منبع: سیانان
تاریخ انتشار: 26 ژوئن 2024
نویسنده: پیتر برگن
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
«پیتر برگن»، تحلیلگر امنیت ملی سیانان، معاون رئیسجمهور در مؤسسۀ تحقیقاتی نیوامریکا، استاد حوزۀ کار در دانشگاه ایالتی آریزونا و میزبان پادکستی شنیدنی با عنوان «گفتگو در اتاق با پیتر برگن» است. همۀ تألیفات او پرفروش و تحسینشدهاند. برخی از آثار تألیفی او عبارتاند از: «هزینۀ هرج ومرج: دولت ترامپ و جهان»، «جنگ مقدس»، «اسامهبنلادنی که من میشناسم»، «طولانیترین جنگ: جدال پایدار آمریکا و القاعده»، «شکار انسان: 10 سال تعقیب بنلادن از 11 سپتامبر تا ابوتآباد»
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ترجمه: شاید تصور کنید که جو بایدن (رئیسجمهور فعلی آمریکا) و دونالد ترامپ (رئیسجمهور سابق) در بسیاری از مسائل بینالمللی دیدگاههای متفاوتی دارند. حقیقت آن است که این دو نامزد در سیاست داخلی مرزبندیهای آشکاری دارند، اما اگر کمی دقیقتر شوید، میبینید که در اصول کلی سیاست خارجی، تجارت و حتی مقولۀ بحثبرانگیزی مثل امور مرزی و مهاجرت، اشتراکات شگفتانگیزی دارند.
هرچند بعید به نظر میرسد که پنجشنبهشب، در خلال اولین مناظرۀ ریاستجمهوری که از شبکۀ سیانان پخش میشود، چیز زیادی در مورد این اشتراکات به گوشتان بخورد. [با این توضیح که مقالۀ پیتر برگن پیش از مناظرۀ اول نوشته و منتشر شده است.] بههرحال مناظره است و معمول نیست که طرفین به تفاهم برسند، ولی وقتی بایدن و ترامپ در یکی از مهمترین چالشهای انتخاباتِ ریاستجمهوری در دوران کنونی به مصاف هم میروند، خالی از لطف نیست که این واقعیات پیشینی را در نظر داشته باشیم.
رأیدهندگان هنگام مقایسۀ این دو نامزد که بدونشک در قامت فرماندهان جهان ظاهر میشوند، باید برخلقوخو، میزان انعطاف و تخمینپذیریشان وقوف داشته باشند. بدیهی است که شرکا و رقبای آمریکا هم در مواجهه با ابرقدرتِ پرچمدار جهان، خواهان شناختی کلی از خصایص کلیدی و قابلیت تخمینپذیری هستند.
متحدان آمریکا خواهان و سزاوار آناند که احترامی درخور ببینند و در مواجهه با اقدامات سپهسالارانۀ ایالات متحده خوار نگردند. ما تلاش برای واداشتن همۀ اعضای ناتو به اختصاصِ 2 درصد از تولید ناخالص داخلی برای دفاع از خود تا پایان سال جاری را به خاطر داریم؛ هدفی سیاستی و وفاقی که در دولت اوباما، زمانی که بایدن معاون رئیسجمهور بود، تدوین شد و به نظر میرسید سمتوسوی متفاوتی داشته باشد. کار به جایی رسید که در دولت ترامپ، اعضای ناتو پیوسته شماتت میشدند تا برای دفاع از خود بیشتر هزینه کنند. ترامپ به دروغ ادعا میکرد که ایالات متحده، میلیاردها دلار بهخاطر عملکرد متحدان ناتو (که به هدف 2 درصدی دست پیدا نکردهاند)، مقروض شده است.
شماتت نابجای ترامپ هیچ کمکی به تأمین هزینههای دفاعی از سوی شرکای کلیدی آمریکا مانند آلمان نکرد، اما به خشم و غیظ آلمانیها نسبت به ترامپ دامن زد. بر اساس نظرسنجیِ «مرکز تحقیقاتی پیو و بنیاد کوربر» در سال 2018، فقط 11 درصد از آلمانیها نظر مثبتی نسبت به ترامپ داشتند و درمجموع حسنظن آلمانیها نسبت به ایالات متحده در طول دورۀ ترامپ، 20 درصد کاهش یافت.
