیا شیوه شما در ساواک باعث سقوط رژیم شاه نشد؟ ثابتی حرفی در این زمینه نمیزند. چرا واقعیات را به شاه نگفتند؟ البته به دیکتاتورها فقط چیزی را میتوان گفت که دوست دارند.
محمد توسلی دبیر کل نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران بعد از انقلاب هم گفت: آقای ثابتی می گوید در دوره حکومت پهلوی همه چیز ایران در حال پیشرفت و توسعه بود اما آیا مصدقها، سحابیها، بازرگانها، طالقانیها، جبهه ملی و نهضت آزادی ضد توسعه بودند؟
وی در عین انتقاد از رفتارهای بعد از انقلاب با سیاسیون منتقد و از جمله خود گفت: سال 50 بعد از بازداشت اعضای سازمان مجاهدین خلق، نامهای نوشته شد و من برای قطبزاده فرستادم و از آنجا متوجه شدند و مهر 50 بازداشت شدم. بازجویم ازغندی (دکتر منوچهری) بود و مرا به قصد کشت زدند که بیهوش شدم.
محمد جواد مظفر که در جلسه حاضر بود ولی در میز پنل قرار نداشت هم این ادعا را که شکنجه ساواک بعد از فعال شدن گروه های چریکی آغاز شده رد کرد و گفت: من سال 49 در 19 سالگی دستگیر و شکنجه شدم. معنی دستبند قپانی این بود که دو دست را از پشت به هم میبستند و یک سطل شن 20 کیلویی از آن آویزان میکردند. این که شکنجه تنها واکنش ساواک به عملیات چریکی بوده دروغ بزرگی است.
خسروپرست، یکی دیگر از زندانیان قبل از انقلاب نیز در این جلسه گفت: چهره ثابتی ناشناخته و مبهم نیست. در همین جلسه کسی نشسته که برادرش را روی فلز گداخته سوزاندند و خود من ساعتهای متوالی بازجویی شدم. امیدوارم با جو تبلیغاتی که رسانه های خارجی برای افکار عمومی ایران ساختهاند، اعلیحضرت جدید برایمان نتراشند.
مرگ کیسینجر
در آذرماه 1402 معمار سیاست خارجی آمریکا که درهای کاخ سفید -فارغ از روی کار بودن رییس جمهوری دموکرات یا جمهوریخواه- همواره به روی او باز بود، درگذشت.
او را بسیاری نابغه دیپلماسی و برخی ماکیاولی عصر جدید میدانستند و بعضی که کم هم نبودند جنایتکار. تا جایی که در اردیبهشت امسال هفتهنامۀ آمریکایی «نیشن» جلد خود را به 100 ساله شدن او اختصاص داد اما نه در مقام تجلیل بلکه برای ابراز شگفتی از این که او در 100 سالگی همچنان آزاد است!
اظهار تعجب قدیمیترین هفته نامۀ آمریکایی - که 157 سال است منتشر میشود به خاطر آن بود که کیسینجر را به دلیل کمک به نیکسون برای از بین بردن مذاکرات صلح پاریس و طولانیتر کردن جنگ ویتنام، حمله به کامبوج و کودتای پینوشه در شیلی، جنایتکار جنگی میدانند.
او زادۀ 1923 بود و این یعنی در مه 2023 (اردیبهشت 1402 خورشیدی) 100 ساله شد تا یکی از معدود رهبران سیاسی قرن بیستم باشد که در قرن ۲۱ همچنان نظریه میداد. نزد ایرانیان نیز نامی کاملا آشنا بود و اگر وزیر خارجه نبود چه بسا با نام کوچک از او یاد میشد!
آشنا بود و در عین حال رازآلود و همچون وینستون چرچیل انگلیسی یکی از نمادهای سیاستورزی و سَیّاسیِ شخصی. آن قدر مشهور و نمادین که بهترین توصیف برای او ک نام خود او بود و البته اگر کمی دورتر برویم و با نگاه منفی: مارعینکی! این جمله هم درباره جنگ ایران و عراق به او نسبت داده شده که به عراق کمک کنید تا ایران پیروز نشود اما به ایران هم کمک کنید تا عراق پیروز نشود چون قادر به سیاست توازن بود.
برخی هم قدرت گرفتن چین را خطای او می دانند که برای تضعیف و نابودی شوروی اژدها را قوی کرد. اژدهایی که اکنون سر برآورده و می تواند جهان را در آینده ببلعد.
درگذشت پروانه معصومی
تصاویر مجلس ترحیم خانم معصومی در مسجد بلال از این حیث جالب بود که همه اعلامیههای ترحیم را دیدهایم که به جای تصویر دختر یا بانوی درگذشته مینویسند: خواهر یا مادر و عکس گل در کادر میگذارند. این سنت اما در مسجد بلال شکسته شد و تصویر خانم معصومی را آن بالا آویختند.
در این مراسم بیش از حضور همکاران و همصنفیها و هنرمندان و بازیگران و کارگردانان حضور پررنگ دولتیها توجه ها را جلب کرد. وزیران ارشاد دولت رییسی و دولت احمدی نژاد آمده بودند و وزیران ارشاد دولت های اصلاح طلب و اعتدالگرا نه. یک خط کشی پررنگ و کامل.
همان موقع نوشتیم اگر زندهیاد پروانه معصومی بعد از وقایع سالهای ۸۸ و ۹۶ باب میل اصولگرایان موضع نمیگرفت و مثلاً مشخصاً لیلا حاتمی نازنین را سرزنش نمیکرد شاهد حضور صاحب منصبان در مراسم او نبودیم و بعید نبود کیهان به تصاویر پیش از انقلاب او روی جلد مجله زنروز اشاره و تقبیح یا به عکسی در صفی در جشنوارهای در مقابل فرح استناد کند.
نکته ای که دربرخی نقدها فراموش شد اما این بود که در فیلمهای بیضایی بازی کرده و این اواخر دور از از هیاهو در روستایی در گیلان به پرورش گلوگیاه مشغول بود.