امروزه تاریخ شفاهی یکی از بهترین و کاراترین روشهای پژوهشی و ثبت رخدادهای تاریخی، ذیل مطالعات علوم اجتماعی و به سبکی غنی و پویا است که میتواند در حوزههای مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته و به شرح رویدادها بر اساس نقل راویان بپردازد، اساس آن بر پایه جمع آوری روایات شفاهی درباره وقایع و تجربیات و بر حول دو نقش مصاحبه کننده و راوی استوار بوده و ماحصل آن گفتاری مکتوب و مصور می باشد.
در عصر حاضر نگارش و گردآوری تاریخ شفاهی جایگاه ویژهای یافته و بعنوان یکی از روشهای مهم پژوهش تاریخی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و آن چیزی که آن را مهم نموده اینست که به ما امکان میدهد تا زوایای پنهان و روایتهای شخصی را که کمتر به آنها پرداخت شده است، کشف نموده و با ثبت دانش، خاطرات و تجربیات افراد برای نسلهای آینده، ضمن حفظ این اسناد ارزشمند، ترتیبی اتخاذ نماییم تا این سرمایه های گرانبها از گزند فراموشی نیز در امان بمانند.
تاریخ شفاهی با ترویج شیوه مطالعة تاریخ، موجب میشود که ارزشهای افراد و جامعه درک شود و وجوه تشابه را بین جامعه ی دیروز و امروز مشاهده و علل و عوامل موثر برآن نیز مورد بررسی قرار گیرد و تا آنجا پیش برود که بود و نبودهای موجود در جامعه توسط شهروندان بهتر درک شود.
تحلیل بهتر تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در طول زمان و بوسیله دیدگاه های مختلف، سبب می گردد افراد جامعه درک بهتری از موضوع داشته که چون چراغ فروزان هدایت در حال و احوال، سبب پیش بینی و شکلدهی آینده می گردد. این روایتهای شفاهی میتواند باعث ایجاد ارتباط عاطفی بین افراد و تاریخ، الهامبخشی برای نسلهای آینده، انگیزه بخشی برای بهبود وضعیت جامعه، ایجاد بستری برای گفتگو و تبادل نظر مسائل مختلف و در نهایت درک عمیقتری از محیط پیرامون خویشتن گردد.
شاید کلمه تاریخ ما را به سمت گذشتهگرایی و انعکاس بخشی از آن رهنمون کند اما باید بدانیم که تاریخ شفاهی امری پویا است که فرصتی برای مردمی سازی نگارش تاریخ فراهم می کند و به مردم حق مشارکت در روایت ها و نگاه کردن از پشت عینک خویشتن به رخدادها و تحولات را می دهد.
تاریخ شفاهی به بازآفرینی تاریخ کمک میکند و مورخ را به صحنة رخدادهای واقعی تاریخ وارد میکند و این امکان را به او میبخشد که با یاری گرفتن از حافظة راویان، تاریخ را بازآفریند آنهم در بزنگاهی که حجم وسیعی از اطلاعات تاریخی هرگز به نسلهای بعدی منتقل نمیشود و همواره و در هر زمان انبوهی از اطلاعات با ارزش در سینههای افراد مطلع مدفون میگردد.
بی تردید خاطره، هسته اصلی تاریخ است و اساس تاریخ شفاهی نیز تا حدودی بر خاطره گویی و خاطره نویسی بنیان نهاده شده و البته کتمان نمیتوان کرد که این سبک تا حدودی بار تاریخ شفاهی را بر دوش کشیده لیکن نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد اینست که ما در تاریخ شفاهی فقط بدنبال ثبت روایات در یک سبک تاریخی یک سویه و به بیان و قلم راوی آن نیستیم بلکه مصاحبه کننده در جایگاه تسهیلگر و تنظیم گر، هدایت این پروسه چالشی را در دست دارد که که هدف غایی آن، شکافتن و واکاوی لایه های درونی و پنهان یک رخداد و دستیابی به عمق حقایق می باشد که از طریق بازسازی احساسات و هیجانات، جنبههای ناشناخته وقایع را آشکار و ذهینتها و باورهای عاملان یا شاهدان وقایع را ترسیم کند.
اینجاست که ما فقط به دنبال دانستن اینکه چه شده و چه کرده اند نیستیم بلکه میخواهیم بدانیم چه ها قرار بود بشود یا نشود و همچنین ریشه باورها و انگیزهها در شکل گیری رخدادها چه بوده و اکنون چگونه است و شاید چه پیش می آمدها نیز در نظر می باشد.