تحولات شتابزده در سیاست آمریکا و رفتارهای محیرالعقولی مانند عشق و ارادتِ ترامپ به دیکتاتور کرۀ شمالی، «کیم جونگ اون»، رهبر رژیم چموشی که دهها سال پیش با خطر تولید سلاح هستهای برای رؤسایجمهور آمریکا دردسرساز شده بود، برای شرکای آمریکا و حتی رقبایی مثل چین ناخوشایند بود. شاید رقیبی در قامت چین، متحد اسمیِ دیکتاتور کرۀ شمالی به نظر آید، اما گسترش برنامههای هستهای و موشکیِ کیم با درنظرگرفتنِ خُلقِ عنق و متغیرش، به نگرانی چینیها دامن زد. مسلم است که آنها بیش از هرچیز خواهان ثباتاند در شرق آسیا.
در این نوشتار قصد داریم این اشتراکات را در سیاست راهبردی آمریکا درقبال چین، اسرائیل و فلسطین، ایران، عربستان سعودی، افغانستان، اوکراین، ناتو و مرزها از نظر بگذرانیم.
چین
روشن است که موضوع کلیدیِ سیاست خارجیِ قرن بیستویکم، «روابط ایالات متحده با چین» است و بین مواضع بایدن و ترامپ در اینخصوص، قرابت اندکی وجود دارد. ترامپ نسبت به اسلاف ریاستجمهوریاش در قبال چین، رویکرد خصمانهتری در پیش گرفت.
این باور دیرینه که چین با رشد اقتصادی به آزادیهای سیاسی دست خواهد یافت، رسماً در سال 2017 از استراتژی امنیت ملی ترامپ کنار گذاشته شد و درعوض، دولت ترامپ شروع به برخورد با چین بهمثابۀ رقیبی همتراز کرد.
همزمان «استراتژی ایندوپاسیفیک» [ائتلافسازی امنیتی با سیاست راهبردی"نگاه به شرق" که از زمان اوباما روی کار آمد و مهار چین و روسیه را به مدد هند و کشورهای حاشیۀ اقیانوس آرام در نظر داشت] نیز تقویت شد تا «کواد» یا چهارگانهای متشکل از استرالیا، هند، ژاپن و ایالاتمتحده شکل بگیرد. ترامپ همچنین طیف گستردهای از تعرفهها را بر کالاهای چینی وضع کرد و لعن و طعنِ تجار چینی و آمریکایی را به جان خرید.
حدس بزنید پس از آن چه شد؟ وقتی بایدن به کاخ سفید رسید، شتاب این روند را دوچندان کرد و تعرفهگذاری نیز حفظ شد. او بر خودروهای برقی چینی، مالیات 100 درصدی بست و سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی را [که قاعدتاً در زمینههایی مثل هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و تراشههای کامپیوتریِ پیشرفته به نفع ارتش چین بود] در این کشور ممنوع اعلام کرد.
بایدن در سال 2022 اعلام کرد که اگر چین به تایوان حمله کند، ایالات متحده از تایوان دفاع خواهد کرد و چنین به نظر میآمد که سیاست دیرینۀ ایالات متحده مبنی بر "ابهام استراتژیک" را در مورد تایوان کنار گذاشته است. پیش از این چینیها از واکنش ایالات متحده آگاه نبودند و نمیدانستند حمله به تایوان چه عواقبی خواهد داشت. ابهام استراتژیک به این معنا بود که سیاست واشنگتن و واکنشش در قبال حملۀ چین به تایوان، عمداً غیرشفاف است.
