قرن بیستم را باید یکی از پربارترین دورههای زمانی بدانیم که پیش گوییها در خلال آن محقق شدند. شاید دلیل آن توسعه چشمگیر و پرسرعت تکنولوژی یا حتی جنگهای عظیم و بیماریهای مرگبار باشد که منجر به تحقق پیشگوییها شده است.
هر دو جنبه آینده نگری خوش بینانه و بدبینی نسبت به پایان هستی باعث شدند فیلسوفان از اوایل قرن بیستم درباره آینده انسانها پیش بینیهایی اعلام کنند.
به گزارش گجت نیوز، پیش بینی آینده کار جالبی به نظر میرسد و خواندن و دنبال کردنش هم برای مخاطبان عمومی، سرگرم کننده است. ناشران و مسئولان رسانه در هر قالبی که بود، در خلال قرن بیستم تصمیم گرفتند به همین موضوع بپردازند و به مسافران ذهنی زمان اهمیت بیشتری دهند. بسیاری از نویسندگان و متفکران برجسته این دوره، ابتدا خود را مبتکر و پدید آورنده معرفی کردند. آنها قصد داشتند با خلاق نشان دادن خودشان، ایدهها و پیش بینیهایشان را به سمع و نظر جمعیت بیشتری برسانند.
از طرفی هم جذابترین بخش ماجرا در این است که گاهی این پیش بینیها به شکل غیر منتظرهای درست از آب در میآمدند. یعنی برخی ایدههای آینده نگرانه افراد در قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم به حقیقت پیوستند و مردم را در تعجب شدید فرو بردند.
نیکولا تسلا را پیش از هر چیز به خاطر تلاشهای ثمربخش در تکنولوژی و مهندسی میشناسیم. او مسئول اصلی اختراع برق خانگی و رادیو است. ظاهرا این جنبه از زندگی برای او کافی نبوده و تمایل داشته درباره آینده و اواخر قرن بیستم هم اظهارنظر کند.
او در فوریه سال ۱۹۳۵ مقالهای را تحت عنوان «ماشینی برای پایان بخشیدن به جنگ» در مجله Liberty Magazine به چاپ رساند. او در این مقاله به پیش بینی قالب زندگی در آینده اشاره کرد و مدعی شد که در آینده، دولتها پرورش اندام و بهداشت را به عنوان شاخههای تحصیلی به رسمیت خواهند شناخت.
تسلا همچنین سطح وزارت را در دولت آینده پیشگویی و وزیر «پرورش اندام و بهداشت» هم پیش بینی کرد. دولت فدرال آمریکا، در سال ۱۹۵۳ میلادی وزارت سلامت، فرهنگ و رفاه را تاسیس کرد که امروزه تحت عنوان وزارت خدمات سلامتی و انسانی شناخته میشود.
این دانشمند حتی پیش بینی که کرد که روزی در آینده، برگزاری کلاسهای تربیت بدنی و بهداشت در مدارس اجباری خواهد شد. حالا در قرن بیست و یکم هستیم و اغلب مدارس در سرتاسر جهان، کلاسهای ورزش و آموزش بهداشت و سلامت در برنامه تربیت رسمی خود دارند.
نیکلا تسلا در اواخر دوران انقلاب صنعتی یک پیش بینی دیگر هم داشت. او گفت آلودگی ناشی از روشهای تولیدی جدید برای موجودات زنده مرگبار خواهد بود. او در مقالهاش نوشت که انسانهای بسیاری در اثر آب آشامیدنی آلوده و نه چای و قهوه، خواهند مرد.
امروزه حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر در اثر آشامیدن آب آلوده به طور سالانه از دنیا میروند. البته نرخ مرگ و میر در اثر استفاده از دخانیات ۸ میلیون نفر در سال است؛ اما تحقق پیشگویی تسلا را نمیتوان نادیده گرفت.
گوشیهای امروزی با روشهای پیشرفته خود میتوانند ارتباط میان انسانها را از هر نقطه جهان میسر سازند. برای مثال، یک گوشی آیفون قادر است بدون هیچ ارتباط سیمی یا استفاده از کابل و اتصال مستقیم به منبع الکتریکی تماس صوتی مخابره کند.
