عصر ایران؛ سروش بامداد- مهمترین نقد بر شبه گفتوگوی تلویزیونی دو مجری صدا و سیما با رییس جمهوری نه سخنان سید ابراهیم رییسی که شکل این برنامه است که دو کارمند سازمان بودجه بگیر صدا و سیما را مقابل رییس دولت مینشانند در حالیکه به اعتبار جایگاه رسمی مصاحبه شونده رییسِ رییسِ آنهاست و از این رو یا پرسشهای واقعی و مطرح در جامعه و رسانهها را در میان نمیگذارند یا اگر هم طرح کنند و قانع نشوند ادامه نمیدهند و بهبه و چهچه میکنند. (در صدا وسیما تأیید مقام بالاتر و تحسین او بیش از رضایت مخاطب در ارتقای شغلی نقش ایفا میکند!)
این آقا و خانم هم مجری یا گوینده خبرند یعنی اگر متنی را مقابل آنها بگذارند همان را میخوانند در حالی که روزنامهنگار مستقل خارج از صدا و سیما چنین نیست و از این روست که عنوان «شبه گفتوگو» برای برنامههایی از این دست بیشتر برازنده است تا گفتوگو یا از آن طرف گفتوگو با مردم. چون این دو نفر نمایندۀ همکارانشان هم نبودند و نیستند چه رسد به نمایندۀ مردم. (نمایندۀ مردم کسی است که از صافی شورای نگهبان و بعد از حذف پیشاپیش رقبا بگذرد و مثلا از شهر 12 میلیونی با 200 هزار رأی راهی مجلس شود!)
یکی از پرسشهایی که میتوانست طرح شود و نشد این بود که آقای رییس جمهور! وزیر نفت شما (جواد اوجی) در جلسۀ هیأت دولت ادعا کرده پالایشگاه آبادان به سوددهی رسیده است. این در حالی است که مجمع شرکت پالایش نفت آبادان در سال 1403 و دربارۀ گزارش سود و زیان سال 1402 هنوز برگزار نشده و مطابق روزنامۀ رسمی در سال 1401 هم 8 هزار و 469 میلیارد تومان ضرر نشان داده بود و سوددهی مربوط به سال 1399 و در سال آخر دولت قبل بوده است و اگر هم سودی حاصل شده باشد نتیجه راهاندازی فاز جدیدی است که سرمایهگذاری آن سالها قبل صورت پذیرفته است. (تولید بنزین)
آیا از وزیرتان خواهید خواست در این باره توضیح دهد یا صِرف اعلام ایشان را پذیرفتهاید؟ طبیعی است که آقای رییسی در این فقرۀ خاص حضور ذهن نداشته باشد و مانند آمار کارخانههای احیا شده هم نیست که هر بار هزار واحد اضافه کند و از 2000 واحد در سال اول ریاست جمهوری به 9000 در سال سوم برسد.
این پرسش اما ذهن مخاطب و کارشناسان را هم درگیر میکند منتها باید از زبان دو خبرنگار واقعی طرح شود که اطلاعات مربوطه را گردآوری کردهاند و از دو کارمند صدا و سیما برنمیآید که حقوقشان را برای شبه گفتوگوی تبلیغاتی میگیرند یا از طرح سؤالاتی از این دست برحذر داشته شدهاند و "هر چه استاد ازل گفت بگو" را باید بگویند یا بپرسند.
اما در نظر بگیرید به جای دو مجری – کارمند دو یا سه خبرنگار واقعی و مستقل مقابل رییس جمهوری مینشستند یا بنشینند.
طبیعی است که آنان هم ادب مصاحبه با عالیترین مقام رسمی پس از رهبری ( تعریف قانون اساسی از رییس جمهوری) را رعایت میکنند و اگرچه ژست مصاحبه با خبرنگار خارجی را برای مصاحبه شونده ندارد اما برای مخاطب جذابتر است.
اگر هم نگران تبدیل مصاحبه با مباحثه هستند مجری میتواند کنترل کند و دو روزنامه نگار مستقل هم یکی از هواداران باشد و دیگری از منتقدین. به هر حال خبرنگار باشند نه گوینده و مجری و کارمند تلویزیون.
در نظر بگیریم همین یک سؤال آیا رییس جمهوری را به تأمل دربارۀ ادعای سود 12 هزار میلیارد تومانی پالایشگاه آبادان - در حالی که هنوز ترازنامهای منتشر نشده و سال قبل هم ضرر نشان داده و آخرین سود هم مربوط به سال 99 است – وانمیداشت یا موجی درنمیانداخت تا رسانهها بررسی کنند ببینند این 12 هزار میلیارد تومان سود ادعایی بخشی از سناریوی سریال دستاورد سازی است یا واقعیت عینی و بیرونی هم داشته است؟ (البته زیان دهی الزاما به خاطر مدیریت نیست به سبب تحمیل هزینه به پالایشگاه و فروش محصول زیر قیمت های جهانی و دلایل دیگر است و این که پالایشگاه آبادان فقط پالایشگاه نیست و کل هزینه های آبادان بر آن بار شده)
در همین زمینه اگر خبرنگار قدری زبلتر بود میپرسید آیا ادعای وزیر نفت به شایعۀ تغییر او ربطی ندارد و در دل تأیید یا تکذیب رییس جمهور هم یک خبر دیگر نهفته بود چون این شایعه هم درگرفته که ادعای جواد اوجی وزیر نفت برای خنثی کردن احتمال تغییر او بوده است.