میلیاردرهای جهان در سالهای اخیر ثروتمندتر و ثروتمندتر شدهاند و سرمایه آنان همچنان در حال صعود است.
به گزارش ایسنا، اکنون تعداد میلیاردرها بیشتر از همیشه شده است و در مجموع به ۲۷۸۱ نفر میرسند که ۱۴۱ نفر بیشتر از سال گذشته و ۲۶ نفر بیشتر از رکورد ثبتشده در سال ۲۰۲۱ هستند. این افراد در مجموع ۱۴.۲ تریلیون دلار سرمایه دارند که ۲ تریلیون دلار نسبت به سال ۲۰۲۳ و ۱.۱ تریلیون دلار از رکورد قبلی ثبت شده در سال ۲۰۲۱، بیشتر است.
سرمایه دو سوم اعضای فهرست منتشرشده از ثروتمندان جهان، بیشتر از یک سال پیش شده است و فقط یک چهارم آنان سرمایه خود را کاهش دادند. بیشترین میزان سرمایه، مربوط به ۲۰ نفر برتر فهرست است که در مجموع ۷۰۰ میلیارد دلار ثروت از سال ۲۰۲۳ به رقم پیشین افزودند، اکنون ایالاتمتحده رکورد ۸۱۳ میلیاردر به ارزش ۵.۷ تریلیون دلار دارد.
چین با وجود رقم ضعیف شاخص مصرفکننده و رکود املاک و مستغلات که منجر به از بین رفتن حدود ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه شد، با ۴۷۳ نفر به ارزش ۱.۷ تریلیون دلار در رتبه دوم قرار دارد و هند با رقم ۲۰۰ میلیاردر در رتبه سوم قرار گرفته است.
میلیاردرهای بسیاری از کشورها با روشهای مختلف از پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه خود اجتناب میکنند و دولتها در جستجوی طرحها و روشهایی برای این مورد هستند. رئیسجمهور ایالاتمتحده، جو بایدن اشاره کرده است، میلیاردرهای آمریکایی سرمایه خود را از راههایی به دست میآورند که اغلب با نرخهای کمتری نسبت به درآمد معمولی دستمزد کارگران آمریکایی، مشمول مالیات میشوند.
بهطور عمده، سرمایه آنان از افزایش ارزش داراییهایشان به دست میآید و از خلاءهای مالیاتی و اقدامات حسابداری قانونی برای به حداقل رساندن مالیاتی که میپردازند، استفاده میکنند. آمریکاییهای ثروتمند فقط هشت درصد نرخ مالیات بر عایدی سرمایه میپردازند و بایدن معتقد است که حداقل پرداختی آنان باید ۲۵ درصد باشد.
دولت برزیل پیشنهاد بلندپروازانهتری برای مالیات سالانه جهانی دارد در این طرح ۲ درصد از سرمایه میلیاردرهای جهان اخذ میشود، به همین دلیل از گابریل زوکمان، اقتصاددان فرانسوی خواسته شده است تا طرحی دقیق برای نحوه عملکرد مالیات بر عایدی سرمایه میلیاردرها برای نشست وزرای دارایی گروه ۲۰ در ماه جولای تهیه کند.
قبل از همهگیری، ایده زوکمان مبنی بر مالیات ۲ درصدی سالانه بر سرمایه میلیاردرها احتمالا رد میشد، اما کووید-۱۹ و شوک انرژی ناشی از حمله روسیه به اوکراین، دولتهای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را به شدت در برابر این مورد نرم کرده است زیرا طی پنج سال گذشته بیشترین آسیب بر فقیرترین کشورها وارد شده است همچنین کشورها سرمایه لازم در سرمایهگذاری برای بهداشت یا آموزش را ندارند، چه رسد به مقابله با گرمایش جهانی.
تعداد میلیاردرها در دهه ۲۰۱۰ تقریبا سه برابر شد و در چهار سال گذشته همچنان رو به افزایش بوده، زیرا ارزش سرمایه آنان که عمدتا شامل سهام و دارایی است، به دلیل سیاستهایی که بانکهای مرکزی در طول شرایط اضطراری سلامت دنبال کردند، افزایش یافته است.
