خبرآنلاین نوشت: محمدعلی فردین (۱۳۰۹-۱۳۷۹) ستارهی فقید سینمای ایران پیش از اینکه گام بر صحنهی هنرپیشگی بگذارد، کشتیگیری حرفهای و صاحبمقام بود. او در اواخر دههی چهل نخستین بار توسط ناصر ملکمطیعی که از دوستان قدیمیاش به شمار میآمد به دکتر اسماعیل کوشان موسس و مدیر استودیو پارسفیلم معرفی و پس از مدتی کوتاه برای اجرای نقش اول فیلم «چشمه آب حیات» به کارگردانی سیامک یاسمی که همان استودیو تهیهکنندگیاش را برعهده داشت انتخاب شد.
این فیلم در سال ۱۳۳۸ به نمایش درآمد. بابک ساسان و جواد کلهر دو روزنامهنگاری بودند که در همان برهه طی گزارشی با عنوان «خداحافظ ورزش… سلام بر سینما» آیندهی درخشان فردین را در فیلم فارسی پیشبینی کردند. مشروح گزارش این دو را که در مجلهی اطلاعات جوان به تاریخ ۶ خرداد ۱۳۳۸ منتشر شد در ادامه میخوانید:
محمدعلی در سال ۱۳۰۹ از پدری هنرمند به دنیا آمد. پدر او علی فردین از پایهگذاران تئاتر ایران بود و یکی از هنرپیشگان بسیار خوب تراژدی و کمدی کشور ما به شمار میرفت و هنوز هم هستند کسانی که خاطرهبازیهای او را در گراندهتل از یاد نبردهاند. محمدعلی این ذوق و شوق به هنرپیشگی را از پدر خویش به ارث برده بود. در کودکی تنها آرزویش آن بود که روزگاری به جای هنرپیشه اول فیلمهای قهرمانی قرار گیرد، خودنمایی کند و محبوب و مشهور خاص و عام گردد.
هنگامی که پای به مدرسه گذارد، عدهای از همشاگردیهایش را گرد خویش جمع آورده و بیشتر اوقات را به آرتیستبازی میپرداخت و چون همیشه نقش «آرتیسته» یا قهرمان فیلم به عهدهی خود او بود، دیگر بروبچهها از ضربات محکم مشتهای او، مدتها زخمی و نالان بود. همین جریانات سبب گردید که چندین بار وی را از مدرسه اخراج کرده و مجددا قبول کردند.
از همان هنگام رفتار و حرکات محمدعلی طوری بود که همهی دوستان و خویشاوندان او و خانوادهاش میگفتند: «عاقبت محمدعلی هنرپیشهی خوبی از آب در خواهد آمد.» اما خانوادهی او – البته به جز پدرش – بهشدت با این حرف مخالفت میکردند و چون به قیود مذهبی تعصب بسیار داشتند. سعی ایشان آن بود که راهی را غیر از راهی که پدرش پیموده بود، برای محمدعلی برگزینند.
وی دورهی ابتدایی را در دبستان «ترقی» و متوسطه را تا کلاس چهارم در دبیرستان «اقبال» طی نمود، و در این هنگام بود که به دنبال آرزوهای دور و دراز خویش برای هنرپیشه شدن به ورزش ژیمناستیک و نرمش و زیبایی اندام خویش پرداخت، لیکن یک سال بعد وزنهبرداری و پس از هشت ماه کشتی نیز به این ورزش اضافه گردید.
محمدعلی یک وقت متوجه شد که تمام اوقات او صرف ورزش میشود و همین امر باعث گردیده است که یک سال دیگر در سال چهارم دبیرستان بماند. این عقبماندگی، آرزوی هنرپیشگی و هنرپیشه شدن و گذراندن تمام اوقات شب و روز به ورزشهای ژیمناستیک و وزنهبرداری و کشتی سبب شد که محمدعلی فردین از ادامهی تحصیل سرباز زند و یک سال بعد نظر به استعداد عجیبی که در ورزش کشتی از خود بروز داد برای همیشه دو ورزش دیگر را کنار گذارد و کشتی را انتخاب نمود.
فردین احساس کرد که با قدری تلاش و کوشش، همان شهرت و مقامی را که در هنرپیشگی آرزو داشت بلکه خیلی بیشتر و بالاتر از آن را – میتواند از قهرمانی کشتی جهان به دست آورد. لذا تمام آن افکار و آرزوهای سابق را کنار گذاشت و با تمام قدرت و کوشش خود به تمرین مرتب رشتهی کشتی و فرا گرفتن فنون آن پرداخت.
در سال ۱۹۵۴ که مسابقات قهرمانی جهان در ژاپن اجرا میشد، دعوتنامهای به فدراسیون کشتی ایران رسید و از تیم ملی کشتی ایران دعوت شد تا در مسابقات جهانی ژاپن شرکت جویند. در این هنگام فدراسیون وقت، یک مسابقهی انتخابی کشتی آزاد در تهران تشکیل میدهد تا قهرمانان اعزامی را انتخاب نماید.
فردین تا آن موقع در هیچ مسابقهی رسمی و حتی در مسابقهی قهرمانی کشور نیز شرکت نکرده بود، فقط نیرو و استعداد خود را در مسابقات باشگاهها و دبیرستانها آزمایش کرده بود. وی به تشویق دوستان و آشنایان در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی ژاپن شرکت کرد و با امتیاز قابل توجهی برای شرکت در این مسابقات انتخاب شد.
