۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۸۸۳۷۹
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۹ - ۱۹-۰۵-۱۴۰۳
کد ۹۸۸۳۷۹
انتشار: ۱۰:۱۹ - ۱۹-۰۵-۱۴۰۳
احمد عربانی کاریکاتوریست گل آقا:

حسن حبیبی برای گُل‌آقا مطلب می‌فرستاد و با نام مستعار چاپ می شد / تنها یک وزیر از کاریکاتورش ناراحت بود/ هر چیزی که یک‌خورده سوز داشت آقای صابری زود می‌رفت پیش رهبری / تیراژ مجله شد 120 هزار در هفته

حسن حبیبی برای گُل‌آقا مطلب می‌فرستاد و با نام مستعار چاپ می شد / تنها یک وزیر از کاریکاتورش ناراحت بود/  هر چیزی که یک‌خورده سوز داشت آقای صابری زود می‌رفت پیش رهبری / تیراژ مجله شد 120 هزار در هفته
سال ۶۹ - ۷۰ مگر می‌توانستی درباره وزرا حرف بزنی؟ باید وضو می‌گرفتی درباره آنها صحبت کنی. ما کاریکاتور آنها را می‌کشیدیم که (مثلا) نفتی شده ...

احمد عربانی کاریکاتوریست پس از سال ها افشا کرد حسن حبیبی معاون اول وقت رئیس جمهوری، برای مجله "گل آقا" مطلب می فرستاد و به نام مستعار منتشر می شدند.

به گزارش عصرایران، احمد عربانی در گفتگو با "فردارسانه" توضیح داد: "حبیبی پایه قضیه بود، برای ما شعر یا مطلب می‌فرستاد و با اسم مستعار مستقیم می‌رفت برای چاپ، برای من حتی سکه فرستاد، یعنی ناراحت نمی‌شد".

او درباره ارتباط کیومرث صابری فومنی (با اسم مستعار گل آقا و مدیر مجله گل آقا) با آیت الله خامنه ای  هم گفت: " آقای صابری با همه اینها (دولتی‌ها) رفیق بود، حتی با رهبری {آیت الله خامنه ای} ؛ چون در زمان رئیس جمهوریِ رهبری، مشاور هنری ایشان بود. هر از چند گاهی مجله را می‌برد پیش ایشان و می‌آمد نقطه نظرات‌شان را  برای ما تعریف می‌کرد. هر چیزی که یک‌خورده سوز داشت آقای صابری زود می‌رفت پیش رهبری. صابری می‌گفت رهبری گفته از حوزه فلان برای من نامه نوشتند، خانواده‌های شهدا نامه دادند و …" .

مجله طنز و کاریکاتور "گل آقا " بین سال های 1369 تا 1381 منتشر شد. در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، اکثر اوقات ، کاریکاتور چهره حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهوری به عنوان نماد دولت، به قلم عربانی در صفحه اول مجله دیده می شد.

عربانی در این مصاحبه به جزئیات دیگری از فعالیت های خود و گل آقا پرداخت. متن مصاحبه که توسط محبوبه محمدی انجام شده به این شرح است:

- گل آقا چطور پا گرفت؟

شروع کار هفته‌نامه گل‌آقا اول آبان ماه ۱۳۶۹ بود اما قبل از انتشار آن،  سه ماه تمام هفته‌ای دو جلسه داشتیم و دور هم جمع می شدیم تا تصمیم بگیریم چه کاری انجام دهیم، خط مشی چگونه باشد، چه چیزی بنویسیم و چه چیزی ننویسیم. البته آقای صابری (صاحب امتیاز و مدیرمسئول گل‌آقا) می‌گفت از یک سال قبل هم با آقای فرجیان (مرتضی) صحبت کردیم که این مجله را در بیاوریم یا در نیاوریم و با احتیاط قدم بردارند. حساب‌شان هم درست بود.

جلد مجله گل آقا با کاریکاتوری از حسن حبیبی معاون اول رئیس جمهوری به قلم احمد عربانی - فروردین 1372

مجله گل آقا

- اما گل‌آقا بالاخره منتشر شد؟

بالاخره مجله با ناباوری منتشر شد و طوفانی هم به پا شد، من هم شدم کاریکاتوریست وزرا به‌خصوص کاراکتر آقای حبیبی خدابیامرز. مجله هفتگی برای سوژه‌های سیاسی بود. صرفا، سیاسی اجتماعی فکر می‌کرد و مطلب، شعر و کاریکاتور می‌گذاشت.