این دستگاه میتواند با کمک اپلیکیشن فیس تایم، اسکایپ یا زوم مکالمه ویدیویی میان افراد برقرار سازد. همه این پردازشهای کامپیوتری پیشرفته درون یک دستگاه کوچک و جیبی رخ میدهند.
نیکولا تسلا در مصاحبهای که ژانویه سال 1926 با Colliers داشت، پیش بینیهای مرتبطی را مطرح کرد. گوشیهای هوشمند قرن 21 از هر دو جنبه فرم و عملکرد، تحقق پیشگویی تسلا به شمار میروند. تسلا در این مصاحبه گفته بود:
پیش بینی تسلا به دستگاه کوچکی مربوط میشد که طبق ایده او شخصی بود و هر فرد میتوانست برای خودش داشته باشد. تحقق پیشگویی تسلا از این شکل ارتباطی را امروزه در گوشیهای هوشمند به خوبی مشاهده میکنیم.
یک تولید کننده لوازم خانگی به نام فیلکو فورد در سال 1967 فیلم کوتاهی به نام 1999 A.D را تولید و منتشر کرد. این قطعه 26 دقیقهای به نمایش زندگی روزمره خانهای پیشرفته در سال 1999 میلادی اشاره میکرد. یکی از شخصیتها به نام مایکل شور، در بخش گیاهشناسی از پروژه کلونی سازی در مریخ مشغول به کار بود. او تلاش میکرد خوراکیهایی با ارزش غذایی و کالری مناسب توسعه دهد.
راوی فیلم توضیح میداد که در نتیجه آزمایشها، مایکل قادر خواهد بود هلو خیلی بزرگ با پوست سخت و شبیه نارنگی هم تولید کند. هدف از این توضیحات، تبیین پیدایش مواد غذایی اصلاح شده در آینده بشر بود.
این فیلم کوتاه، در ادامه مایکل شور را درون یک ایستگاه الکترونیکی نشان میداد در حالی که نمایشگرهای خیلی بزرگی در آن وجود داشت. شور با این نمایشگرها میتوانست تصاویر مربوط به ساختار سلولی گیاهان را بررسی کند. همین تکنولوژی امروزه در تصویربرداری دیجیتالی و نمایشگرهای لمسی قابل مشاهده است.
بر اساس پیشگویی این فیلم کوتاه، کامپیوتر در آینده به منشی، کتابدار، بانکدار، معلم، پزشک و یک خدمتکار همه کاره تبدیل میشد. نکته مهم دیگر درباره 1999 A.D نمایش همسر مایکل به نام کارن است که از درگاه کامپیوتر برای جستجو میان تصاویر محصولات مربوط به یک فروشگاه و خرید آنلاین بهره میگیرد. او به خوبی میتواند از یک فروشگاه با فاصله زیاد از منزل، خرید کند و مبلغ را هم با حساب بانکی به شکل الکترونیکی بپردازد.
تئوری تکامل یا آنچه دانشمند معروفی به نام چارلز داروین تحت عنوان «نظریه فرگشت براساس انتخاب طبیعی» ارائه کرد، به ویژگیهای زیادی اشاره دارد. این نظریه مهم، بیان میکند که نمای فیزیکی، توانمندیها و ساختارهای موجودات زنده در طول مدت طولانی هزاران ساله تغییر میکنند.
جان الفرت واتکینز جونیور، یکی از نویسندگان مجله The Ladies Home، اوایل قرن بیستم در یک مقاله پیش بینی جالبی کرد. او نوشت که انسانها همچنان به روند تکامل کلی خود یا حداقل در یک جنبه به خصوص ادامه میدهند. واتکینز معتقد بود که در آینده، مردم آمریکا حدودا یک تا دو اینچ قد بلندتر خواهند شد. او در مقالهای تحت عنوان «اتفاقاتی که در صد سال آینده رخ میدهند» نوشت:
زمانی که واتکینز این مقاله را منتشر کرد، میانگین قد مردان آمریکایی ۱۷۳ سانتی متر و زنان ۱۶۱ سانتی متر بود. این رقم حالا برای مردان آمریکایی به ۱۸۰ سانتی متر و برای زنان به ۱۶۴ سانتی متر رسیده است. این افزایش برای مردان حتی از تحقق پیشگویی واتکینز هم فراتر رفته؛ اما افزایش میانگین قد در زنان ناچیز دیده میشود.
