عصر ایران؛ علیرضا سلطانی - برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ، بار دیگر فرصت توجه به مقوله مهم توسعه ایران و ضرورت تشکیل دولتی توسعه گرا در کشور را برجسته و فراهم ساخته است .
مقوله و موضوعی که به جز در برهه ای خاص آنهم به صورت ناقض و ضعیف ، نه تنها در دستور کار نظام اداری و مدیریتی کشور قرار نداشته بلکه همواره به صورت آگاهانه سعی در دوری از آن و به حاشیه راندن شده است.
دولت توسعه گرا و توسعه گرایی دولت در حالی غایب بزرگ و طولانی مدت ساختار سیاسی و اداری ایران بوده که در 5 دهه اخیر ، عامل اصلی توسعه یافتگی بسیاری از کشورهای جهان بوده است. موج دوم توسعه از دهه 1970 به این سو با شکل گیری و محوریت دولت های توسعه گرا رقم خورده است.
موجی که زمینه ساز رشد و توسعه یافتگی طیف گسترده ای از کشورهای موسوم به جهان سوم و یا کشورهای درحال توسعه به صورت عام و شکل گیری قدرتهای نوظهور اقتصادی شده و انحصار توسعه یافتگی را از کشورهای موج اولی توسعه ، خارج ساخته است. در پرتو این موج ، فقر ، بی عدالتی و نابرابری در کشورهای مختلف کاهش یافته و صلح، ثبات ، رفاه عمومی و امنیت پایدار بیشتری در این کشورها ایجاد شده است.
مساله مهم در پرتو شکل گیری دولت های توسعه گرا ، قرار گرفتن ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در ریل درست حرکت توسعه ای با وجود حتی سرعت کم می باشد. در این ریل ، رقابت برای بهره گیری از فرصت های توسعه ای داخلی و بین المللی افزایش یافته و کشورها و جوامع با هدف بهره مندی بیشتر از فرصت های موجود و مهمتر از آن عقب نماندن از رقابت توسعه ای ، تلاش می کنند.
دراین میان اما کشورهای معدودی هم وجود دارند که با پدیده های روز دنیا مانند توسعه و رقابت بیگانه هستند و همچنان در سودای گذشته قدرت ، درجا می زنند. ایران نیز از جمله این کشورها و شاید مهمترین کشور در این میان می باشد.
مهمترین از این لحاظ که ایران بر خلاف بسیاری از کشورها و حتی کشورهایی که امروزه در زمره قدرت نوظهور اقتصادی به شمار می روند از ظرفیت های بالقوه توسعه ای بیشتری از منظر سرمایه تمدنی و تاریخی ، اجتماعی ، اقتصادی ، جغرافیایی و بین المللی برخوردار است اما از این ظرفیت ها در راستای توسعه و قدرت اقتصادی خود بهره نبرده و به کشوری آسیب پذیر اقتصادی و قرارگرفته در قعر جدول رقابت و قدرت اقتصادی تبدیل شده است.
این شرایط به طور طبیعی تمدن ، نظام اجتماعی و سیاسی و حتی تمامیت ارضی ایران را در خطر اضمحلال قرار داده است . راهکار جلوگیری از این شرایط سخت و ناگوار ، فعال کردن ظرفیت های توسعه ای ایران و قرار دادن آن در ریل توسعه ای و پیوستن به مدارهای جهانی رقابت است .
تحقق این مهم به دلیل از بین رفتن بسیاری از فرصت های گذشته ، بلااستفاده شدن ظرفیت های توسعه ای در گذر زمان ، درگیری بدنه اجتماعی کشور با چالش های روزمره و معیشتی ، افزایش شکاف میان ملت و دولت و چالش های انباشته سیاست خارجی ، سخت و پرهزینه خواهد بود اما ایران برای زنده ماندن گریزی از این ندارد و نسل کنونی باید هزینه سنگینی را بابت بی مسئولیتی نسل ها و دولتهای قبلی بپردازد.
