ارکستر ملی ایران پس از اجرایی که با حضور عبدالحسین مختاباد داشت، این بار با حضور حسامالدین سراج و با آثار ماندگار این خواننده روی صحنه رفت.
به گزارش تسنیم، ارکستر ملی ایران به رهبری همایون رحیمیان در دومین اجرای خود در سال 1403، در تاریخ 12 و 13 تیر، کنسرتی با عنوان "ماه من" را با همراهی حسامالدین سراج به عنوان خواننده، در تالار وحدت روی صحنه برد. این ارکستر تقریباً سه هفته پیش از این اجرا، در کنسرتی با عنوان "در رهگذارت" در کنار عبدالحسین مختاباد، در تاریخ 19 و 20 خرداد روی صحنه حاضر شد.
قطعاتی که برای کنسرت "ماه من" در نظر گرفته شده بودند، شامل قطعات "ملکا ذکر تو گویم"، "شب عاشقان بیدل"، "ماه من"، "شانه"، "نشان بینشان"، و "سیمین بری" بودند که با صدای حسامالدین سراج به گوش مخاطبان رسید. در کنار این قطعات، سه قطعه بیکلام "راپسودی برای ویولن و ارکستر" اثر همایون رحیمیان، "رنگارنگ 1" اثر روحالله خالقی و "رقص دایره" به آهنگسازی حشمت سنجری اجرا شدند.
کنسرت با قطعه خاطرهانگیز "ملکا ذکر تو گویم" آغاز شد، آهنگی با آهنگسازی فرهاد رحیمیان و شعری از سنایی که یکی از شناختهشدهترین قطعات با صدای سراج است. در همین ابتدا مشخص بود که خواننده دینامیک صدایش با صدای ارکستر هماهنگ نیست و برخی کلمات در ابتدای جملات به خوبی شنیده نمیشدند زیرا که ارکستر با نوانسهای بالاتر مینواخت و خواننده با نوانس پایین اجرا میکرد که نشان از آن دارد که خواننده به نوانس قطعه توجه خاصی نمیکرد و صرفاً از روی احساس نتها را میسرایید. همچنین در شروع برخی بیتها با فالشیهایی در اجرای نتهای ابتدایی مواجه بودیم.
در ادامه، قطعات "شب عاشقان بیدل" با شعری از سعدی و آهنگسازی همایون رحیمیان و پس از آن قطعه "ماه من" با شعری از نظامی گنجوی، ملودی حسامالدین سراج و تنظیم امیرحسین طایی اجرا شدند. ارکستر ملی در مقایسه با اجرای چند هفته قبل در کنسرت "در رهگذارت" عملکرد بهتری از لحاظ ریتم از خود نشان داد. در این کنسرت، اجرای ریتاردها نسبت به کنسرت گذشته تمیزتر اجرا شدند و نوازندگان ضربی نیز هماهنگتر با ارکستر ساز خود را نواختند.
اگرچه ارکستر ملی در کنسرت "ماه من" عملکرد بهتری از لحاظ ریتم نسبت به کنسرت "در رهگذرت" از خود نشان داد، اما همچنان ناهماهنگیهای ریتمیک مسئلهای است که میتوان به آن پرداخت. برای مثال، در شروع جملات موسیقایی که نیازمند همنوازی همزمان و هماهنگ بخشهای مختلف ارکستر است، گاهی شاهد آن بودیم که با چند میلیثانیه دیر و زود نواختن بخشهای مختلف، انسجام در صدا دهی خدشهدار میشد. که شاید نیازمند تمرین بیشتر در جلسات تمرین و نشان دادن آفتاکت دقیق و موکد توسط رهبر است.
در ادامه با اجرای قطعات بیکلام همراه بودیم. در اجرای قطعه "راپسودی برای ویولن و ارکستر"، امیر نظری سالاری به عنوان سولیست ویولن، اجرای جذاب خود را به نمایش گذاشت و نوای ویولن ایرانی را در سالن طنینانداز کرد. ارکستر نیز اجرای تمیز و قابل قبولی از خود نشان داد. به طور کلی معلوم بود که ارکستر در اجرای قطعات بیکلام، چه در کنسرت "در رهگذرت" و چه در کنسرت "ماه من"، ماهرتر عمل میکند و قطعات با ریتمهای ساده و با ضربآهنگهای بالاتر را نسبت به ریتم 6 و 8 ایرانی با ضرب آهنگ آهسته کم خطاتر ارائه میدهد.
در ادامه، قطعه "رنگارنگ 1" اثر روحالله خالقی، قطعهای جذاب با ملودی ساده و روان بود که به راحتی در ذهن مخاطب نقش میبندد. در این قطعه، بادیهای چوبی و زهیها در نمایش ملودی اصلی نقش مهمی داشتند و ارکستر اجرایی روان و جذاب از این قطعه ارائه داد. فقط در قسمتی از تکنوازی ویولن سل که توسط مایستر ویولون سل اجرا شد، فالشیهای فاحشی به گوش رسید.
سومین قطعه بیکلام "رقص دایره" اثر حشمت سنجری، اثری ریتمیک بود که با وزن و آهنگ خود، مخاطب را به وجد میآورد. در این قطعه، ارکستر میتوانست نوانسها را از پیانو به فورته و از فورته به پیانو پیوستهتر و با طمأنینه بهتری به نمایش بگذارد تا دینامیک قطعه بهتر به نمایش گذاشته شود، اما در کل اجرای قابل قبولی بود و تشویقها نیز گواه این بود که مخاطب از اجرای این قطعه لذت برد. در پایان کنسرت نیز "رقص دایره" به عنوان بیز بار دیگر اجرا شد.
در ادامه با بازگشت حسامالدین سراج به روی صحنه، قطعات "شانه" برگرفته از ملودی آهنگی عربی و با تنظیم امیرحسین طایی، قطعه "نشان بینشان" با شعری از حافظ و آهنگسازی همایون رحیمیان و قطعه "سیمین بری" با شعری از ابراهیم صفایی، آهنگ جمشید شیبانی و تنظیم همایون رحیمیان و در آخر آهنگ ای ایران به سمع و نظر مخاطبان رسیدند.
آنچه که از خواننده در اجرای این کنسرت بیشتر انتظار میرفت، توجه بیشتر به ارکستر و متعهد ماندن به وزن و ریتم آهنگها بود. احساس اینکه در اجرای آهنگ، خواننده کار خودش را میکند و ارکستر نیز برای خود مینوازد، ارتباط حسی آهنگ را برای مخاطب از بین میبرد. در این ارکستر شاهد بودیم که در جایی که خواننده و ارکستر باید با هم وارد میشدند، خواننده زودتر شروع به اجرا کرد. اما جدای این بحثها، صدای منحصر به فرد و جذاب حسامالدین سراج برای مخاطبان موسیقی کلاسیک ایرانی جایگاه ویژهای در حافظه موسیقاییشان دارد. دههها فعالیت وی در عرصه موسیقی شایسته تقدیر و ستایش است.
امید که در عصر حاضر که شاهد گسترش موسیقیهای پاپِ سطحی در سطح جامعه هستیم، با اجراهای ارکسترالِ جذاب، بتوان مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی را روز به روز بیشتر کرد. باید در مسیری حرکت کرد که اثبات شود؛ موسیقی اصیل و ایرانی با گذر زمان زنده است و رو به رشد و تعالی گام برمیدارد، مخاطبین قدیمی خود را حفظ و به مخاطبین جدید خود میافزاید.