عصر ایران؛ اهورا جهانیان - جریمۀ سنگین جواد نکونام از سوی کمیتۀ انضباطی (5 میلیارد تومان) بابت مصاحبههای انتقادی او علیه فدراسیون فوتبال و داوران لیگ و ...، در کنار شایعات مربوط به تمایل هیئت مدیرۀ باشگاه استقلال به یافتن مربی جدیدی برای استقلال، نکونام را در موقعیتی دشوار قرار داده است.
پیش از این در یادداشت «گلمحمدی عین کیروش و مارادونا»، که در نقد اعتراضات یحیی گلمحمدی به داور دربی نوشته شد، دربارۀ توطئهاندیشی و مسئولیتناپذیری گلمحمدی توضیحاتی دادیم.
تمام آنچه دربارۀ رفتار و گفتار گلمحمدی نوشته بودیم، دربارۀ نکونام هم صادق است. به ویژه اینکه نکونام شاگرد کیروش بوده و راه و رسم "روحیۀ تهاجمی" و "اعتراض مدام" را از استاد پرتغالیاش به خوبی آموخته.
سرمربی جوان آبیها فکر میکرد چنین روحیهای یار دوازدهم تیمش برای قهرمانی در لیگ برتر خواهد بود ولی این توفیق به عللی حاصل نشد. نکونام این علل را فقدان بازیکن خوب کافی و داوریهای جهتدار و حمایت فدراسیون از پرسپولیس میداند اما حتی اگر ادعاهای او درست باشد، این تمام واقعیت نیست.
واقعیت این است که پرسپولیس در طول فصل اخیر، گرفتار حاشیههایی غیرفوتبالی بود که نهایتا منجر به استعفای سرمربی این تیم (گلمحمدی) شد. در نیمفصل دوم هم مربی برجستهای جانشین گلمحمدی نشد و پرسپولیس با دستیار گلمحمدی، اوسمار ویرا، همچنان در تعقیب استقلال بود.
واقعیت دیگر این است که استقلال در اکثر هفتههای فصل، تیم صدرنشین جدول لیگ بود. و این یعنی استقلال در مجموع قویتر از پرسپولیس بود. دقیقا مثل لیورپول که در طول فصل اخیر لیگ برتر انگلیس، در اکثر هفتهها صدرنشین و بالاتر از منچسترسیتی بود ولی در هفتههای آخر کم آورد. تفاوت استقلال و لیورپول در این بود که استقلال سه هفته مانده به پایان لیگ، صدرنشینی را از دست داد ولی لیورپول بسیار زودتر صدر جدول را تقدیم رقیبانش کرد.
حتی اگر بپذیریم که فدراسیون و داوران در پی ناکامی استقلال بودند، باز این واقعیت اساسی و سرنوشتساز تغییر نمیکند که در هفتۀ بیستوهفتم لیگ، استقلال در حالی که صدرنشین بود و با تیم تقریبا ته جدولی نساجی مازندران بازی داشت، نکونام و شاگردانش در باد نتیجۀ نیمۀ اول بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان خوابیدند و چنانکه باید به آب و آتش نزدند تا سه امتیاز دیدار با نساجی را بدست آورند.
در پایان نیمۀ اول مسابقۀ شگفتانگیز پرسپولیس و استقلال خوزستان، قرمزها سه بر صفر از حریفشان عقب افتاده بودند و باخت پرسپولیس قطعی به نظر میرسید. در تاریخ فوتبال گاهی پیش آمده که تیمی 3 بر صفر از حریفش عقب باشد و بازی را به تساوی 3 بر بکشاند.
مثلا در اولین دورۀ جام کنفدراسیونها، در سال 1993، در بازی برزیل و آلمان، برزیل نیمۀ اول را سه بر صفر برد ولی در نیمۀ دوم سه گل خورد و مسابقه با نتیجۀ 3 بر 3 تمام شد. یکبار هم چلسیِ مورینیو در نیمۀ اول سه گل از حریف دریافت کرد و در نیمۀ دوم سه گل زد و کار را به تساوی کشاند. در مسابقۀ مشهور لیورپول و میلان در فینال لیگ قهرمانان نیز چنین وضعی رقم خورد. میلان در نیمۀ اول سه گل زد و در نیمۀ دوم سه گل خورد.
اما اینکه تیمی سه گل بخورد و سپس چهار گل بزند، حقیقتا در تاریخ فوتبال کمنظیر است. بنابراین نکونام و شاگردانش در پایان نیمۀ اول بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان، تقریبا مطمئن بودند که پرسپولیس نمیتواند سه امتیاز آن بازی را کسب کند.
