عصر ایران/ یادداشت یک روزنامهنگار قدیمی- در حالی که شمارش معکوس برای پایان دولت فعلی آغاز شده و 9 مرداد یعنی درست یک هفته دیگر مسعود پزشکیان رسماً رییس جمهوری ایران است روزنامۀ دولت (مدیریت فعلی) به تبلیغ مدیریت شهری یا همان شهردار متزلزل تهران پرداخته است!
این در حالی است که موقعیت علیرضا زاکانی شهردار تهران در شورای شهر به شدت تضعیف شده تا جایی که برخی از اعضا او را تهدید کردهاند چنانچه تا مهرماه استعفا نکند آنان ( ۷نفر) از شورا کناره میگیرند و در پی آن شورای ششم از رسمیت میافتد و منحل میشود و شهردار از این طریق برکنار خواهد شد چون وزارت کشور وارد عمل میشود و در غیاب شورا سرپرست تعیین میکند.
نکته قابل توجه این که در دولت جدید وزیر کشور حامی او نخواهد بود تا خودش سرپرست شود و باید آماده شود برای انتخابات ۱۴۰۷ و ایفای نقش مبتذل کاندیدای پوششی دیگر!
این پرسش اما قابل طرح است که چرا روزنامۀ دولت در روزهای پایانی سراغ او رفته است؟ آیا به خاطر آن است که دفاع زاکانی از دولت مرحوم رییسی را جبران کنند یا چون مدام به دولت روحانی میتاخت پاداش دهند یا موقعیت او را تثبیت کنند؟
وقتی خودشان دارند میروند اما چگونه میتوانند دیگری را نگاه دارند؟
داستان را اما به گونۀ دیگری میتوان دید. در ایران برخی رسانههای دولتی و عمومی با تغییر مدیریت دولت و گرایش شورای شهر تغییر مدیریت میدهند و میتوان حدس زد مدیران روزنامه دولت که میدانند در دولت جدید باید چمدانها را ببندند پیشاپیش در «همشهری» جا رزرو میکنند!
به بیان دیگر حالا که رفتنیاند اقلا شهردار زاکانی را نگاه دارند تا خودشان به روزنامه شهرداری بکوچند!
این در حالی است که جناح مخالف علیرضا زاکانی شهردار اصولگرای تهران (که گفته بود تا آخر انتخابات میماند و نماند و گفته بود کو آقای رییسی تا من بمانم اما به خاطر آقای جلیلی هم رفت) در شورای شهر بیکار ننشستهاند و شاخص ترین چهره هم دختر سردار سلیمانی است.
هر چند کارزار برکناری زاکانی از شهرداری تهران را با کارزاری در حمایت از او پاسخ دادند ولی مطلقا موقعیت قبل از انتخابات را ندارد و گزاف نیست اگر گفته شود نامحبوب ترین شهردار تاریخ معاصر است و اگر داستان اقدامات اخیر شهرداری در پارک بهجتآباد راست باشد بعدها شاید درختان از نفس افتاده شهر درباره او بنویسند.
اگر قالیباف به تونل و پل طبیعت و باغ کتاب میبالید و کرباسچی سیمای تهران را تغییر داد و بزرگراهها و بوستانها و فرهنگسراها و فروشگاه شهروند و روزنامه همشهری یادگار آن دوران است و پیروز حناچی کوشید تشخصی به مدیریت شهری بدهد علیرضا زاکانی دنبال توزیع گوشت گرم از طریق سامانۀ شهرزاد است تا در مقابل شهروندِ کرباسچی شهرزاد رو کرده باشد!
علاقه زاکانی برای ماندن البته قابل درک است. شهرداری تهران امکانات و اختیارات فراوانی دارد و ذیل دولت نیست و مثل صدا وسیما مورد نظر شکست خوردگان نیمۀ تیراست هر چند جز یک مورد (احمدینژاد) سکوی پرتاب به ریاست جمهوری نشده و قالیباف و زاکانی را بارها ناکام گذاشته است.
علاقۀ مدیران روزنامه دولت به ماندن شهردار با هدف انتقالشان به همشهری را هم میتوان درک کرد هر چند وقتی یادگار سردار سلیمانی شهرداری را از این وضعیت رها کند آن وقت باید برای جای دیگری رپرتاژ کار کنند!
رفتار مهدی چمران رییس شورا اما قابل درک نیست. چون در همین شورای شهر گریسته و گفته یکی دو بار تا مرگ رفته و اگر نگران اعتبار شخص خودش نیست که وزن و سابقه ای بیش از شهردار دارد و می دانیم بر خلاف ظاهر و تصور خیلی هم به زاکانی علاقه ندارد ( مثل اکثر شهروندان) دست کم اعتبار نام خانوادگی خود را فراموش نکند.
بامزه این که آقای مهدی چمران در بی اعتبار دانستن کارزار برکناری شهردار گفته بود در آمریکا هم خواستار کنار رفتن جو بایدن از انتخابات شدند اما میبینید که سُرو مُر و گُنده جای خود نشسته!با کنار رفتن بایدن اما مثال او حالا نقض شده چون بایدن دیگر سُر و مُر و گُنده کاندیدا نیست و وادارش کردند برای حفظ آبروی حزب بیخیال انتخابات آبان شود و کاری که چمران باید انجام دهد همین است. به زاکانی بگوید تو در شهرداری بمانی همه ما در انتخابات بعدی مرخصایم!
روزنامۀ دولت اگر میخواست با تدبیر بیشتر عمل میکند به جای تبلیغ زاکانی باید نقش او در شکست کاندیدای دولت را برمیرسید. هر چند دست آخر معلوم نشد چه کسی قرار بود راه مرحوم رییسی را در انتخابات ادامه دهد. چون صلاحیت چند وزیر از جمله وزیر ارشاد که رییس عالی روزنامه دولت است در شورای نگهبان رد شد و دو نامزدی که بیش از دیگران برای دولت سینه می زدند و یکی تا آخر سیاه پوش هم بود کنار رفتند.
کار روزنامه دولت مرحوم رییسی به نفع همین دولت هم نیست چون وقتی برای زاکانی با این کارنامه و این حجم از نامحبوبی این قدر تبلیغ می کنند این احساس به آدم دست می دهد که تبلیغات دیگرشان هم از این دست بوده است.
کاش در دولت جدید روزنامۀ دولت دوباره همان روزنامۀ ایران شود که بود. حتی نه روزنامۀ تبلیغ دولت پزشکیان که روزنامۀ خواندنی و حرفهای مثل همان سالهای اولیه. روزنامهای که صفحات تاریخ آن به قلم منصور تاراجی و محسن میرزایی با بهترین گرافیک مجلد شده و هر برگ آن طلاست و وقتی ورق میزنی زمان را فراموش میکنی و در تونل زمان سفر می کنی.
روزنامه ای که محمد بلوری یگانۀ روزنامه نویسیِ جوششی و ذوقی و مخاطبمحور در آن صفحه حوادث را اداره میکرد. روزنامهای که روزنامه بود.
کاش روزنامۀ ایران وقتی از دست تبلیغات چیها خلاص شود این تیتر را بر صفحه اول بنشاند:
نه هر که سر بتراشد قلندری داند...
" نه هر که سر بتراشد قلندری داند..."
این درد فضای سیاسی این کشور فقیر پر از هیاهو و وامانده از توسعه است.