امروزه میتوان ادعا نمود که تاریخ شفاهی جدیدترین و در عین حال کهنترین شیوه تاریخنگاری است. هرچند ریشههای تاریخ شفاهی به گذشتههای دور میرسد و انسانها از دیرباز برای انتقال تجربیات و روایت های حماسی اساطیر و افسانه ها به نسلهای آینده، از روایتهای شفاهی استفاده میکردند لیکن تاریخ شفاهی، پس از دوران گذار و تجربه در قرن نوزدهم و به موازات رشد اندیشه فردگرایی و گشترش علاقه به فولکلور و جمع آوری داستان های عامیانه، به شکل امروزی و نظام مند، بعنوان یک نوع تاریخنگاری نوین در قرن بیستم شکل گرفت.
در این دوران و همراه با توسعه ابزارهای ضبط صدا، نیاز به ثبت خاطرات نسل های قبل و توسعه و ترویج علوم اجتماعی، پژوهشگران شروع به استفاده از مصاحبههای شفاهی برای مطالعه تاریخ جوامع کردند و با رشد علومی مانند جامعهشناسی و مردمشناسی، تاریخ شفاهی به عنوان یک روش معتبر پژوهشی برای بررسی پدیدههای اجتماعی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی اعتبار و جایگاه خود را پیدا کرد و روشهای جمع آوری، تحلیل و نگارش آن توسعه یافت.
توسعه و پیشرفت تاریخ شفاهی در دنیا بعنوان یک علم، همواره با همراهی دانشگاهها عجین بوده و دانشگاههای بزرگ دنیا، پرچمدار ایجاد آرشیو و پروژه های بزرگ تاریخ شفاهی بودهاند که با طرح فرآیند مترقی تاریخ شفاهی، فرصتی را ایجاد نمودند تا به زوایای پنهان و پیدای رخدادها از منظری نو نگریسته شود و از محدوده دست و پاگیر رخدادهای تاریخی به تاریخنگاری اجتماعی وارد شده تا کسانی را که تاکنون و به عللی زبان در کام گرفته و یا در تجربه تاریخی نادیده گرفته میشدند، به سخن آورد.
هرچند گردآوری و ثبت تاریخ شفاهی از آغاز تاکنون دستخوش تغییر و تحولاتی گردیده و با چالشهایی نظیر فراموشی، قابل اعتماد بودن روایت ها، مسائل و تبعات حقوقی، دسترسی به فناوری های نوین و آرشیو، وجود تخصص در جمع آوری و تحلیل داده ها، زیرساخت های مناسب، پرورش نیروهای متخصص و حفظ حریم خصوصی مواجه بوده لیکن با پیشرفت فناوری و گسترش ابزارهای دیجیتال نظیر هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای آنلاین و اپلیکیشنها، تاریخ شفاهی نیز بطور مداوم در حال تحول و تغییزات اساسی می باشد.
حتی با وجود چالشهایی نظیر حفظ حریم خصوصی و اشتباهات الگوریتمی، هوش مصنوعی میتواند بعنوان پرچمدار نهضت فناوری های دیجیتالی نوین نقش بسیار مهمی در تاریخ توسعه شفاهی داشته باشد. ورود هوش مصنوعی به این حوزه، فرصتهای جدیدی را برای پژوهشگران و محققان فراهم کرده است و تحلیل سریع و دقیق دادههای بزرگ، رونویسی صوت به متن، طبقهبندی اطلاعات، دریافت و پردازش داده های کلیدی و تشخیص احساسات راوی می تواند بسیار برای پژوهشگران این حوزه مفید و راهگشا باشد اما نکته بسیار مهمی که در طی این فرآیند هیچگاه نباید مغفول گردد اینست که حفظ حریم خصوصی و معیارهای اخلاقی پژوهش بسیار مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
تاریخ این مرزوبوم نیز سرشار از رویدادهای بزرگ و شخصیتهای برجسته است و ثبت روایتهای شفاهی آنها، سبب حفظ و تقویت حافظه جمعی جامعه شده و سبب می گردد نسلهای آینده بتوانند ضمن بهره مندی از دانش و تجربیات گذشتگان، با تنوع فرهنگی و اجتماعی کشور نیز آشنا گردند.