تایوان جزیرۀ کوچکی در شرق آسیا و در مجاورت سواحل شرقی چین است. در گذشته "چینتایپه" نام داشت و در اوایل جنگ سرد از سوی بسیاری از کشورهای غربی و سازمان ملل متحد تنها دولت مشروع چین شناخته میشد. جالب است بدانیم که این دولت از اعضای مؤسس سازمان ملل بود و تا سال ۱۹۷۱ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل محسوب میشد.
اختلاف چین و تایوان بر وضعیت سیاسی تایوان سایه افکنده و هرگونه تلاشی برای اعلام استقلال تایوان همواره با تهدید جمهوری خلق چین مواجه میشود. چین حکومت تایوان را غیرقانونی میداند و خواهان بازگشت این سرزمین به خاک خود است. گاهی این تنشها تشدید میشود. چین از برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهایی که تایوان را به رسمیت بشناسند، خودداری میکند. تایوان کشوری تکحزبی بود ولی از دهۀ ۱۹۸۰ به دولتی دمکراتیک و چندحزبی تغییر ماهیت داد.
بنا به گزارش اطلاعات امنیت آمریکا، رئیسجمهور چین، «شیجینپینگ» که قدرتمندترین فرمانروای این کشور از زمان مائو است، به ارتش خود فرمان داده که تا سال 2027 (مصادف با دورۀ بعدی ریاستجمهوری شی)، آمادۀ حمله به این جزیره باشد. آنچه در مناظرۀ روز پنجشنبه میتواند مطرح شود، این پرسش است که نامزدها تعهدات نظامی ایالات متحده در قبال تایوان را چگونه میبینند؟
همچنین با توجه به اینکه «تورم» کماکان نگرانی عمده و پیوستۀ بسیاری از آمریکاییها است، این پرسش ضروری به نظر میرسد که نامزدهای ریاستجمهوری با چه منطقی بر تداوم اِعمال تعرفههای ایالات متحده بر کالاهای چینی اصرار میورزند و بر چه اساس برای خرید کالاهای روزمرۀ چینی مثل کفش و چمدان و غیره بر شهروندان آمریکایی مالیات اضافه وضع خواهند کرد؟
اسرائیل و فلسطین
حالا با هم به خاورمیانه برویم، جایی که جنگ در غزه ادامه دارد. پیش از این، دولت ترامپ موفق نشد به نحوی جدی و مؤثر به مناقشۀ اسرائیل و فلسطین پایان دهد و حتی با اقداماتی مانند انتقال سفارت آمریکا از محل قدیمی آن در تلآویو به اورشلیم، به این مجادلات دامن زد و اعتراضاتی برانگیخت که بهسبب آن دهها فلسطینی جان باختند. فلسطینیها نیز مانند اسرائیلیها بر این باورند که اورشلیم پایتخت مشروع آنها است.
وقتی ترامپ روی کار بود، چشم بر شهرکسازیهای گستردۀ اسرائیل در کرانۀ باختری بست و «دیوید فریدمن» [اقتصاددان، استاد حقوق، فیزیکدان و نظریهپرداز شهیر آمریکایی که به خاطر آثارش در زمینۀ "آنارشیسم بازار" شناخته شده است.] را بهعنوان سفیر آمریکا در اسرائیل منصوب کرد. راهبرد فریدمن در تعارض با سیاست دیرینۀ ایالات متحده بود و علناً اعلام کرد که «من معتقد نیستم شهرکسازی اسرائیل غیرقانونی است. دولت ترامپ میتواند در صورت الحاق بخشهایی از کرانۀ باختری از اسرائیل حمایت کند.»
از سویی «جارد کوشنر» [تاجر، سرمایهگذار املاک و مستغلات، ناشر آمریکایی، مشاور ارشد و داماد ترامپ و از دوستان خانوادگی «بنیامین نتانیاهو»] مذاکراتی برای بهجریانانداختن «پیمان ابراهیم» برپا کرد تا روابط دیپلماتیک اسرائیل و برخی کشورهای عربی بهبود یابد، اما از فلسطینیها روی برگرداند.
