عصر ایران؛ جمشید گیل - در خبرها آمده بود که آقای محسن رضایی گفته است «نامزدهای جبهۀ انقلاب به طور جدی و واقعی در حال رقابت هستند اما به خاطر احترام به نظر مردم به نفع کسی که اقبال بیشتری دارد کنار میروند.» او همچنین افزوده بود: "نامزدی که به احترام نظر مردم کنار میرود پوششی نیست".
فارغ از اینکه چنین ادعایی تا چه حد نزد اکثریت مردم و تحلیلگران سیاسی مقبول است، اولین سؤالی که به ذهن خوانندۀ این سخنان میرسد این است که چرا "جبهۀ انقلاب" میتواند با چند کاندیدا در انتخابات شرکت کند و جبهۀ مخالف باید فقط یک کاندیدا داشته با/!
اگر جبهۀ مخالف با چهار کاندیدا در انتخابات حضور داشت و جبهۀ انقلاب فقط یک کاندیدا میداشت، آیا از نظر اصولگرایان انصاف رعایت شده بود؟ بدیهی است که نه.
سؤال دیگر اینکه، چرا جبهۀ انقلاب باید با قویترین نفراتش در انتخابات شرکت کند ولی جبهۀ مخالف فقط نمیتواند با نفرات درجه اول خیز بردارد برای تصرف دولت؟ رقابت آیا معنای رقابت برابر این نیست که هر دو جناح یک کاندیدا داشته باشند؟
مثلا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آیا عجیب نیست که حزب دموکرات با سه کاندیدا وارد میدان شود و حزب جمهوریخواه فقط با یک کاندیدا؟ اگر حزب دموکرات تا روزهای آخر انتخابات اوضاع را سبک و سنگین کند تا ملتفت شود کدام یک از سه کاندیدایش ممکن است از پس کاندیدای حزب رقیب برآیند، سپس به دو کاندیدای دیگر دستور دهد به نفع آن نامزد خاص از رقابت کناره بگیرید، آیا رقابتی برابر بین دو حزب در جریان بوده؟
البته این فقط یک مثال بود وگرنه همه میدانیم در ایران حزب به معنای واقعی وجود ندارد و ما با دو جناح سیاسی مواجه هستیم که مجموعهای از احزاب نیمبند و تشکلهای سیاسی جور واجور هستند. ولی به هر حال همین دو جناح هم باید با تعداد نامزدهای برابر در انتخابات حضور داشته باشند.
اینکه یک جناح مجاز باشد فقط با یک کاندیدا وارد انتخابات شود و جناح دیگر با پنج یا چهار کاندیدا، اسمش هر چه باشد، رقابت برابر و عادلانه نیست.
اما نکتۀ دیگر این است که چرا اصولگرایان قبل از انتخابات با سازوکاری که مقبول خودشان است، از مردمی که طرفدارشان هستند، نظرسنجی نمیکنند تا بدانند کدام یک از چهرههایشان را باید به عرصۀ رقابت انتخابات ریاست جمهوری بفرستند؟ این کار برای اصولگرایان چندان هم سخت نیست چراکه این جناح طرفداران کمتری در جامعۀ ایران دارد.
نامزدهایی که در نهایت به نفع نامزد اصلی جناح اصولگرا کنار میروند، نام و کارکردشان "پوششی" باشد یا نه، به هر حال حضورشان نوعی دوپینگ سیاسی است.
دوپینگ یا دوپاژ (در زبان فرانسوی) یعنی زورافزایی. حضور چهار نامزد اصولگرا در برابر یک نامزد اصلاحطلب در مناظرههای تلویزیونی، معنایی ندارد جز چهار برابر شدن وقت جناح اصولگرا در طرح دیدگاههایش برای ادارۀ کشور. همچنین در مقام نقادی آرای سیاسی و اقتصادی و ... جناح مقابل نیز فرصت اصولگرایان در این مناظرهها چهار برابر فرصت اصلاحطلبان بوده.
حتی اگر پورمحمدی را نیز همسو با پزشکیان بدانیم، باز با تقابل 4 به 2 مواجهایم. یعنی جناح اصولگرا دو برابر جناح اصلاحطلب فرصت اظهار نظر و نقادی داشته.
در واقع وضعیت چنان است که گویی جناح اصولگرا نمیتواند بدون برخورداری از امتیازات ویژه رقابت کند. این در حالی است که چهرههای این جناح، مثلا سعید جلیلی، دائما بر منطقی بودن نظرات خود تاکید دارند.
اگر واقعا چنین است، یعنی اصولگرایان منطق روشنی دارند و نظرات متقن و منطقیشان تا قلب اروپا و آمریکا هم نفوذ کرده، طبیعتاً هموطنان خودشان را هم باید بتوانند به راحتی قانع کنند که سعادت شما در گرو حکمرانی ماست. در این صورت دیگر نیازی به ایجاد شرایط نابرابر بین دو جناح سیاسی کشور در انتخابات ریاست جمهوری نیست.