روایتهای شفاهی درباره زندگی افراد برجسته اهل علم و ادب و فرهنگ و هنر، دانشمندان، سیاستمداران، هنرمندان، نویسندگان و همچنین سنتها، آداب و رسوم، باورها و افسانهها و بطور کاملتر ثبت داده های افراد در خصوص تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... نقش بسیار مهمی در حفظ و غنای این گنجینه ارزشمند می نماید لیکن در حال حاضر شاهد هستیم که جایگاه تاریخ شفاهی بعنوان روشی نوین در عرصه جمعآوری، نگهداری و ساماندهی منابع شفاهی در کشور ما هنوز نهادینه نشده و انبوهی از خاطرات و سنتهای ثبت نشده، ضرورت توسعه و ساماندهی آن را نمایان می نماید.
در جهان امروز، دانشگاهها پیش قراول مستندسازی و جریان سازی در حوزه تاریخ شفاهی و البته بصورت علمی و آکادمیک هستند لیکن در ایران و با توجه محدودیتهای مالی، حقوقی و گاهی ناشناخته این مراکز اسنادی هستند که متولی تاریخ شفاهی شده اند و این ضرورت مهم همچنان در دانشگاههای ما جایگاه قابل دفاعی ندارد و و فضای محتاط، ناآماده و روزآمد نشده دانشگاهی که مهجور از پیوستگی با موضوعات مورد نیاز جامعه است، سبب گردیده که دانشگاهیان بیشتر به دنبال مباحث تئوریک میروند و رغبتی برای این موضوع فراهم نشود.
البته باید اذعان داشت تاکنون پروژه های مهمی در خصوص تاریخ شفاهی در ایران انجام گرفته که هرچند مناسب و ماندگار بوده لیکن باتوجه به غنای موضوع در حوزه های مختلف، انجام پژوهش های تاریخ شفاهی را بطور خاص در مراکز پژوهشی و دانشگاهی و با رویکردی نوین مورد تاکید قرار میدهد و این تاکید بدین علت است که تاریخ شفاهی در ایران با تمرکزی خاص بر مسائل سیاسی و جنگ پرداخته اما در حوزه علم و فرهنگ و صنعت، مورد توجه قرار نگرفته است.
در کشور ما به علت غنای فرهنگی و پیشینه تاریخی آن، منابع شفاهی از اهمیت و ظرفیت های زیادی برخوردار بوده و نقل شفاهی یکی از روشهای اصلی حفظ اخبار و انتقال مفاهیم اجتماعی بوده است اما چون واژه تاریخ شفاهی، مفهومی تازه در تاریخ معاصر است، در فرهنگ ما غریب و ناآشنا به نظر میرسد.
تعداد کم مراکز تاریخ شفاهی، عدم توجه دانشگاهها، عدم وجود شیوهنامه علمی در باب تدوین، ناشناخته ماندن اهمیت این روش درجمعآوری و ساماندهی منابع اطلاعاتی سبب ایستایی کار گردیده اما با وجود همه نقایص و چالشها، به جرات می توان گفت آینده آن در ایران بسیار امیدوارکننده است و می توان انتظار داشت که این روش پژوهشی بزودی در ایران بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و با گسترش فناوری و افزایش آگاهی نسبت به اهمیت تاریخ شفاهی، زیرساختهای لازم برای انجام پژوهشهای تاریخ شفاهی در ایران توسط متولیان امر فراهم گردد.
در پایان بیان می دارد که تاریخ شفاهی بعنوان یک دانش مترقی و تحول زا، بر هویت ملی تاثیر می گذارد و همبستگی و انسجام در بین توده های جامعه را موجب می شود و روش آن می تواند بعنوان یک ابزار معتبر و قدرتمند برای مطالعه تاریخ ایران در تمامی حوزه ها مورد استفاده قرار گیرد و با عنایت به موارد پیش گفته نگارنده پیشنهاد می نماید سیاستگذاران و مسئولان ذیصلاح با همراهی نخبگان این حوزه، ضمن توجه به آکادمیک نمودن این روش نگارش تاریخ و گنجاندن دروس و پژوهش های تحصیلات تکمیلی ارشد و دکتری در آن، روزی را در تقویم ملی بعنوان "روز تاریخ شفاهی" نامگذاری نموده تا عرصه و توجه کافی برای تسریع و تسهیل اقدامات لازم در جهت نیل به این مهم فراهم گردد.
نگارنده: محمد ساوالان پور، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه