کتاب اطلس آثار معماری ساختهنشده (Atlas of Never Built Architecture) کتاب متفاوت و جذابی است که طرحهای شکستخورده در دنیای معماری را معرفی میکند.
به گزارش خبرآنلاین، نویسنده کتاب به ما یادآور میشود که واقعیت فعلی دنیای ما میتوانست بهمراتب متفاوت از این باشد. او به فاکتورهای متعددی، از مسائل مالی و سیاسی گرفته تا کشمکشهای داخلی، فریبکاری و بدشانسی که میتوانند در دنیای معماری تأثیرگذار باشند اشاره کرده است.
در ادامه این ایده مطرح میشود که ایدهها حتی زمانی که ساختمانها میمیرند، نمیمیرند و در ادامه فهرستی از معماران و طراحان بااستعداد معرفیشده است. اما ایده اصلی این کتاب معرفی ساختمانهای حیرتانگیزی است که هرگز ساخته نشدهاند:
در دهه ۱۹۵۰، رابرت یانگ، رئیس جدید راهآهن مرکزی نیویورک، به دنبال راهکارهایی برای توسعه زمین ترمینال گراند سنترال بود. او معتقد بود که راهاندازی راهآهن سالانه ضرری ۲۴ میلیون دلاری را به همراه دارد.
در همین راستا یانگ معماری به نام I.M. Pei آشنا شد و این معمار توانا، طرح Hyperboloid را به او پیشنهاد کرد: یک برج اداری با ارتفاع ۴۵۵ متر و ۱۰۸ طبقه که با هزینهای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار، بلندترین و پرهزینهترین سازه جهان در آن دوره بود که ۶۰ متر از ساختمان امپایر استیت بلندتر بود.
شکل ساعت شنی و قاب دیاگرید طراحیشده برای این سازه، نیروهای باد را بهشدت کاهش میداد و درنتیجه پروسه ساخت به فولاد ساختاری بسیار کمتری نیاز داشت.
با کاهش شدید سود راهآهن، تحقیقات سنا درباره افول این صنعت افزایش یافت و یانگ درنهایت در ژانویه ۱۹۵۸ خودکشی کرد تا امیدها برای ساخت این سازه متوقف شود.
در سال ۱۹۶۱ بود که زکندورف برج خواننده هنرهای زیبا (۱۹۰۸) را که برای مدت کوتاهی بلندترین ساختمان جهان بود، تصاحب کرد. او قصد داشت تا بورس نیویورک را که دیگر ساختمانش در والاستریت برایش کوچکشده بود را به برج جایگزینی در سایت سینگر منتقل کند.
"مانور والاستریت" نامی بود که او برای پروژه جدید انتخاب کرده بود؛ برجی ۴۵ طبقه اثر هنری کاب که در شمال والاستریت واقعشده بود. کاب، معمار این بنا که یکی از اعضای شرکت I.M. Pei بود، برای محقق کردن خواسته او، سازه فولادی کششی مبتکرانهای طراحی کرد که در آن، طبقات از خرپاهای پشتبام آویزان بودند و همین باعث میشد تا این سازه عظیم تجاری، کاملاً عاری از ستون ساخته شود.
زکندورف مدعی بود که در ساخت این سازه، از حمایت بورس برخوردار است، اما رؤیای او هرگز محقق نشد. کمی بعد او با اعلام ناکامی، این پروژه را به US Steel فروخت و آنها در سال ۱۹۷۳ برج فولاد US SOM را افتتاح کردند و ۳۸ سال بعد به کانون جنبش Occupy Wall Street مبدل شد.
جان یوهانسن، رؤیاپرداز معماری، طرحی را در ذهن داشت که میتوانست محله جدیدی را در بالای هارلم شرقی در نیویورک ایجاد کند و شاید میتوانست حتی نوسازی شهری را تغییر دهد. او ایده «Leapfrog City» (شهر جهشی) را برای منطقهای پردردسر به نام مثلث هارلم شرقی توسعه داد. این ایده با الهام از تأسیسات صنعتی بزرگتر و راهآهنهای ریلی، از روبنایی پیشساخته از برجهای فولادی ده تا دوازده طبقه، برای ایجاد مسکن در بالای ساختمانهای موجود ارائهشده بود.
طبق طرح یوهانسن، بناهایی که با خرپاها به هم وصل میشدند، حاوی بالهای فولادی بودند که در دو تا چهار جهت در سطوح مختلف امتداد مییافتند.
سیستم «سایت مسکونی روی سایت مسکونی» باعث صرفهجویی میلیون دلاری در هزینههای جابهجایی شهری میشد. یوهانسن در مطالعه امکانسنجیاش به این نکته اشاره داشت که میتوان این سیستم را در هر محله، به هر میزان، در هر زمان و در هر پیکربندی بدون تخریب آن محله ایجاد کرد. طرح او به اتاق بازرگانی محلی، بانکها، وزارت مسکن و شهرسازی ایالاتمتحده و انجمن جامعه شرق هارلم راه یافت. ولی هرگز نتوانست حمایت مالی یا سیاسی موردنیاز را جلب کند.
