عصر ایران/ یادداشت وارده- رفتار و سؤالات مجری در مناظرۀ دوم ونهایی کاملا تفاوت پیدا کرده بود و یک لحظه احساس میشد پرسشها را انگار برادرِ سعید جلیلی طراحی کرده که مرد شمارۀ دو صدا و سیماست!
چون جنس پرسشها از مسعود پزشکیان کاملا هدفمند و به قصد ریزش آرای او بود و کافی است یک بار دیگر ببینید و با سؤالات سعید جلیلی مقایسه کنید.
اصطلاحا میتوان گفت زمین مناظره مینگذاری شده بود و مجری دانسته یا ندانسته در همین زمین بود و احتمالا به قصد عصبانی کردن پزشکیان اما خنده از لب او نیفتاد و بر خلاف نوبت قبل که از ضمیر "ما" در مرجع اشتباهات استفاده میکرد این بار می گفت "اینها".
مین اول این بود که تعبیر مسعود پزشکیان درباره سردار سلیمانی را که معادل "خار چشم" است به معنی اهانت تلقی کنند و دیدیم که جلیلی هم نوشته بود اما پزشکیان در آغاز توضیح داد و این مین همان ابتدا خنثی شد.
مین دوم بحث قیمت بنزین بود که در اوراق قدیمی گشتند و دربارۀ قیمت پرسیدند. این در حالی است که بر سر ارزانی بنزین و هدررفت یارانه و در واقع عدمالنفع آن همه اتفاق نظر دارند و بحث بر سر آن است که اولا همه بهرهمند شوند ثانیا بر اقلام دیگر اثر نگذارد. پزشکیان این مین را هم خنثی کرد و منفجر نشد.
مین سوم مسکن مهر بود و اصرار دارند انتقاد وزیر دولت روحانی از برخی جانماییها را مخالفت او بدانند. در حالی که به تصریح وزیر بعدی دولت روحانی که هم اکنون عضو دولت فعلی و معاون مرحوم رییسی است (رییس کنونی انرژی اتمی) بیشتر پروژهها در دولت روحانی کامل و تحویل شد و ساکنان طبعا بهتر میدانند. اگر پزشکیان همین را میگفت خوب بود اما شاید دنبال آن بودند که بگویند دولت سوم روحانی و تصریح کرد دولت او دولت سوم دیگری نیست و این مین هم خنثی شد.
مین چهارم موضوع بورس بود و با این که میتوانست به فضای خاص سال 99 اشاره کند اما عقبتر رفت و به دکتر عبده ارجاع داد.
کل تلاش جلیلی این بود که بگوید برنامه دارد و پزشکیان متقابلا برنامههای او را نوشتههایی متوهمانه بر روی کاغذ دانست که اگر قابلیت اجرا داشت در دولت رییسی اجرا میکرد چون مدیران آن را همین جناب جلیلی چیده است.
موارد متعدد بسیاری را پزشکیان میتوانست مطرح کند ولی وقتی جلیلی مدام حرافی و لفاظی میکرد که گاه لحن و پرگویی حق به جانب او کلافه کننده بود نیاز نبود و کافی بود مخاطب آن دو چهره را با هم مقایسه کند.
یکی خود را حق مطلق و در حال ابلاغ خلایق می پنداشت و دیگری از اصول علمی مدیریت میگفت.
اگر جمله بندی جلیلی بهتر بود نه به خاطر محتوا که به سبب آن است که زاده خراسان است و مشهدیها طبعا به فارسی مسلط ترند تا کسانی که فارسی زبان مادریشان نبوده ولی خوب که دقت میکردی درمییافتی جلیلی مدام با کلمات ظرفیت و فرصت و استعداد و جهش جمله میسازد و مفهوم خاصی را منتقل نمیکند ضمن این که هیچ شباهتی به بزرگان سخن ور این خطه ندارد که از اشعار و ضرب المثل ها استفاده می کنند و به مخاطب غیر هم سوی او حس خوبی منتقل نمی کرد. انگار دارد مدام تهدید می کند و در اکثر مواقع تلخ بود.
او مردم متنوع و متکثر ایران را در قالب حامیان خود تقلیل میدهد و برای هر کسی میخواهد نقش باشکوه تعریف کند! هر ایرانی اما نقش تاریخی خود را ایفا میکند و نیازی نیست رییس جمهوری یا هر مقام دیگری برای او نقش تعریف کند. در دنیایی که در برخی کارخانه های بزرگ یونیفورم را حذف کرده اند تا کارگر احساس نکند بخشی از یک سیستم است و فردیت ندارد تفکر جلیلی میخواهد بر تن هر یک از ما یونیفورم مورد نظر را بپوشاند و اسم را آن را نقش باشکوه گذاشته.
صدای بلند و فریادهای آزار دهنده و چهره سرد و بیخنده جلیلی را می شد با آرامش پزشکیان و لبخندهای او مقایسه کرد.
جلیلی هرگز نخندید مگر در مقام تمسخر و از سر خود بزرگ بینی. این جماعت را میتوانید از نوع خنده هاشان بشناسید که دو تفاوت عمده با شهروندان دیگر دارد: اول این که معمولا خنده بر لب ندارند و به شدت خشک و عبوساند. اگر هم بخندند در جمع خودیهاست و اگر در صحنههایی جلیلی خنده به لب داشت به قصد تمسخر بود یعنی من از تو بیشتر میدانم. من از همه بیشتر میدانم. تمام حقیقت نزد من است و لاغیر!
دوم این که خندههای تصنعی به سرعت از چهره محو میشود و شخص به حالت اصلی بازمیگردد ولی خنده واقعی آرام آرام محو میشود.
از هر که بپرسی پزشکیان چه گفت میتواند ساده و روشن برداشت خود را ولو در نقد بگوید اما جلیلی به قدری فلسفه بافی کرد و انتزاعی سخن گفت که دقیقا مشخص نیست چه میخواهد.
تنها یک جا مشخص بود. او میگوید در وضعیت تحریمی و به تعبیر پزشکیان در قفس و در بن بست شکوفا میشویم و پرواز میکنیم و پزشکیان میگوید نمیشویم و آرام آرام آب می شویم.
پزشکیان دغدغه نان و گوشت و کرایه خانه دارد و جلیلی از یک جهان فرصت و یک ایران جهش و یک نقش باشکوه بر ای هر ایرانی می گوید و باز جای شکرش باقی است در این شعار یک جا گفته ایران و جای دیگر ایرانی و برای ایران و ایرانی صفت نیاورده اگرچه می دانیم عمیقا مرزبندی دارد. انقلابی با غیر انقلابی. زن با مرد. خودی با غیر خودی و قس علی هذا و اگر این جماعت با برخی کنوانسیون ها مخالفت می کنند دلیلی جز ذکر کلمه برابری در آنها نیست.
مسعود پزشکیان تا توانست مین ها را خنثی کرد اما مین اصلی را مردم باید روز جمعه خنثی کنند.
اگر هدف از مشارکت نکردن ارسال پیام بود یا بیم مصادره آرا به عنوان تایید روندها انجام شد. در نوبت بعدی پایین آمدن مشارکت به منزله ریاست جمهوری جلیلی است که دو ساعت مناظره او را هم به سختی میشد تحمل کرد چه رسد این که در مقام رییس جمهور بخواهد مدام از این حرف ها بزند.
تصمیم با شماست...