با رونق بازار سهام و املاک حتی اگر افرادی که درآمد بسیار کمتری داشتند نیز شاهد افزایش ارزش املاک و برنامههای بازنشستگی خود بودند، کسانی که در ابتدا دارای سطوح بالایی از سرمایه بودند، بیشترین سود را داشتند.
حمایت عمومی قوی از عایدی سرمایه میلیاردرها مشاهده میشود که جای تعجب نیست زیرا مردم میخواهند برای خدمات عمومی بیشتر هزینه شود و ترجیح میدهند که وضعیت بهتری برای این مورد ارائه شود.
بحران هزینههای زندگی، مردم را نسبت به شکاف ثروت فزاینده بین ابرثروتمندان و بقیه حساستر کرده است. زاکمان معتقد است که بسیاری از افراد طرفدار سیستمی نیستند که در آن کسانی که بیشترین توانایی برای پرداخت مالیات را دارند، کمترین پرداخت را داشته باشند.
او تخمین میزند که مالیات ۲ درصدی بر عایدی سرمایه میلیاردرها سالانه ۲۵۰ میلیارد دلار افزایش مییابد در حالی که دولتهای غربی ناگزیر بیشتر درآمدهای جمعآوری شده را برای خود نگه میدارند، او میگوید بخشی از این سرمایه از شمال جهانی به جنوب جهانی راه پیدا میکند.
بر اساس آنچه گفته شد، راه درازی در پیش است تا مالیات بر عایدی سرمایه میلیاردرها به واقعیت تبدیل شود. یکی از مشکلات مطرح شده این است که نوآوری و رشد متوقف میشود اما این استدلال قانعکنندهتر خواهد بود اگر شواهدی وجود داشته باشد که افزایش عظیم سرمایه ابرثروتمندان در دهه گذشته باعث رونق سرمایهگذاری شده است؛ در واقع سرمایهگذاری از نظر تاریخی ضعیف بوده است.
با این حال، مانند هر مالیات بر عایدی سرمایه جدید مسائل دیگری نیز وجود دارد. ثروت باید تعریف شود و مکانیسم توافق شدهای برای ارزشگذاری سرمایه مانند دارایی ایجاد شود. اجتناب از معافیتهای بیش از حد بسیار مهم است، زیرا این امر به افراد بسیار ثروتمند اجازه میدهد تا ثروت خود را به شکلهای جدید تغییر دهند تا نتوان به آن دست زد.
کشورهایی که در گذشته مالیات بر عایدی سرمایه را اعمال کردهاند، دریافتهاند که درآمد نسبتا کمی به دست میآورند، تا حدی به این دلیل که افراد بسیار ثروتمند میتوانند پول خود را به بهشتهای مالیاتی منتقل کنند. برای اینکه این طرح عملی شود، باید همکاری بینالمللی برای جلوگیری از فرار سرمایه وجود داشته باشد.
با توجه به موانع زیادی که باید از بین بروند، کارشناسان مالیاتی مانند ریچارد مورفی وجود دارند که فکر میکنند روشهای کمتر جذاب اما در نهایت موثرتری برای مالیات بر ثروت وجود دارد. ایده برزیل به راحتی میتواند راه مالیات پیشنهادی رابین هود را طی کند. بهطور مشابه، میلیاردرها از تمام نفوذ خود برای مقابله با این ایده که باید مالیات سنگینتری پرداخت کنند، استفاده خواهند کرد.
ممکن است این بار سختتر از گذشته مقاومت کنند تا در برابر فشارهای وارده از سوی دولتهای ضعیف و رایدهندگان خشمگین ایستادگی کنند. طرح برزیل ممکن است غیرقابل اجرا باشد و شاید هرگز اجرا نشود اما موضوع ثروت و نابرابری را در دستور کار قرار داده که گزینه خوبی است.