پیمان ابراهیم، بیانیۀ مشترک اسرائیل، امارات متحدۀ عربی و ایالات متحده بود که در ۱۳ آگوست ۲۰۲۰ با هدف صلح، همکاری و روابط سازندۀ دیپلماتیک منعقد شد.
به نظر میرسد اصرار بر تمدید توافق ابراهیم با محوریت عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل که به تأیید دولت بایدن نیز رسید، در تسریع حملۀ 7 اکتبر حماس به اسرائیل بیتأثیر نبود. دو هفته پیش از حملۀ حماس، «بن سلمان» (ولیعهد عربستان) به فاکسنیوز گفته بود: «هر روز به عادیسازی روابط با اسرائیل نزدیکتر میشویم.»
به گفتۀ پرزیدنت بایدن که ماه اکتبر در خلال رخدادی مبارزاتی سخنرانی میکرد، حماس قصد داشت عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان را مختل کند. بهرغم افزایش ناامیدی از عملکرد رهبر اسرائیل، دولت بایدن نیز همان حمایت چشمبسته و غیرنقادانۀ دولت ترامپ از دولت نتانیاهو را در پیش گرفت. حمایت بایدن از نتانیاهو حتی مزین به نامی خاص شد و در محافل سیاسی به «آغوش خرس» شهرت یافت. همین آغوش زورمندانه با نشانههای کفالت سیاسی و تملیک، عملاً به جنگی خونین انجامید.
بایدن و بلینکن (وزیر امور خارجۀ ایالات متحده) گهگاه علناً به حجم تلفات غزه اعتراض و بیانیه صادر میکنند، اما همراهی و درآغوشکشیدنِ نتانیاهو سیاست عملی و حقیقی آنها است. دولت بایدن فروش 18 میلیارد دلاریِ جنگندههای F-15 به اسرائیل را ادامه داده که گواهی بر همین مدعا است.
دولت ایالات متحده مسئول ارسال بسیاری از بمبهای اسرائیل در جنگ همهجانبه علیه حماس است. این درحالی است که ساخت اسکلۀ موقت آمریکایی برای کمکرسانی به گرسنگان غزه، فاجعهآمیز بود و با مشکلات زیادی همراه شد. به زحمت میتوان جنگی را به خاطر آورد که ایالات متحده در آن به این شکل دخالت داشته باشد و حجم گستردهای از تسلیحاتِ یکی از طرفین را تأمین کرده باشد.
با توجه به توقف طرح صلحی که بایدن در پایان ماه مه علنا ارائه کرد و قرار بود با آتشبسِ ششهفتهای و آزادی برخی از گروگانهای حماس همراه شود، انتظار دارم نامزدها در خلال مناظره به این پرسش پاسخ دهند که برای پایاندادن به جنگ غزه چه طرحی در سر دارند؟
ایران و عربستان سعودی
اولین سفر خارجی ترامپ بهعنوان رئیسجمهور به عربستان سعودی بود و ازآنجاییکه مواضع ضدایرانیاش با منافع آلسعود همسو بود، مورد استقبال شاهزاده قرار گرفت. ترامپ در سال 2018 از توافق هستهای دولت اوباما با ایران خارج شد و دو سال بعد هم مجوز کشتن سرلشکر «قاسم سلیمانی» از رهبران کلیدی ایران را با حملۀ پهپادی به بغداد صادر کرد، زیرا به گفتۀ ترامپ، او صدها غیرنظامی و نظامی آمریکایی را هدف قرار داده، مجروح کرده و به قتل رسانده بود.
زمانی که بایدن مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری را آغاز کرد، متعهد شد که اتحاد دیرینۀ آمریکا با سعودیها را (که پس از قتل روزنامهنگار «جمال خاشقجی» از همگسسته بود) ارزیابی و احیا کند. برخی از مقامات عربستان به دستور شاهزاده محمدبنسلمان معروف به "امبیاس" [مخفف محمدبنسلمان، نامی که امریکاییها به او دادهاند]، خاشقچی را با آن طرز فجیع در سال 2018 به قتل رساندند.