ویتنی اسمیت و وین آر. ویلیامز در دنیای پس از جنگ، به ابداع واژگان معماری مدرن روزمره کمک زیادی کردند.
در سال ۱۹۶۳، جی. کارلتون آدایر، از دلالان زمین در لاسوگاس که مالک بخشهایی از زمینهای اطراف دریاچه مید نوادا بود، از اسمیت و ویلیامز خواست تا به طرح چندسالهاش کمک بصری بدهند تا بتواند داراییهایش را توسعه دهند. او این شهر رؤیایی را پورت هالیدی نامیده بود.
اسمیت و ویلیامز شهری را برای آدیر طراحی کردند که همهچیزتمام بود: با یک گنبد ژئودزیکی، یک ترن هوایی و نسخهای مدرنیستی از یک قلعه.
همه بهشدت خوشبین بودند که با پیادهسازی این ایده در اوایل دهه ۱۹۶۰، بیابانها و زمینهای بایر، به زمینهای چندمیلیوندلاری تبدیل بشود. مقامات محلی و ایالتی هم طرح ۳۲۰ میلیون دلاری آدایر را تأیید کردند؛ طرحی شامل دریاچه مصنوعی با ۲۰ کیلومتر خط ساحلی، هتلها و استراحتگاهها، زمین گلف، خانههای شناور و باغوحش. این طرح اسپانسرهای زیادی هم جلب کرد ولی درنهایت این پروژه در سال ۱۹۷۲ با تنها ۲۰۰ دلار در خزانه اعلام ورشکستگی کرد.
درنهایت سالها بعد چشمانداز آدیر جان گرفت؛ هرچند که فاقد روح مدرنیسم قبلی بود. در سال ۱۹۹۱ دریاچهای که دریاچه لاسوگاس نامیده میشود ایجاد شد ولی با طرح Port Holiday فاصله زیادی داشت.
معماران معدودی مثل شین تاکاماتسو با ایده و روحیه پسامدرنیسم «بیشتر، بیشتر است» زندگی کردهاند. درواقع طرحهای ظالمانه او که بسیاری از آنها ساخته هم شدهاند، از جنبههای معنوی، کیهانی، آیندهنگر و صنعتی الهام گرفتهاند.
تاکاماتسو یکبار در این رابطه گفت: «من معماری قدیمیام. همیشه رویای معماری را بهعنوان یک بنای تاریخی یا چیزی با حضور نمادین در سر میپرورانم.»
در سال ۱۹۹۵ تاکاماتسو برای ساخت یک مرکز برای شهر Rinku و توسعه تجاری جدید در زمینهای اطراف فرودگاه بینالمللی کانسای در حومه اوزاکا وارد رقابت شد. برج طراحیشده توسط او به نام «برج ماه» برج سیوپنج طبقهای با حدود ۲۰۰ متر ارتفاع بود که در آن امکاناتی مثل یک هتل ۳۰۰ اتاقه، مغازههای متعدد، یک کازینوی بزرگ، و موزهای از آثار هنرمندان در نظر گرفتهشده بود. برای بالای این برج هم یک ماه درخشان و محدب به قطر ۹۰ متر طراحیشده بود.
شفت ساختمان بتنآرمه با خطوط عمودی و لبههای جامد با شیشه پوشانده شده بود و همین جلوه ماه را بیشتر میکرد. در زیر بخش موزه، یک گنبد شیشهای نیمکرهای، با یک رستوران ماورایی طراحیشده بود. البته این طرح هم هرگز اجرایی نشد و موزه مدنظر نهایتاً در سال ۲۰۱۰ در شهر نیکاپو افتتاح گردید.
جان پورتمن برای برگزاری جشنی در جنوا به مناسبت پانصدمین سالگرد خروج کریستف کلمب از شهر زادگاهش و ورودش به دنیای جدید، با ارائه یک طرح جذاب و رؤیایی، قصد داشت تا هنر معماریاش را به رخ دنیا بکشد.
او پیشنهاد کرد تا جزیره مثلثی شکلی در بندر تاریخی شهر نصب شود و در آن میدانی جذاب و متفاوت که یادآور پاساژهای قرون وسطایی شهر است طراحی شود و همچنین آکواریومی زیر دریا با چراغهای سقف بادبانی شکل در سطح آب، ساخته شود.
این معمار بزرگ در فکر ساخت یک برج نیز بود. ارتفاع برج مخروطی مد نظر او، ۲۵۵ متر بالاتر از سطح میدان بود که با سنگ مرمر سفید پوشیده میشد و قرار بود که بلندترین برج اروپا باشد.
پورتمن در هنگام ارائه طرحش گفت: «این برج مدادی قرار بود تا مثل برج ایفل در پاریس یا خانه اپرای سیدنی در استرالیا، تبدیل به هویت بصری جنوا شود.» طرح او مورد استقبال برخی از مطبوعات محلی قرار گرفت، اما دیگران به شدت آن را رد کردند و هرگز مورد تأیید رسمی قرار نگرفت.
به جای آن برای جشن پانصدمین سالگرد خروج کریستوف کلمب، یک آکواریوم بندری متفاوت که توسط رنزو پیانو طراحی شده بود، در جنوا افتتاح گردید.
منبع: nypost