مهمترین عامل این رشد طبق پیش بینی واتکینز، همان «بهبود وضعیت سلامت» به نظر میرسد. مخصوصا وقتی توجه کنیم که آمریکاییها حالا در کودکیشان بیشتر پروتئین، کلسیم و ویتامینهای آ و دی مصرف میکنند، افزایش میانگین قد هم منطقی میشود.
قبلا به مقاله «اتفاقاتی که در صد سال آینده رخ میدهند» اشاره کردیم که جان الفرت واتکینز جونیور در مجله The Ladies Home منتشر کرد. او در این مطلب مدعی شد که پیشگوییها همگی به خودش تعلق ندارند و برخی هم «غیب گویی» هستند و از دیگران دریافت کرده است.
یکی از این پیش بینیهای جالب، به روشی اشاره داشت که عکاسها احتمالا در صد سال آینده به کار میگرفتند. واتکینز و منبعش در این مورد به خصوص به توسعه تصویربرداری دیجیتالی و توزیع آنی تصاویر اشاره کردند.
واتکینز در این باره نوشت:
او در همین چند جمله در حالی به تکامل صنعت موبایل در قرن ۲۱ اشاره کرد که هیچ چیز از اینترنت و دوربین دیجیتالی نمیدانست. اشاره او به رنگهای دقیق و طبیعی را میتوان تحقق پیشگویی در زمینه دوربینهای بسیار باکیفیت دانست.
همانطور که گفتیم، واتکینز در مقاله پیش بینی صد سال آینده به چندین مورد اشاره کرده و حالا شاهد تحقق پیشگویی این نویسنده هستیم. او علاوه بر پیش بینی تغییر در بیولوژی انسان و بهبودها در محصولات ارتباطی و دیجیتالی همچنین به مورد جالب دیگری اشاره کرده. مقاله او به پیشرفت چشمگیر در زمینه پزشکی و امکان تصویربرداری با جزئیات هم میپردازد.
او در این باره نوشت:
جان واتکینز در همین جملهها به ماشینهای پیشرفته آینده و امکانات تصویربرداری بسیار دقیق از بدن انسان زنده اشاره کرد. در این میان میتوانیم به دستگاههای اشعه ایکس، سی تی اسکن و ام آر آی اشاره کنیم. این نویسنده در یک جمله عجیبش به «اشعههای نامرئی» اشاره کرده؛ گویی که واقعا تحقق پیش گویی خود را پیشاپیش دیده است.
توماس ادیسون یک دانشمند پرکار و صاحب تعداد بیش از هزار گواهی ثبت اختراع بود. او همچنین به شکل گیری بهینه زندگی روزمره مردم در قرن بیستم و بعد از آن کمک کرد.
توانمندی او در تکنولوژی آینده با مشارکتش در ابداع گرامافون، دوربین فیلم برداری و یک تفنگ ابتدایی تتو متبلور شد. او در سال 1911 با Miami Metropolis مصاحبه کرد و مشخصا به تغییرات شگفت انگیزی اشاره داشت که آینده بشریت را دگرگون میساختند.
ادیسون خردمندانه درباره صنعت حمل و نقل اظهار نظر کرد و گفت که دوران لوکوموتیوهای بخار دیگر به پایان رسیده. به نظر او، تا صد سال آینده قطارهای برقی جایگزین لوکوموتیوهای قدیمی میشدند که سرعت بیشتری هم داشتند.
ادیسون همچنین گفت بهتر است گردشگران و مسافران استفاده از هواپیما را به این قطارهای تندرو ترجیح دهند. پیش بینی او برای سرعت پرواز یک هواپیما، ۲۰۰ مایل در ساعت و بیش از آن بود.
ادیسون تا چه حد درست پیش بینی کرده بود؟ خطوط ریلی در سال ۱۹۲۰ شروع به کار کردند و تحقق پیشگویی او در درباره از رده خارج شدن لوکوموتیو به سرعت دیده شد. در همان سالها بود که قطارهای برقی در اروپا توسعه یافتند و تا سال ۲۰۱۰ بیش از یک سوم جهان از آنها استفاده میکردند. درباره هواپیما هم ادیسون به هواپیماهای بزرگ و تجاری اشاره کرده بود؛ اما پیش بینیاش درباره سرعت درست از آب درنیامد. امروز سرعت پروازها معمولا بیش از ۵۰۰ مایل بر ساعت به طور میانگین است.
تهدید جنگ ابزارهای اتمی به ژئوپلیتیک قرن بیستم شکل داد. به عنوان نمونه بارز آن میتوانیم به بمباران اتمی آمریکا و شوروی سابق به یکدیگر اشاره کنیم. وقتی آمریکا در اواخر جنگ جهانی دوم هیروشیما ژاپن را بمباران اتمی کرد، دنیا متوجه خطر هولناک این سلاح جنگی و محو شدن کامل یک شهر از سوی آن شد.
روزنامه نگار و جامعه شناسی به نام هربرت جورج ولز در سال ۱۹۱۴ کتابی تحت عنوان «جهان آزاد شد» منتشر کرد که اهمیت ویژهای دارد. او در کتابش به شکل مشخصی توانست به بمب اتم و اغلب مشخصات ظاهری و عملکردی آن اشاره کند.
این کتاب دنیایی را روایت میکند که از دانش اتمی به منظور تولید انرژی بی پایان (مانند قدرت هستهای) یا تولید تسلیحات هولناک استفاده میکند. او در رمانش پیش از آنکه حاملان، روند بمباران اتمی را در شهرها آغاز کنند اینگونه نوشت:
آرتور کلارک در رمان علمی تخیلی سال ۱۹۶۸ خود به نام «ادیسه فضایی: ۲۰۰۱» به توصیف و پیش بینی ظاهر و مکانیسم سفر فضایی پرداخت. او همچنین نشان داد که مردم چگونه در آینده میتوانند با استفاده از تکنولوژی پیشرفته به اطلاعات دست پیدا کنند و اوقات فراغتشان را بگذرانند. در این رمان یک دانشمند به نام دکتر هیوود فلوید به پایگاه فضایی در کره ماه میرود و در آنجا اوقات فراغت زیادی دارد.
کلارک در این باره نوشته بود که وقتی فلوید کارهایش را انجام میداد و یادداشتهای روزانهاش را هم مینوشت دیگر بیکار میشد. او در این هنگام دستگاه روزنامه خوانیاش را که به اندازه یک کاغذ بزرگ بود به چرخه اطلاعاتی سفینه وصل میکرد تا خبرها را از زمین دریافت کند.
چنین دستگاهی در ابعاد یک کاغذ A4 میتوانست شبیه به آیپدهای امروزی باشد. دکتر کلارک در این رمان میتوانست مجلههای منتشر شده روی زمین را در دستگاه شخصی خودش دریافت و مطالعه کند.
ساموئل کلمنز با نام هنری مارک تواین یکی از مشاهیر ادبی آمریکایی شناخته میشود. او پس از آغاز کارش به عنوان گزارشگر، مسیر شغلی خود را با نوشتن انواع متون ادامه داد.
تواین از «ماجراهای تام سایر» تا «ماجراهای هاکلبری فین» و «شاهزاده و گدا» رمان نوشت و علاوه بر اینها نوشتههایی در سبک داستان کوتاه و طنز از خود به جا گذاشت. او را همچنین به شوخ طبعی و کنایه آمیز بودنش میشناختند. مثلا در سال ۱۹۰۹ او در جملاتی منحصر به فرد موقعیت تولد خودش را توصیف کرد:
این ستاره دنباله دار معمولا هر ۷۶ سال یکبار از روی کره زمین قابل مشاهده میشود. تواین دقیقا در چنین سالی به دنیا آمده بود و با تحقق پیشگویی خودش، در همان سال هم از دنیا رفت. او سال ۱۹۱۰ میلادی در ۷۶ سالگی درگذشت.