- استقبال از گل‌آقا چطور بود؟

اصلا شما نمی‌دانید طوفانی به پا شد، توی شهر از دست هم می‌قاپیدند. باور نمی کردند، مثلا عکس وزیر نفت را به هم نشان می‌دادند که آیا این وزیر نفت است؟ سال ۶۹ - ۷۰ مگر می‌توانستی درباره وزرا حرف بزنی، باید وضو می‌گرفتی درباره آنها صحبت کنی. ما کاریکاتور آنها را می‌کشیدیم که (مثلا) نفتی شده، یا آن آقای وزیر پست و تلگراف که اسمش یادم رفته. سوژه‌هایمان الحق بامزه بود و نویسنده‌ها مطالب کوتاه می‌نوشتند. اصلا (تیراژ) مجله شد ۱۲۰هزار در هفته، نه درماه! مثلا من صبح می‌رفتم کانون همان اول (خیابان) وزرا یک دکه بود که گل‌آقا می‌آورد این هوا (با دستش اندازه یک متر ارتفاع را نشان می‌دهد)، عصری که از آنجا رد می‌شدم می‌دیدم این قدر شده (اندازه ده مجله روی هم را نشان می‌دهد). سال اول این جور، بعد سال دوم بیشتر و سال سوم همین طور.

احمد عربانی کاریکاتوریست

احمد عربانی کاریکاتوریست

- آیا سوژه‌های‌تان در جذب مردم تاثیر داشت؟

البته سوژه‌ها الحق سوژه بود و نویسنده‌ها مطالب کوتاه و حسابی می‌نوشتند. مثلا من یک سوژه کشیده بودم برای مجلس چهارم؛ یک خیابان مستقیم دوطرفه وارد مجلس می‌شد که از این طرف نماینده‌ها صاف با موتور گازی و ژیان می‌رفتند داخل مجلس  و از آن طرف با بنز درمی‎آمدند.  مردم خیلی استقبال می کردند.

- وزیران دولت از گل‌آقا نارحت نمی‌شدند؟

حبیبی پایه قضیه بود، برای ما شعر یا مطلب می‌فرستاد و با اسم مستعار مستقیم می‌رفت برای چاپ، برای من حتی سکه فرستاد، یعنی ناراحت نمی‌شد، توی این وزرا همه راضی بودند به جز یک نفر، وزیر کار (کمالی)، این می‌گفت من صورتم را حرام می‌کنم، بکشید حرامه؛ عقیده‌اش این بود که ما می‌رویم جهنم. حالا ما چه کار می‌کردیم؟ مثلا من کابینه را می‌کشیدم که همه وزرا دارند حرف می‌زنند اما او را می‌کشیدم که این جوری خوابیده (صورتش را روی دست می‌گذارد و حالت خوابیدن را نشان میدهد) که صورتش را نکشم حرام نشود.

آقای صابری با همه اینها (دولتی‌ها) رفیق بود، حتی با رهبری { آیت الله خامنه ای} ؛ چون در زمان رئیس جمهوریِ رهبری، مشاور هنری ایشان بود. هر از چند گاهی مجله را می‌برد پیش ایشان و می‌آمد نقطه نظرات‌شان را  برای ما تعریف می‌کرد. هر چیزی که یک‌خورده سوز داشت آقای صابری زود می‌رفت پیش رهبری. صابری می‌گفت رهبری گفته از حوزه فلان برای من نامه نوشتند، خانواده‌های شهدا نامه دادند و … .

 

گل آقا

- درباره آقای فرجیان هم برای ما صحبت کنید.

آقای فرجیان سال ۷۴ فوت شد. آقای فرجیان نخ تسبیح بچه‌ها بود. از (مجله) توفیق همه ما را می‌شناخت. اصلا او ما را (به گل‌آقا) دعوت کرد. آقای صابری نمی‌آمد (با ما) جیک تو جیک شود. فرجیان رئیس جلسه بود با ما درگیر بود، شوخ و شنگ بود. آقای صابری زیاد نه. بامزه بود. متلک می‌انداخت ولی در جمع مثل این (فرجیان) نبود. وقتی ایشان فوت شد یک خورده مکدر شدیم. ایشان همه‌کاره آنجا بود. منم یواش یواش دیگر بیرون آمدم. بقیه بچه‌ها هم همین طور و کم‌کم کادر (کادر گل‌آقا) از سال ۷۵ به بعد عوض شد.