بنسلمان در برههای به قدرت رسید که ثروتمندترین کشور جهان عرب با مخاطرات جدی در داخل و خارج مواجه بود. او بر همۀ تهدیدات و بحرانها فائق آمد. بنسلمان شخصیت منعطف و قدرتمندی دارد. او درگیر جنگ یمن است و درعینحال تحولات اقتصادی را دنبال میکند. امبیاس نمونۀ تمامعیار پادشاهی همهفنحریف است که از سویی مدیران والاستریت، هالیوود و سیلیکونولی را به خود جلب میکند، سینما و کنسرت را آزاد میکند، آزادی پوشش اعلام میکند و به اصلاحات فرهنگی تن میدهد و از سوی دیگر نخستوزیر کشوری دیگر را میرباید، مفتیها را ادب میکند، اعضای خاندان سلطنتی را محبوس میکند و فرمان حذفی شوکآور در ابعاد قتل خاشقچی را صادر میکند. بنسلمان پیوندی عمیق و حیرتآور با دونالد ترامپ و داماد مشاورش ایجاد کرده است.
ولی مقامات بایدن هم حالا در جبهۀ امبیاس هستند، زیرا معتقدند راه دستیابی به صلح بلندمدتِ اسرائیل و فلسطین از ریاض میگذرد و صلح تنها درصورتی میسر میشود که اسرائیلیها و سعودیها بتوانند با عادیسازی روابط، "راهحل دوکشوری" را به جریان بیندازند.
بهرغم تلاشهای اولیه برای احیای توافق هستهای ایران، دولت بایدن این توافق را تمدید نکرد. در اوایل سال جاری، بایدن در واکنش به کشتهشدن سه سرباز آمریکایی در اردن، مجوز حملۀ پهپادی صادر کرد که منجر به کشتهشدن یکی از رهبران شبهنظامی در بغداد شد. پس از کشتن ژنرال ارشد ایرانی در سوریه به فرمان اسرائیلیها، ایران در اواسط ماه آوریل، صدها پهپاد و موشک به گنبدآهنین (سامانۀ دفاعی اسرائیل) شلیک کرد و دولت بایدن ائتلاف بینالمللی برای محافظت از اسرائیل به راه انداخت. هیچیک از حملات به اسرائیل، خسارات قابل توجهی در پی نداشت.
پس از توافق هستهای با دولت اوباما، ایرانیها غنیسازی اورانیوم خود را در سطحی بسیار پایینتر از آستانۀ مورد نیاز برای تولید سلاحهای هستهای نگه داشتند، ولی به گزارش سرویس تحقیقات کنگرۀ آمریکا در اوایل سال جاری، در پی خروج ترامپ از این توافق، ایرانیها مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت سلاحهای هستهای متعدد در اختیار دارند.
دولت بایدن اکنون در حال مذاکره برای انعقاد پیمان دفاعی با سعودیها است و بهوضوح قصد دارد نگرانیهای عربستان در مورد ایرانیها و تواناییهای هستهای این حکومت را کاهش دهد. این پیمان دفاعی، مشابه توافقات ایالات متحده برای دفاع از متحدانی مانند ژاپن یا کرۀ جنوبی است. در طول مناظره، به نحوۀ برخورد نامزدها با حکومت ایران توجه خواهم کرد. برایم جالب است که هریک از آنها در این برهه چه دیدگاهی دراینخصوص خواهند داشت.
افغانستان
دیدگاه ترامپ و بایدن درقبال شرمآورترین و بدبینانهترین شیوۀ رهاکردنِ متحد آمریکا در تاریخ، همانند است. ترامپ در سال 2019 طرح توافقیِ خروج از افغانستان را با طالبان امضا کرد و بایدن هم دو سال بعد آن را اجرایی کرد. خروج مخوف و مرگبار ایالات متحده از افغانستان در آگوست 2021، عقبنشینی شتابزدۀ آمریکا از سایگون [پایتخت ویتنام جنوبی] در سال 1975 را تداعی میکند. پیآمدهای خروج آمریکا از ویتنام، جبرانناپذیر و گسترده بود و دولت کمونیستی را رویکار آورد.