در نتیجه، استقلالیها در نیمۀ دوم بازی همزمانشان با نساجی مازندران، کسب سه امتیاز مسابقه را برای قهرمانی در لیگ ضروری ندیدند و یا اینکه نتوانستند بدون توجه به به شکست احتمالی پرسپولیس در آن مسابقه، در پی کسب سه امتیاز دیدار خودشان در برابر نساجی مازندران باشند.
اما فوتبال بازی شگفتیهاست. یک ماه قبل از مسابقۀ عجیب پرسپولیس و استقلال خوزستان، پرسپولیسیها در جام حذفی 2 بر صفر از آلومینیوم اراک پیش افتادند و بازی 2 بر 2 شد و در وقت اضافی دوباره پرسپولیس دو گل زد و سپس آلومینیوم اراک هم مجددا دو گل زد!
پیش از این در یادداشت «پرسپولیس چه زیبا باخت»، دربارۀ کمنظیر بودن باخت پرسپولیس در تاریخ فوتبال نوشتیم. اما از قدیم در وصف روزگار گفتهاند یوم لک، یوم علیک. روزی با تو است و روزی بر تو.
کار دنیا همیشه بر یک منوال نیست. پرسپولیسی که امسال یکی از عجیبترین باختهای تاریخ فوتبال را در هشتم اردیبهشت ماه (مقابل آلومینیوم اراک) متحمل شده بود، در چهارم خرداد ماه یکی از عجیبترین بردهای تاریخ فوتبال را (مقابل استقلال خوزستان) بدست آورد.
در واقع نکونام نتوانست در آغاز نیمۀ دوم بازی استقلال و نساجی، تیمش را با انگیزۀ پیروزی راهی زمین کند. او مثل اکثر مردم، فکر نمیکرد پرسپولیس در مسابقهای که نیمۀ اولش را سه بر صفر باخته، بتواند حتی یک امتیاز از استقلال خوزستان بگیرد چه رسد به سه امتیاز.
استقلال قاعدتا از توان کافی برای غلبه بر نساجی مازندران برخوردار بود. بازی رفت دو تیم با نتیجۀ 4 بر صفر به سود استقلال به پایان رسیده بود. اگر پرسپولیس در نیمۀ اول مسابقه با استقلال خوزستان سه گل یا حتی یکی دو گل به حریف زده بود، قطعا استقلالیها در نیمۀ دوم بازی با نساجی، به آب و آتش میزدند برای کسب سه امتیاز مسابقه. ولی استقلالیها به آب و آتش نزدند!
استقلال در نیمۀ اول بازی با نساجی، دو موقعیت گل داشت و در نیمۀ دوم هم، دو موقعیت. دومین موقعیت استقلال در نیمۀ دوم هم پس از اینکه پرسپولیس در بازی همزمان کار را به تساوی 3 بر 3 کشانده بود رقم خورد.
در واقع اگر پرسپولیس در بازی همزمان کامبک نزده بود، فرصتهای گل استقلال در نیمۀ دوم بازی با نساجی، کمتر از نیمۀ اول میشد. اگر آن بازی را دوباره تماشا کنید، کاملا پیداست که نکونام و شاگردانش در باد نتیجۀ نیمۀ اول مسابقۀ پرسپولیس و استقلال خوزستان خوابیدهاند. بویژه اینکه اولین گل پرسپولیس هم در دقیقۀ 76 بدست آمد.
اگر استقلال دو امتیاز بازی با نساجی را از دست نداده بود، نکونام و شاگردانش روز شنبه 12 خرداد کاپ قهرمانی لیگ برتر را بالای سر میبردند. آنها قهرمانی لیگ را مفت از دست دادند.
نکونام هر چقدر از فدراسیون و داوران و زمین و زمان انتقاد کند، این واقعیت را نمیتواند فراموش کند که قهرمانی در کف تیمش بود. فقط کافی بود که استقلال یک گل به تیم پایینِ جدولی نساجی مازندران بزند. اما استقلال نه تنها به نساجی گلی نزد، بلکه فرصت گل چندانی هم روی دروازۀ نساجی خلق نکرد.
دو امتیازی که در آغاز نیمۀ دوم بازی استقلال و نساجی بیاهمیت به نظر میرسید، در پایان آن مسابقه، سرنوشتساز شد و پرسپولیس را به مقام قهرمانی لیگ برتر رساند. دو امتیازِ تلخِ ازکفرفته. تلخ چون قرابۀ زهر. اگر آن دو امتیاز حساس از دست نرفته بود، حتی اینفانتینو هم نمیتوانست مانع قهرمانی استقلال شود!