- بعد از آن چه شد؟

بعد، موضوع مهمی که اتفاق افتاد انتخاب آقای خاتمی (به عنوان رئیس جمهور) بود. آقای خاتمی که آمد آزادی مطبوعات، رسانه‌ها و مجله‌ها شد. گل‌آقا پس رفت؛ چون باید از آنها (مطبوعات دوره خاتمی) تندتر می‌شد. خیلی تند بودند. هیچی نبود که ننویسند. از منم دعوت کرده بودند که بیا کاریکاتور بکش. یک ندایی به من گفت این موقته. نرفتم. چون خیلی تند بودند. می‌نوشتند دیگر. فقط فحش چارواداری نبود؛ نزدیک آن هم بود. من دیگه رفتم سراغ روزنامه‌های ورزشی. سیاسی را یک مدت کنار گذاشتم. حالا گل‌آقا یا باید از آنها تندتر می‌شد که مشتری‌اش را از دست ندهد یا باید می‌بست. همان موقع باید می‌بست. من هم به آنها گفتم. این شروع آن (تعطیلی گل‌آقا) بود. آقای صابری گاهی مرا دعوت می‌‎کرد و با همان لهجه شمالی می‌گفت آقا احمد از وقتی تو رفتی ما همین‌طور داریم پایین می‌رویم، افتادیم سراشیبی داریم می‌رویم. وقتی من از آنجا بیرون آمدم خیلی‌ها فکر می‌کردند گل‌آقا تعطیل شده، بعدها مردم به من گفتند. برای من مجله خوش‌خاطره‌ای بود که چندین سال همکاری داشتم.

گل آقا

- گل‌آقا مشکلی بابت مسائل مالی داشت؟

حمایت مالی داشت اما دیگر جواب نمی‌داد. ساختمانش هم در میدان آرژانتین بود. هنوز هم هست. خانه‌اش (صابری) فرشته بود و خودش از نظر مالی نیازی نداشت ولی وقتی مردم مجله را نخرند روی دست باد می‌کند و فایده‌ای ندارد.

- تا اینکه بالاخره هفته‌نامه گل آقا تعطیل شد.

رفته رفته سال ۸۰ شد و سوژه‌ها بی‌نمک شدند و (صابری) دیگر تصمیم گرفت که تعطیلش کند. کلا دوران خوبی بود که حرف‌های ناگفته‌ای را که دل‌مان می‌خواست می‌زدیم و می‌کشیدیم تا چاپ شود و مردم توجه کنند.

- چرا اصلا گل‌آقا افول کرد؟

کلا گل آقا باید دیگر می‌بست، حتی دیرشد، باید می‌بست. صابری یک نفر بود، یک گروه صد نفره بودند که برای گل آقا کار می‌کردند ولی همه همیشه می‌گویند گل‌آقا و فکر می‌کنند که فقط صابری بود. صابری سرمقاله می‌نوشت و (کارها را) کنترل می‌کرد. خدا رحمتش کند.

- ماهنامه گل‌آقا چرا منتشر شد؟

علت به‌وجود آمدن ماهنامه گل آقا به خاطر این بود که شورای تحریریه و خود آقای صابری به این فکر افتادند که مجله هفتگی (برای) سوژه‌های سیاسی است صرفا؛ سیاسی اجتماعی فکر می‌کند، مطلب، شعر و کاریکاتور می‌گذارد. کلی مطلب غیر از اینها پیدا شده بود که در کازیه‌ها و کشوها بود. به این فکر افتادند که نشریه دیگری هم منتشر کنیم که سیاسی نباشد. فکاهی و طنز‌آمیز باشد و در ضمن حالت دانشگاهی هم داشته باشد و تاریخچه باشد؛ چون نویسندگان بزرگی آنجا (در گل‌آقا) بودند، منوچهر احترامی و … که مطالب غیر‌سیاسی جالبی هم می‌نوشتند.

 

گل آقا

با این حساب ماهنامه گل‌‎آقا با تایید شورا و تاکید آقای صابری و آقای فرجیان قرار شد منتشر شود. پس ماهنامه گل‌آقا تنها مجله‌ای شد که سوژه‌های صرفا فکاهی و طنزآمیز غیرسیاسی داشت، حالا گاهی سیاسی هم روی جلد آن کار می‌‎شد اما خیلی کم بود ولی کلا به این صورت بود و سالنامه گل‌آقا هم بود که سالی یک بار منتشر می‌شد که خیلی علمی و طنز‌آمیز بود و گنجینه خوبی بود.

همه با هم تعطیل شد (هفته‌نامه، ماهنامه، سالنامه). آقای صابری مریض شد، ولی بعد از فوت ایشان دخترش تلاش کرد چند شماره به قطع روزنامه دربیاورد و ما هم همکاری کردیم. ماهنامه بعد از تعطیلی هفته‌نامه باز چند شماره منتشر شد. ببینید کلا دوران خوبی بود که حرف‌های ناگفته‌ای را که دلمان می‌خواست می‌زدیم و می‌کشیدیم تا چاپ شود و مردم آن را ببیند اما دیگر زمان تغییر کرد و باید گل‌آقا هم تغییر می‌کرد اما تعطیل کرد.

برچسب ها: عربانی ، حسن حبیبی ، گل آقا
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
31
چقدر دوست داشتم کارهای احمد عربانی را یادش بخیر گل آقا
ناشناس
United States of America
۱۲:۱۶ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
21
خدا رحمتشون کنه
من بچه بودم دست همه می دیدم
فقط مرحوم حبیبی رو می شناختم همیشه عکس روی مجله بود
خدارحمتش کنه این اقا با اینکه معاون اول بود هیچ وقت ناراحت که نبوده هیچ خودش هم پایه بود ی انسان چقدر می تونه بزرگوار باشه...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
12
اون موقعی که گل آقا کار می کرد، یادم هست ساعت خوش هم از تلویزیون پخش می شد. دهه ی هفتاد برنامه های طنز بیشتر بود. هم انتقاد با زبان نرم بود هم موجب خنده و شادی بود. چیزی که نیاز امروز جامعه است. پیشنهاد داده بشه این جور برنامه ها با همون اسامی سابقشون با ورژن جدید ساخت بشه چه در حوزه کاریکاتوری چه در حوزه برنامه های تلویزیونی. از زمان احمدی نژاد به بعد نزاع و خشونت بیشتر شد برای کشور هم هزینه داشت. چه در عرصه ملی چه بین المللی. باید روند های تنش زا تغییر کنه به روش های نرم. یکی از اصول تشیع "تقیه" است برای کاهش تنش ها و جلوگیری از هزینه ی کار ها
شاپور
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۱ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
17
یاد آن روزها به خیر ...ایران هنوز ،ایران بود ...
ناشناس
United States of America
۱۵:۵۸ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
10
گل آقا خوب بودولی خیلی پاستوریزه بود.توفیق خیلی بهتر بود.قدیمی ها مثل من می دونن که توفیق خیلی بهتربود.
فرید
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
2
4
پس بی‌خود نبود که به گل آقا می‌گفتند سوفاف
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۹ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۹
0
11
خدا رحمت کنه مرحوم صابری را و طول عمر به بازماندگان گل آقا بده.
سال ۶۹ دوم دبیرستان بودم گل آقا را دست معلم ادبیات دیدم و به خواندنش علاقمند شدم.همه شمارگان را در خانه انبار کرده بودم الان از مادرم جای آن ها را پرسیدم گفت همه را دور ریخته خیلی ناراحت شدم.
برونو فرناندز، مغز متفکر یونایتد؛ نقش‌آفرینی در 100 گل شیاطین سرخ لالیگا در شوک؛ سه مصدومیت رباط صلیبی در یک شب قاتل خانم خبرنگار: از زندگی خسته شده بودم؛ می‌خواستم ابتدا همسرم را به قتل برسانم سپس خودکشی کنم آیت‌الله نوری همدانی: تفکرات و سلایق مختلفی در حوزه حاکم است؛ عده‌ای هم سریع تخریب می‌کنند و برچسب‌هایی هم می‌زنند، می‌گویند ضد فلان شده و یا تندرو است محرومیت سنگین اعضای تیم ملی ووشو؛ ۲ سال دوری از میادین ماجرای ورود اکبر زنجانپور و خسرو شکیبایی به دوبله فیلم هندی «شعله» ؛ چه شخصیت‌هایی را حرف زدند؟ کیهان خاموشی‌ها و ناترازی‌ها را گردن برجام و توافق پاریس انداخت! جهانبخش خوش‌یمن برای هیرنفین؛ پیروزی در اولین بازی مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی: متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان در حال اجرا است این موریانه خاص 50 سال عمر می کند و یک روزه 30 هزار تخم می گذارد! (+فیلم و عکس) بدهی سنگین خیبر خرم‌آباد به بازیکنان؛ محکومیت میلیاردی در انتظار باشگاه عکسی کمیاب از آدولف هیتلر در 35 سالگی حمله هوایی اسرائیل به زینبیه دمشق با ۵ شهید ویسی مانع صدرنشینی تیم فکری شد جاده کندوان از فردا به مدت ۱۰ روز مسدود می‌شود