روزنامه اعتماد در یادداشتی با اشاره به تایید صلاحیت شدن مسعود پزشکیان در انتخابات نوشت:
بعد از عید نوروز دکتر پزشکیان را در زمین چمن مصنوعی دیدم. همان آراسته ساده بود. انگار نه انگار که وزیر بهداشتی بود که نظام سلامت را شکل داده بود یا نایبرییس مجلس.
برای کمک به مساله بلوچستان به هلالاحمر آمده بود. کمی صحبت کردیم و گفتم من یک لر طباطبا هستم ولی از منش جنابعالی که آذری هستید به وجد میآیم. تاریک بود و این حرفها به یادم میآید. پیراهن سفیدی به تن داشت و یک کاپشن بهاری. خندان و شکل یک جوان دستش قوی در دستم.
پزشکیان یک بازمانده سالم از نسل اصلاحات است. کسی که در کاریر قدرت هنوز مردم است. سالم است. تکیه کلامش نهجالبلاغه مولا علی (ع) است. مدیریت علمی دارد. عقیده فروش نیست. راهحل است. اجماعساز است و بیشتر کاندیدای بدنه دردمند است تا نخبگان سیاسی.
لذا او را باید با ذهنیت تازهای از دورانی تازه دید.
در ایران رییسجمهور یا ساخته قدرت و تبلیغات است یا پافشاری مردم.
پافشاری که در خرداد ۷۶ کسی آن را شاید کمتر به یاد بیاورد.
یک روزنامه سلام بود و یک صفحه ۶ همشهری والسلام.
اما موج رای، اراده کرد و آن حماسه ساخته شد.
گرچه قدر نداشته شد. فرزندی بود که میخواست از توسعه سیاسی، جای پدران را در ملکی بگیرد که هر لحظه تمدنیاش چند سده طول میکشد.
پزشکیان یک کارنامه از دولت موفقی است که در شرایط نفت ۸ دلار و شرایط بعد ایران بعد از قطع یکطرفه روابط اروپا، هنرش در مدیریت بود. برخلاف آنچه تصور میشد، در رشد اقتصادی، این دولت سیاسی تلقی شده، جلوهگر در تاریخ شد.
او یک خاطره در یک دهه بود که سکوت کرده بود.
ملتی که رییسجمهور بتواند بسازد، میتواند جمهوریت را هم ترمیم کند.
باید آمدن او را به فال نیک گرفت. چقدر این شعر مولوی بر زمانه او انطباق دارد که گفت:
حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان
طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید
رها کن حرف بشمرده که حرف بیشمار آمد