قدرت و انرژی و استعداد و کوشش این جوان هنگامی آشکار گردید که در مسابقات جهانی ژاپن مقام دوم را کسب نمود، یک ماه بعد در مسابقات کشتی سوئد که به اتفاق تختی، توفیق و زندی شرکت کرده بود موفق شد بر تمام حریفان خویش پیروز شود.
در سال ۱۳۳۶ فردین به اتفاق تیم ملی به شوروی رفت و در باکو بر «داداش اف» قهرمان اول مسابقات لهستان پیروز شد، در همین سال نیز در مسابقات کشتی جهانی در ترکیه شرکت کرده و مقام چهارم را به دست میآورد.
فردین خیلی زودتر از آنچه که انتظار میرفت تشک کشتی را ترک گفت. او هنوز جوان بود، نیرو و انرژی بسیار داشت و در فنون کشتی فردی کمنظیر به شمار میآمد، ولی خود او برای کسانی که علت کنارهگیری او را سوال میکنند پاسخی جالب و درخور توجه دارد: «اشخاصی که ورزش را برای کسب مقام قهرمانی جهان و بر کرسی افتخار قرار گرفتن برمیگزینند، با یک هدف عالی، ارادهای قوی و ذوق و شوقی فراوان کار خود را آغاز میکنند. آنها میکوشند تمرین کنند، تجربه میاندوزند و آنقدر پیش میروند تا به مسابقات جهانی و عنوان قهرمانی این مسابقات میرسند، و در اینجا است که ورزشکار به عالیترین هدف خود رسیده است. در تمام این مراحل حس و عامل خاصی ورزشکار را همراهی میکند و باعث این موفقیت و پیروزی او میشود.
این حس و عامل را من غیرت ورزش انتخابی آن ورزشکار نام نهادهام چنانکه در مورد رشتهی خودم آن غیرت کشتی مینامم. باید بهصراحت اعتراف کنم که در من دیگر آن غیرت کشتی وجود ندارد. برد و باخت برای من یکسان است، یعنی نه باخت آن مرا متاثر میسازد و نه پیروزیاش خوشحال، میدانم که دیگر نمیتوانم کشتیگیر خوبی باشم. پس آیا بهتر نیست که خودم از عرصهی مبارزه کنارهگیری کنم و میدان را برای آنانی که در پی پیروزی و نام و نشان هستند خالی نمایم؟…»
فردین توسط ناصر ملکمطیعی که از دوستان قدیمیاش به شمار میآید به دکتر کوشان معرفی شد و پس از مدتی کوتاه او را برای اجرای رل اول فیلمی که استودیو پارسفیلم در دست تهیه دارد برگزیدند. این فیلم که به طریقهی اسکوپ و رنگی تهیه میشود «چشمه آب حیات» نام دارد و کارگردانی آن را سیامک یاسمی عهدهدار است. نقشهای برجستهی دیگر فیلم به عهدهی محتشم و ایرن میباشد. ایرن در این فیلم نقش دختری را بازی میکند که با ظاهری معصوم دارای روحی سرکش و شرور و وحشی است.
«چشمه آب حیات» افسانه جالب و شیرین است که وقایع آن در تهران و شیراز اتفاق میافتد: سه برادر پدر ثروتمند خود را گم کرده، لیکن مرتبا از او نامههایی دریافت میدارند که به عنوان برادر کوچکتر «فردین» میباشد. دو برادر بزرگتر که علاقهی شدید پدر را نسبت به این برادر خویش احساس میکنند، از ترس آنکه مبادا پدرشان دارایی خود را به او ببخشد تصمیم میگیرند با کمک شخصی به نام مرتضی (محتشم) او را از میان بردارند.
اتفاقا در آخرین نامهای که پدر آنها برای فرزند کوچک خود میفرستد متذکر شده است که من در حال مرگ هستم و از او میخواهد تا «چشمه آب حیات» را پیدا کرده و ثروت پدر را خرج ساختمان آن بنماید، و ضمنا نقشهی چشمه را ضمیمهی نامه برای فرزند خود فرستاده است. دو برادر دیگر وقتی که از مضمون نامه مطلع میشوند، در بیابانی برادر خود را مضروب کرده نقشه را از وی میربایند و به طرف چشمه آب حیات به راه میافتند.
کاروانی از یکی از دهات کوچ میکند، در بین راه یکی از دختران دهاتی (ایرن) از کاروان جدا میشود و اتفاقا به جوان مضروب برمیخورد، و از اینجا با او همراه میشود. عاقبت در خاتمه یکی از دو برادر به وسیلهی برادر دیگر کشته میشود و برادر کوچکتر موفق میشود که با دختر دهاتی نقشه را به دست آورده چشمه آب حیات را کشف کند.
«چشمه آب حیات» مسیر زندگی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ما را تغییر داد. در آینده فردین قهرمان کشتی جهان به عنوان هنرپیشهی فیلمهای فارسی و چهبسا «قهرمان فیلمهای فارسی» شناخته خواهد شد.
فردین که در سن ۲۰ سالگی ازدواج کرده است دارای یک پسر هفتساله و دو دختر یکی دوساله و دیگری دوماهه میباشد. او میخواهد آیندهی خود را صرف پیشرفت و موفقیت هنری، تربیت فرزندان و هرچه بهتر ساختن زندگی خانوادگی خویش که علاقهی بسیاری به آن دارد بنماید.