عصر ایران؛ احمد فرتاش - در بازار کتاب ایران، ناشران گوناگونی فعالاند. ناشران بزرگ و کوچک، پرکار و کمکار، نامی و کمنام، و غیره. طبیعتا اکثر این ناشران در حد توان خود به رونق بازار نشر کمک میکنند و در اینکه مردم ایران دست کم کمی بیشتر به کتابخوانی روی آورند، موثرند اما نوع خاصی از ناشران هم در بازار نشر فعالاند که کار آنها نه "نشر" که "ضد نشر" است. یعنی فعالیت آنها در بازار کتاب، مصداق بارز تقلب و کلاهبرداری است و نتیجۀ کارشان به دست آوردن مختصری پول مفت است و البته نابود کردن زحمات یک ناشر دیگر.
این گروه از ناشران، که غالبا هم ناشرانی گمنام و کوچکاند، ارتزاقشان مبتنی بر سرقت آثار همکارانشان است. اما به چه شکل؟ به این صورت که این حضرات بازار کتاب را رصد میکنند تا ببینند مثلا کدام رمان یا کدام کتاب تاریخی یا غیرتاریخیِ ترجمهشده، جدیدا روانۀ بازار و با استقبال مردم مواجه شده. آنها پس از یافتن چنین کتابی، متن آن را با دستکاری مختصر یا مفصلی، با نام یک مترجم قلابی منتشر میکنند؛ مترجمی که معمولا وجود خارجی ندارد یا در بهترین حالت، همان فردی است که زحمت دستکاری در متن ترجمهشدۀ اصلی را متقبل شده و بعضی از جملات کتاب را بازنویسی کرده تا متن جدید کاملا شبیه متن اصلی نباشد و چنین به نظر آید که پای دو مترجم در میان بوده.
با چنین روشی، شما ناگهان یک کتاب را در کتابفروشیهای شهر میبینید که سه ناشر آن را منتشر کردهاند و هر ناشر هم ظاهرا مترجم خاص خودش را داشته. ولی واقعیت این است که در بسیاری از این موارد، فقط پای یک "مترجم واقعی" در میان است و آن دو مترجم دیگر، غالبا ویراستاران نصفهنیمهای هستند که زحمت تغییر جملاتِ ترجمۀ اصلی را کشیدهاند.
به هر حال با چنین رویهای، جناب ناشر یک کتاب خارجی را بدون استفاده از مترجم منتشر میکند. زحمت ترجمۀ این کتاب را فرد دیگری کشیده است. اطلاع ناشر قلابی از وجود چنین کتابی هم مدیون تلاش ناشر اصلی و اولیه است که کتاب را در منابع انگلیسی پیدا کرده و بابت ترجمۀ آن به یک مترجم درست و حسابی پول داده و سپس کتاب را منتشر کرده است.
چنین کتابی راهی بازار میشود و اگر ناشر قلابی ببیند فروش این کتاب در بازار قابل توجه است، آن را به شیوهای که توضیح دادیم، به عنوان کتابی که انتشارات خودش با یک مترجم جدید ترجمه کرده، منتشر میکند.
این رویه قطعا مصداق "ضد نشر" و فریبکاری است. نتیجهاش هم به باد رفتن یا تقسیم شدن منافع تلاش ناشر اول و اصلی کتاب است. این قبیل ناشران قلابی، در واقع دشمن ناشران اصیل هستند و حیاتی انگلوار در بازار نشر دارند. نابردهرنج در پی گنجاند ولی معمولا دستشان هم به جای درخوری بند نمیشود؛ چون این قبیل کلاهبرداریها را با انتشار کتابهای مهم نمیتوان انجام داد.
حتی اگر بعضی کتابهای زرد و پرفروش را بتوان از این طریق بازنشر کرد و پول خوبی هم به جیب زد، این شیوه موجب کسب اعتبار در بازار کتاب نمیشود. البته شاید به تدریج به رفاه منتهی شود و ناشری که از این طریق به وضع مالی خوبی رسیده، به تدریج بتواند مترجمان نامدار و کارآمد را جذب کند و دست از سرقت کار همکارانش بردارد و خودش کتابهای مفید و پرمخاطب را به مترجمان زبردست تحویل دهد جهت ترجمه و سپس انتشار در بازار کتاب.
در معدود مواردی هم که یک ناشر از این طریق پلکان ترقی را طی میکند، باز خودش بهتر از هر کسی میداند که نردبان ترقیاش، نردبانی مسروقه بوده و رفاه و موفقیت امروز او، محصول دزدیهای دیروزش بوده! هر چند که چنین ناشرانی، کمتر پیش میآید که به جای درخوری برسند و فعالیتشان در بازار نشر نیز موقت است. یعنی پس از مدتی تلاش برای رسیدن به قلل ثروت و شهرت، نهایتا عطای نشر را به لقایش میبخشند و میروند سراغ دیگری؛ چون کار فرهنگی، کار هر کسی نیست و دغدغههای فرهنگی اصیل و پایدار میخواهد.