انیمیشن محبوب سیمپسونها در ابتدا به شکل داستانی و سریالی نبود. در واقع سال 1987 بود که برنامه The Tracey Ullman Show آن را در قالب قسمتهای مجزا به نمایش درآورد. این برنامه همچنین یکی از اولین برنامههای شبکه فاکس بود.
از آن زمان تا کنون بارها پیش آمده که سازندگان سیمپسونها در قسمتهای متعددی کمپانی اصلی تهیه کننده را هم دست انداختهاند. برای مثال به قسمت 1998 اشاره میکنیم که When You Dish Upon a Star نام دارد.
سیمپسونها در همین قسمت مشخصا ادای ستارگان هالیوودی را درمیآورند و تصویر کوتاهی هم از نمای خارجی استودیوهای قرن بیستم فاکس را نشان میدهند. این تصویر، فاکس را بخشی از کمپانی دیزنی نشان میدهد.
تحقق پیشگویی طنزآمیز سیمپسونها حدودا ۲۰ سال طول کشید. در سال ۲۰۱۹ میلادی، کمپانی والت دیزنی مجموعه سرگرمی فاکس را خرید. دیزنی با پرداخت مبلغ ۷۱.۳ میلیارد دلار توانست کنترل همه بخشهای تولید فیلم فاکس را در دست بگیرد. یکی از آنها شبکه فاکس بود که شامل سیمپسونها هم میشد.
تیم بیسبال شیکاگو کابز به مدت طولانی نتوانسته بود قهرمان شود. این موضوع نه فقط در سطح جهانی بلکه در رده بندی تیمهای حرفهای شمال آمریکا هم مطرح بود. کابز توانست در سال ۱۹۰۸ برنده سری جهانی بیسبال شود و بعد از آن هفت بار دیگر تلاش کرد و موفق نشد.
سرانجام سال ۲۰۱۶ میلادی بود که این تیم بیسبال برجسته توانست طلسم خیالی را بشکند و با تحقق پیشگویی یک نوجوان دوباره برنده سری جهانی شود.
شیکاگو کابز آنقدر رقابت جهانی شکست خورده بود که دیگر کسی روی برنده شدنش شرط نمیبست! اما یک دانش آموز دبیرستانی بیست سال قبل از آن پیش بینی کرده بود که کابزیها سری جهانی را دوباره خواهند بود. مایک لی در سال ۱۹۹۳ از دبیرستان میشن ویجو فارغ التحصیل شده بود.
او در نقل قولی همراه عکس خودش درون کتاب تصاویر سالانه مدرسه نوشته بود که شیکاگو کابز برنده جهانی سال ۲۰۱۶ خواهد بود و شما اولین بار همینجا خبرش را شنیدید. این پیش بینی مدت کوتاهی پس از برنده شدن شیکاگو کابز و به لطف همکلاسی قدیمی مایک، دوباره دیده شد.
فاکس در سال 1987 به عنوان چهارمین شبکه تلویزیونی آمریکایی شروع به کار کرد. این شبکه در اولین سال فعالیت خود برنامه طنز Boys Will Be Boys را به اکران درآورد. در این سریال کمدی، کیل مارتین در نقش چارلز راسل ظاهر شد که یک مرد درگذشته بود و حالا فرصت داشت با سفر به گذشته و تغییر مسیر زندگی به درستکاری، دوباره به زندگی بازگردد.
اولین قسمتهای این سریال در فضای بهشت جریان داشت و سنت پیتر مشغول تعیین سرنوشت نهایی افراد تازه درگذشته بود. در این میان چارلز در کنار معمر قذافی دیده شد که دیکتاتور سقوط کرده لیبیایی بود. سنت پیتر هم او را به جهنم فرستاد تا برای ابد به خاطر جنایتهایش تنبیه شود.
با توجه به تاریخ فیلمبرداری و انتشار این سریال، مرگ قذافی در ۲۹ جولای ۲۰۱۱ اتفاق افتاده بود. البته این سریال ساخت سال ۱۹۸۷ بود و این تاریخ به نوعی پیش بینی به شمار میرفت. در دنیای واقعی هم معمر قذافی در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ اعدام شد تا تحقق پیشگویی سریال کمدی آمریکایی را تایید کند.