عقبنشینی آمریکا از افغانستان نیز اعتراف به شکست در پروژۀ مبارزه با تروریسم، تعمیم دموکراسی و حفاظت از صلح جهانی است. خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال 2020 هم داستانی مشابه خروج از سایگون و افغانستان داشت و بیتوجه به تبعات عظیم آن صورت گرفت.
آمریکا دهها هزار افغان را که دلگرم به پشتیبانی و همکاریِ ایالات متحده بودند، به حال خود رها کرد و به طالبان اجازه داد حکومت خشونتطلب و زن ستیز خود را دوباره برقرار کند. به گفتۀ سازمان ملل متحد، این کشور اکنون پایگاه حدود بیست گروه تروریستی است. ظاهراً تأکید مکرر بایدن مبنی بر عشق به دموکراسی و برقراری صلح در فراسوی مرزها در این قسمت نیز لاف و گزاف بوده است.
"انجمن متحدان زمان جنگ" [گروه حمایت از افغانهایی که برای ایالات متحده کار کردهاند]، تخمین میزند که فقط حدود 3 درصد از کسانی که برای دولت ایالات متحده کار میکردند و برای ویزاهای ویژه درخواست داده بودند، از افغانستان خارج شدهاند و 78هزار نفر در شرایطی جانفرسا بهسر میبرند.
با توجه به اینکه هر یک از نامزدها تا حدودی مسئولیت این آشفتگی را بر عهده دارند، امیدوارم بتوانند بهترین راه برای نجات متحدان آمریکایی از افغانستان را بجویند، زیرا ایالات متحده رژیم طالبان را به رسمیت نمیشناسد و سفارتی در این کشور ندارد.
مرزها
حتی در مورد موضوع بحثبرانگیزی مانند «مرز جنوبی» (که یقیناً در طول مناظرۀ روز پنجشنبه از زبان ترامپ بسیار خواهیم شنید)، بایدن به مدت دو سال "کد بهداشتی کووید در دوران ترامپ" موسوم به «عنوان 42» را حفظ کرد. اکثر مهاجران به ایالات متحده نمیتوانند درخواست پناهندگی کنند. عنوان 42 منجر به اخراج 2.8 میلیون مهاجر از ایالات متحده شد و بسیاری از این موارد در دورۀ ریاستجمهوری بایدن رخ داده است. دولت بایدن در سال 2022 تلاش کرد عنوان 42 را لغو کند، اما در دادگاه به چالش کشیده شد و درنتیجه فرمان مربوطه تا ماه مه 2023 در جریان بود.
پس از انقضای عنوان 42، بزرگترین موج مهاجران در تاریخ ایالات متحده (که بسیاری از آنها درخواست پناهندگی داشتند)، از مرزهای جنوبی سرازیر شد. در واکنش به این موج، دستور بایدن این بود که مهاجرانی که بهطور غیرقانونی از مرز عبور میکنند، نمیتوانند درخواست پناهندگی بدهند. دستگیری مهاجران در مرز جنوبی از میانگینِ بیش از 2500 مهاجر در روز فراتر رفت و بهطورمیانگین از زمان رویکارآمدن او گشایشی در اینخصوص صورت نگرفت؛ بهعبارتی دولت بایدن عملاً مرزهای جنوبی را به روی پناهجویان بسته است.
بایدن همچنین اجازه داد احداث بخشهایی از "دیوار مرزی جنوبی" (طرح امنیتی ترامپ) ادامه یابد و اعلام کرد که بودجۀ احداث دیوار قبلاً مصوب شده و تخصیص یافته است.
