«سرجیو لئونه» به عنوان یکی از تأثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما، ساخت تعداد زیادی فیلم را بر عهده نداشته است، اگرچه کمیت را با کیفیت آثارش جبران کرده است و در عین حال خودش میگوید تحت تاثیر «چارلی چاپلین» بوده است.
به گزارش ایسنا، این سینماگر مطرح ایتالیایی بین اولین فیلمش در سال ۱۹۶۱ با عنوان «غول رودس» و و درخشانترین فیلمش «روزگاری در آمریکا» در سال ۱۹۸۴، در مجموع هفت فیلم سینمایی ساخت.
لئونه در سال ۱۹۵۹ و در فیلم «آخرین روزهای پمپئی» با وجود بیماری سخت «ماریو بونارد» کارگردان در مرحله فیلمبرداری، ساخت فیلم را بر عهده گرفت و آن را به خط پایان رساند. اگرچه نام او در این فیلم عنوان نشده است.
«سرجیو لئونه» ژانر وسترن را وسترن اسپاگتی و تبدیل کلینت ایستوود به یک سوپراستار با فیلمهای «به خاطر یک مشت دلار» ، «برای چند دلار بیشتر» و «خوب، بد و زشت» متحول کرد و پس از آن با شاهکارش «روزی روزگاری در آمریکا»، ساخت متوالی چهار فیلم کلاسیک را در کارنامه سینمایی خود ثبت کرد، آثاری که هر کدام در فهرست برترین آثار تاریخ سینما حضوری مستمر دارند.
لئونه در توضیح دیدگاه خود در مورد سینما برای مجله فیلم تورنتو، خود را به عنوان طرفدار مشتاق شکل هنری معرفی کرد و گفت: «باید صادق باشم و بگویم که شیفته فیلمها بودم. من مجذوب همه فیلمها، حتی کلمات آنها بودم».
این سینماگر ایتالیایی همچنین فاش کرد: «اما اگر یک سینماگر مولف وجود داشته باشد که بر من تأثیر گذاشته باشد - او فقط یک نفر است - آن چارلی چاپلین است، کسی که هرگز برنده اسکار نشد».
چاپلین در طول دوران حرفهای خود در مجموع سه جایزه اسکار دریافت کرد که دو جایزه به خاطر مشارکتهایش در صنعت سینما، جوایز افتخاری بودند و دیگری جایزه «بهترین موسیقی متن» برای فیلم «لایم لایت» در سال ۱۹۷۲ بود، بنابراین سرجیو لئونه از نظر فنی درست میگوید که چاپلین هرگز جایزه اسکار رقابتی را برای فیلمسازیاش دریافت نکرد.
خود لئونه هرگز حتی نامزد اسکار هم نشد، که البته این مانع از آن نشد که جایش در کتاب های تاریخ سینما جاودانه نباشد.
لئونه در مصاحبهها و سخنرانیهای خود بارها از چاپلین به عنوان یکی از الهامبخشترین چهرههای سینما یاد کرده است. او از چاپلین به عنوان هنرمندی یاد میکرد که توانست با کمترین دیالوگها و از طریق حرکات و زبان بدن، عمیقترین احساسات انسانی را بیان کند. این توانایی چاپلین برای استفاده از تصاویر و حرکات به جای کلمات، برای لئونه که خود نیز به استفاده از تکنیکهای بصری و صدا برای ایجاد احساسات پیچیده در فیلمهایش علاقهمند بود، بسیار الهامبخش بود.
«چارلی چاپلین» در سال ۱۹۱۰ از انگلیس به آمریکا رفت و سپس به یکی از بزرگترین ستارههای قرن تبدیل شد. وی به راستی از خلاقترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای عصر فیلمهای صامت بود که همزمان با بازیگری در فیلمهایش، کارگردانی، تهیهکنندگی و ساخت موسیقی آنها را نیز برعهده داشت و برخی از آثار ماندگارش را مانند «پسربچه» (۱۹۲۰)، «زائر» (۱۹۲۳) و «دوشفنگ» (۱۹۱۸) در این سالها ساخت.
«زن پاریسی» (۱۹۲۳)، «جویندگان طلا» (۱۹۲۵) و «سیرک» (۱۹۲۸) از جمله فیلمهای دهه ۳۰ بودند که چاپلین نقش کوتاهی در آن بازی کرد. پیش از ورود به عصر فیلمهای ناطق، «چاپلین» در سال ۱۹۳۱ «روشناییهای شهر» و در سال ۱۹۳۶ نیز «عصر جدید» را ساخت که از ماندگارترین آثار او هستند.
فیلمهای ناطق و همراه با دیالوگ «چارلی چاپلین» با شاهکار معروفش «دیکتاتور بزرگ» در سال ۱۹۴۰ آغاز شد.
وی با فیلم «لایم لایت» در سال ۱۹۷۲ جایزهی اسکار بهترین موسیقی را کسب کرد، هرچند دههها بعد از ساخت آن بود که با تأخیر حدودا ۳۰ ساله در لسآنجلس اکران شد. «چاپلین» در سال ۱۹۲۹ در دو بخش بهترین بازیگر و بهترین کارگردان کمدی برای فیلم «سیرک» نامزد جوایز اسکار بود، اما برگزارکنندگان جوایز اسکار با خارج کردن نام او از فهرست نامزدها، تصمیم گرفتند فقط یک اسکار افتخاری به وی اعطا کنند.
این کمدین بزرگ در سال ۱۹۷۲ دومین جایزه افتخاری اسکار را گرفت و برای اولینبار در مراسم حضور یافت.
از مهمترین آثار کارنامه فیلمسازی «چارلی چاپلین» میتوان از «ولگرد»، «شغل»، «بانک»، «مامور آتشنشانی»، «خیابان آرام»، «زندگی سگی»، «دوشفنگ»، «پسربچه»، «زائر»، «زن پاریسی»، «جویندگان طلا»، «سیرک»، «روشناییهای شهر»، «عصر جدید»، «دیکتاتور بزرگ»، «موسیو وردو»، «لایملایت»، «سلطانی در نیویورک»، «کنتسی از هنگکنگ»، «پروفسور» و «طبقه مرفه» نام برد.