دولت توسعه گرا با پشتوانه آگاهانه اکثریت مردم شکل میگیرد. دولت توسعه گرا خود را درگیر مسائل روزمره و بی خاصیت نمی کند . این دولت به صورت شفاف به دنبال فعال کردن ظرفیت های محدود توسعه داخلی و بهره گیری از ظرفیت های بین المللی با رفع چالش های خارجی است .
از شعارهای عامه پسند ، تکراری و غیرواقعی مانند " خدمت به مردم " ، " مشارکت مردم " ، " دولت مردم " ،" بهبود معیشت " ،" مبارزه با فساد " ، "دولت عدالت " ، و شعارهایی از این دست دوری کرده و با درک و شناخت درست ظرفیت های داخلی و شرایط و تحولات سریع بین المللی ، بهره گیری از تجارب موفق و اصول و قواعد علمی و کارشناسی ، قطار توسعه کشور را در مسیر درست و واقعی به حرکت در می آورد.
دولت توسعه گرا علاوه بر ایجاد اعتماد و اطمینان میان عناصر قدرت در کشور و همراه ساختن ارکان قدرت در ساختار حاکمیت کشور با برنامه های دولت در عرصه داخلی و خارجی ، زمینه ساز همراهی ملت با برنامه های توسعه ای پایدار در کشور خواهد بود.
انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ، یکی از آخرین فرصتها برای شکل گیری دولت توسعه گرا در ایران است . تاخیر بیش از این در شکل گیری دولت توسعه گرا در کشور ، ایران را از گردونه رقابت جهانی با وجود بهره مندی از ظرفیت های بالقوه حذف دائم می کند. عقلای کشور و مردم باید نسبت به این امر مهم توجه کرده و از فرصت انتخابات ریاست جمهوری در جهت تشکیل دولتی توسعه گرا تلاش کرده و اجازه ندهند روزنه های محدود توسعه ای کشور در پرتو شعارها و برنامه های غیرکارشناسی ، عامه پسند ، سیاسی ، احساسی ، روزمره ، کوتاهمدت و فریبنده ، از بین برود.
عیار توسعه گرایی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم باید به متغیری مهم در برگزاری انتخابات تبدیل گردید و مجریان و ناظران انتخابات با دوری از رویکردها و روش های گذشته و با درک درست شرایط کشور و شرایط جهانی و با نگاه به آینده کشور در جهت تقویت این عنصر در جریان برگزاری انتخابات توجه نمایند. این مهم طبعا در برنامه های آینده نامزدها در جریان تبلیغات بیشتر خود را نشان خواهد داد .
برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری چهارم اگرچه زمان لازم برای طراحی و تدوین برنامه های انتخاباتی جریان های سیاسی و نامزدها را محدود کرد اما تاملی کوتاه در دوره ثبت نام کاندیداها ، نشان از فعال شدن عناصر و شاخص های توسعه گرایی در اظهارات و برنامه های کلی تعدادی از نامزدهای انتخابات دارد . این مساله برای افراد و جریان های سیاسی کنونی حاکم البته همچنان مغفول و غایب است .
این افراد و جریان ها با بهره گیری از فضای احساسی شکل گرفته پس از حادثه سقوط هلی کوپتر حامل رئیس جمهور سیزدهم ، به چیزی جز دستیابی و ماندن در قدرت و ادامه روندهای بی اثر و بی فایده گذشته فکر نمی کنند و در این راستا همچنان به طرح شعارهای عامه پسند و تکراری می پردازند .
اما در مقابل نامزدهایی پای در عرصه رقابت گذاشته اند که ضمن دوری از روش های منسوخ و بی فایده گذشته ، به حساسیت دوران کنونی واقف بوده و به توسعه اقتصاد ملی با تکیه بر مزیتهای رقابتی کشور ، ایجاد بستر متوازن برای مشارکت و رقابت مردم ، ضرورت شکل گیری آزادیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فکر می کنند .
به طور طبیعی در تحقق این اهداف توسعه ای ، به تشکیل دولتی با بهره گیری از ظرفیت های تمدنی و بالفعل کشور فکر می کنند که خود می تواند زمینه ساز تقویت ملت و رشد و توسعه ملی باشد.