بدونشک، تفاوتهای مشخصی بین ترامپ و بایدن در زمینۀ مهاجرت وجود دارد. مثلاً بایدن اعلام کرده صدها هزار همسر مهاجر (از شهروندان آمریکایی) که بهطور غیرقانونی در ایالات متحده هستند، میتوانند راهی برای اخذ شهروندی پیدا کنند، درحالیکه ترامپ قول داده در صورت انتخاب مجدد، اخراج گستردۀ مهاجران غیرقانونی تسریع شود.
خیلیها فرمان اجرایی بایدن دربارۀ مهاجران را دیر و نابسنده قلمداد میکنند و معتقدند این فرمان ورود غیرقانونی پناهجویان را بهطورکامل ممنوع نمیکند، بلکه سقفی برای ورود آنها در نظر میگیرد.
دولت ترامپ بر رویۀ ظالمانۀ جداکردن بیش از 3هزار کودک مهاجر از خانوادههایشان نظارت داشت، اما واقعیت این است که در نگاه کلان، سیاستهای ترامپ و بایدن در مرز جنوبی شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند.
«دفتر بودجۀ کنگرۀ غیرحزبی» برآورد کرده است که کارگران مهاجر در دهۀ آینده، 7 هزار میلیارد دلار به اقتصاد ایالات متحده اضافه خواهند کرد. با توجه به اهمیت مهاجران برای اقتصاد آمریکا، امیدوارم برنامههای هر دو نامزد در راستای تشویق مهاجرت قانونی و فراتر از شعارهایی مانند «دیوار بسازید» باشد.
اوکراین و ناتو
حالا برویم سراغ روابط عجیب ترامپ با ولادیمیر پوتین (رئیسجمهور روسیه) که بهمثابۀ فیل در اتاق تاریک است؛ موقعیت دشوار و پرابهامی که همه از سخنگفتن دربارۀ آن اجتناب میکنند. اگر ترامپ بار دیگر انتخاب شود، آیا به حمایتهای آمریکا از جنگ اوکراین پایان میدهد؟
بله، این احتمال وجود دارد، بهویژه ازآنجاییکه ترامپ گفته میتواند ظرف 24 ساعت به جنگ پایان دهد. البته با توجه به اینکه اوکراین و روسیه بهمدت یکدهه از زمان حملۀ روسیه به کریمه در سال 2014 با هم درگیر بودهاند، این ادعا در بهترین حالت غیرمحتمل به نظر میرسد.
ما در پادکست «گفتگو در اتاق» از زبان «جان بولتون» (مشاور پیشین امنیت ملی ترامپ) شنیدیم که میگفت: «اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، تهدیدهایی را که در زمان ریاستجمهوریاش برای خروج از ناتو مطرح کرده بود، اجرا خواهد کرد.»
اما باید توجه کرد که ترامپ مانع از بستۀ کمکی عظیمِ 61 میلیارد دلاری آمریکا به اوکراین نشد. با توجه به تسلط آهنین ترامپ بر حزبش، او میتوانست با این بسته مخالفت کند و مطمئناً در مجلس ایالات متحده، تصویب نمیشد. ترامپ سکوت کرد و ماه گذشته به بیش از 100 نمایندۀ جمهوریخواه مجلس اجازه داد تا به ارسال کمکهای مورد نیاز به اوکراین رأی دهند.
بنابراین یکی دیگر از مواردی که در طول مناظره برایم مهم است، توضیح دربارۀ این موضوع است که طرح ترامپ برای جنگ اوکراین و بهطورکلی درخصوص "ناتو" چیست؟ وزیر دفاع پیشین او یعنی «جیم متیس» علناً ناتو را "موفقترین و قدرتمندترین" اتحاد نظامی در تاریخ مدرن توصیف کرده است.»
بدیهی است که بایدن و ترامپ از نظر سبک مدیریتی و خلقوخو تفاوتهای چشمگیری دارند، اما این نکته شایان توجه و حائز اهمیت است که این دو سیاستمدار سالخورده، در بسیاری از مسائل کلیدیِ سیاست خارجی، مواضع مشابه و مشترکی دارند؛ حتی اگر اذعان به این شباهتها برای طرفداران سیاسیشان ناخوشایند باشد.